درس زندگي 99
اگر چمن آن طرف نرده سبزتر است، به چمن طرف خود آب دهيد
در مرحلهاي از زندگيهاي خود، همهي ما به دام اين باور ميافتيم که چمن آن طرف نرده سبزتر است. هر وقت چنين فکري به ذهنتان خطور ميکند، ممکن است بخواهيد آن را بررسي کنيد. زماني که به آن طرف نرده ميرسيد، احتمالاً ميفهميد که چمن آن طرف نرده خيلي مشابه چمن طرف خود شماست. علاوه بر اين، شما ممکن است حتي بفهميد که چمن آن طرف اصلاً سبز نيست.
اما اگر چمن آن طرف نرده حقيقتاً سبزتر از چمن طرف شماست، سعي کنيد ابتدا چمن طرف خود را آب بدهيد. آب دادن به چمن طرف خود يک استعاره براي رسيدن به آرامش روحي و رواني و انجام کاري براي بهتر کردن زندگيهاي خود است. اين در مورد مسئوليت و تعهد است. شما ميتوانيد در گوشهاي بنشينيد و از کوههاي خيالي بالا برويد چون آنها وجود ندارند يا ميتوانيد از کوههاي حقيقي بالا برويد چون آنها وجود دارند. فکر ميکنيد کداميک براي شما رضايت بيشتري به همراه خواهد داشت؟
ران ساترمن در کتاب خود با عنوان «پيروزي از آگاهي» ميگويد: «رضايت از زندگي خود فقط براي گروه خاصي از افراد است: آن دسته از افرادي که ميخواهند راضي باشند. تعداد زيادي از اين افراد وجود ندارد.» اگر ميخواهيد در گروه منتخب افرادي باشيد که غالباً از زندگيهاي خود راضي هستند، بايد با اين حقيقت کنار بياييد که چمن سبز طرف شما- يک زندگي کامل، آرام و راضي و همراه با خوشبختي- نتيجهي تعهد و عمل و کار و تلاش است.
اگر بخواهيم عامتر صحبت کنيم، بسياري از انسانها متوجه اين موضوع نميشوند: با شادابتر و خلاقتر بودن در زمان حال، ما هميشه براي تغيير آيندهي خود آزاد هستيم. افراد موفق و خوشبخت از نيروهاي مرموز جهان انتظار ندارند فردايي براي آنها بسازند تا ارزش زندگي کردن داشته باشد. آنها خود فردايشان را با اعمال امروزشان ميسازند.
بودا ميگويد: «به هر آنچه فکر کنيم، همان ميشويم.» بنابراين، هميشه به گونهاي فکر و عمل کنيد که زندگيتان حقيقتاً برايتان مهم است. همزمان، کارها را انجام ندهيد چون احساس ميکنيد بايد آنها را انجام دهيد. کارها را به اين خاطر انجام دهيد چون ميخواهيد آنها را انجام دهيد. تفاوت در نتايجي که به آن ميرسيد غير قابل باور خواهد بود.
تلاش براي داشتن آرامش کامل، با اين حال، احمقانه است. آرامش يک شمشير دو لبه است. آرامش معقول و مناسب خوشبختي و سلامتي را افزايش خواهد داد و آرامش زياد هر دو را نابود خواهد کرد. بنابراين، با انجام فعاليتهاي چالشبرانگيزي که به خطر و سختي زيادي نياز دارد، خلاق، فعال و مولد شويد.
تمامي اهداف خود را بزرگتر از آنچه که صرفاً شما را آسوده ميسازد، تبديل کنيد. داشتن يک زندگي با عشق، با هدف و موفق تقريباً هميشه سخت و دشوار است. دنبال موفقيت حقيقي رفتن شامل تمامي جنبههاي زندگي– لذتها و غمها، کسالتها و هيجانها و موفقيتها و شکستهاست. اين در نهايت چمن سمت شما را بسيار سبزتر ميکند که ديگران آن را به شانس خوب شما نسبت ميدهند.
شانس، تصادفاً کلمهاي است که ما غالباً به موفقيتهاي قابل توجهي که کسي با امتيازات و استعدادي کمتر از ما به آن رسيده است، ميدهيم. باور داشته باشيد که موفقيتهاي قابل توجه و بالا در زندگي نتيجهي شانس است و شما داراي شانس بسياري هستيد که به سمت شما ميآيد. بپذيريد که موفقيتهاي قابل توجه در زندگي نتيجهي شخصيت خوب و عمل خلاقانه است و شما از شانس خوب بسياري- چمن سبز زياد- بهره ميبريد.
از اين فکر خود را رها کنيد که همه چيز در زندگي بايد آسان باشد. اگر شما در نخستين تلاش خود موفق شديد، مطمئن باشيد که اين موفقيت ديگر رخ نخواهد داد. يا آن موفقيت يا آنچه به آن رسيدهايد ارزش خودستايي ندارد.
بنابراين، اهدافي را که با شخصيت و ارزشهاي شما سازگاري دارد، تعقيب کنيد. هر هدفي که فاقد چنين ويژگي است، نميتواند خوشبختي و رضايت شما را هر روز برآورده سازد و شما با دنبال کردن آن فقط خود را فريب ميدهيد. هيچ چمن سبزي در طرف شما وجود نخواهد داشت.
هر وقت قصد انجام کاري را داشتيد، از همين امروز شروع کنيد: مارک تواين در اين باره اظهار ميدارد: «بيست سال بعد، شما از چيزهايي نااُميد خواهيد شد که انجام ندادهايد نه چيزهايي که انجام دادهايد. پس غرور را کنار بگذاريد. از لنگرگاه امن سفر خود را آغاز کنيد. بادهاي بسامان را در بادبانهاي خود گير بيندازيد. کشف کنيد. بخواهيد. کشف کنيد.»