آیا شما فردی مثبت هستید یا منفی؟
براي پاسخ به اين پرسش، به سوالات زیر پاسخ دهید:
1- برای حفظ سلامتی و تناسباندام خود، برنامه غذایی جدید و مناسبی را آغاز میکنید، اما پس از گذشت یک هفته احساس ضعف و گرسنگی داريد. در این صورت، آیا شما:
الف- از تمام تصمیمات خود برای لاغر شدن و حفظ تناسباندام صرفنظر میكنيد، ولی در عین حال در این مورد احساس گناه هم داريد؟
ب- میپذیرید که ممکن است این رژیم غذایی برای شما نامناسب باشد، بنابراین درصدد یافتن رژیم غذایی ملایمتری برمیآیید که برایتان مناسب باشد؟
2- افراد جدیدی ميآيند تا در همسایگی شما زندگی کنند. آنها لحظات ناخوشایندی را برایتان به وجود میآورند. در این صورت آیا:
الف- از آنها دوری كرده و درصدد یافتن خانهای دیگر برمیآیید؟
ب- با تامل و اندیشه، سعی میکنید با آنها دوستانه رفتار کنید و خوشبین باشيد.
3- در محل کار خود در انجام امری، سهلانگاری میکنید، چون به اندازه کافی کارآزموده نيستيد. در این زمان، یک متقاضی موفق کار، از راه میرسد. در این صورت آیا:
الف- در هر زمانی که این شخص به شما دستوری میدهد، در درون خود به جوش میآیید و عصبانی میشوید و از انجام وظایف خود صرفنظر میکنید؟
ب- در این موقع، ادب و نزاکت را رعایت میکنید، اما تا زمانی که حکم شغل دلخواهتان به شما داده شود؟
4- همسر سابق شما مجددا ازدواج میکند. آیا بیشتر احتمال آن میرود که:
الف- شما در هر فرصتی به همسر جدید او پرخاش كرده و از صحبت کردن با وی امتناع ورزید؟
ب- سعی ميكنيد رضایت و خشنودی خود را ابراز كنيد؟
5- در تعطیلات به سر میبرید، در حالی که تنها دو روز از تعطیلات باقی مانده است. در این زمان، کدام یک از عبارات زیر را بیان میکنید؟
الف- عزیزم، تنها دو روز از تعطیلات باقی مانده، بهتر است بستن چمدانها را شروع کنیم.
ب- چه عالی! دو روز کامل از تعطیلات باقی مانده، بگذار ببینیم چقدر میتوانیم از این دو روز استفاده کنیم.
بله، همانطور که به خوبی میدانید، پاسخهای “الف” منفی و پاسخهای “ب” مثبت هستند. اگر مراقب و محتاط نباشید، در این صورت افکار، الفاظ، احساسات و اعمال و رفتار منفی میتواند اکثر روزهایتان را هدر بدهد. اینگونه افکار و احساسات، ممکن است در شما به صورت عادت درآیند.
در اینجا دو راه برای مبارزه با افکار و احساسات منفی وجود دارد:
1- به طور مثبت عمل کنید و بیندیشید، حتی اگر آن را در درون خود احساس نمیکنید. احساسات بجا و درست، اغالب به دنبال هم میآیند.
2- علل بروز رفتار و احساسات منفی را در خود بیابید و بر آنها غلبه کنید.
بیاییم این دو نکته فوق را که برای غلبه بر افکار و احساسات منفی اعمال شده و ما خود نیز اغلب اوقات آن را تجربه میکنیم، مورد بررسی قرار دهیم.
احساس گناه، کولهبار خانمها
اکثر خانمها حداقل تا اندازهای، کولهباری از احساس گناه را بر دوش میکشند. هر چند که روزانه به انجام امور بسیار زیادی میپردازید، هر چند که برای دیدار دوستان و مراقبت از خانواده خود سعی و کوشش بسیار زیادی میكنيد، هر چند که غذاها و کیکهای بسیاری میپزید، اما هرگز تلاش و کوشش شما واقعا آن چنان خوب به نظر نمیآید. بنابراین، شما در این حالت، خود را مقصر و گناهکار احساس میکنید. حتی من دوستانی را میشناسم که برای به اندازه کافی مراقبت نکردن از حيوان خانگي خود احساس گناه میکنند و یا به علت این که در دو روز متوالی به پسر خود برای ناهار مدرسهاش، ساندویچ همبرگر دادهاند، خود را گناهکار احساس میکنند.
پیامدهای منطقی را که این احساسات میتواند به دنبال داشته باشد، در نظر بگیرید. در این حالت، ممکن است در خصوص هر گونه تصمیمی که در روز میگیرید، کاملا خود را مقصر و گناهکار احساس کنید. چون شما تنها، مبلغ ناچیزی را در صندوق خیرات و صدقات ریختهاید- به همین جهت احساس گناه میکنید! شما دو عدد بیسکویت شکلاتی میل كردهاید و در این مورد نیز خود را گناهکار احساس میکنید! شما مکالمه و گفتوگوی تلفنی خود را با مادرتان کوتاه كردید، شما باید کارت بهتری را برای جشن تولد دوست خود انتخاب میكردید، شما تنها نیمی از دروس دانشگاه خود را مرور کردهاید، رفتار شما در نزد کارمند بانک خوشایند نبود.
واقعا این رفتارها و طرز فکر، خندهآور است، اینطور نیست؟ قبل از هر چیز، مثبت بیندیشید. تمرین کنید که هر مورد و نکته منفی و فکر و احساس گناه را در خود به گونهای از رضایت و خشنودی تبدیل کنید. حال بیاییم این حالت مثبتاندیشی را روی وضعیتها و موقعیتهای منفی فوق پیاده كنیم:
من دوستدار و عاشق گربه هستم. من گربهای سالم دارم که از آن به مراتب، بیشتر از اغلب گربههایی که میشناسم، مراقبت میشود.
من به جای اینکه اجازه دهم پسرم در مدرسه مانند بعضی از دوستانش، غذاها و ساندویچهایی ناسالم و فاقد ارزش غذایی خریداری کند، هر روز، برایش ناهاری سالم و بستهبندی شده تهیه میکنم.
من امروز مبلغی پول در صندوق صدقات ریختم. این مبلغ، برایم مطلوب و خوشایند نبود، اما با این وجود، من دوست دارم در هر زمانی که میتوانم به افراد کمک کنم.
من احساس كردم دوست دارم خود را تقویت کنم، بنابراین، دو عدد بیسکویت شکلاتی خوردم- آیا کار خوبی نکردم؟ من میتوانستم تمام بسته بیسکویت را بخورم!
من اغلب روزها به مادرم تلفن میزنم و تا جایی که میتوانم حتی در زمانی که بسیار مشغول و گرفتار هستم، با او صحبت میکنم.
من روز تولد دوستم را به خاطر داشتم و با وجود این که او دفعه گذشته روز تولدم را فراموش کرده بود، برایش کارت تبریکی فرستادم.
مرور درسهایم بسیار دشوارتر از آن چیزی بود که پیشبینی کرده بودم، اما با وجود این، موفق شدم نیمی از آنها را مرور كنم.
من باید ده دقیقه در صف بانک منتظر میماندم و در این صورت اتوبوس را از دست میدادم، اما موفق شدم ناراحتی و عصبانیت خود را در مقابل کارمند بانک نمایان نکنم.
بنابراین شما در این حالت، افکار و اندیشههای منفی خود را به افکار مثبت تغییر دادهاید. و داشتن افکار و اندیشههای مثبت، از احساس گناه قابل قبولتر است، این طور نیست؟ نظری هدفدار به آنچه که انجام میدهید، بیندازید. در این صورت متوجه خواهید شد که دلیل زیادی برای اینکه خود را مقصر و گناهکار احساس کنید، ندارید. اگر دلیل معتبر و قابل قبولی برای احساس گناه دارید، مثلا اگر بچههای خود را کتک میزنید و… در این صورت لازم است قبل از اینکه به جبران گناه خود بپردازید، اخلاق و رفتار خود را اصلاح كنید.
اگر در هیچ موردی مقصر و گناهکار نیستيد، اما در خصوص بخش خاصی از زندگی خود، احساس گناه میکنید، مثلا به علت زندگی كردن در محلی بسیار دور از خانه والدین مسن و سالخورده خود، نمیتوانید آنها را اغلب اوقات ملاقات کنید، در این صورت برای عدم احساس گناه در نظر داشته باشید که در این خصوص، وضعیت و شرایط خود را تغییر دهید. اما جنبههای مثبت و منفی یک چنین تصمیمگیریهایی را به دقت در نظر داشته باشید. به عنوان مثال، اگر شما برای نزدیکتر شدن به محل زندگی والدین خود، تغییر مکان دهید، در این صورت آیا به علت این که از نوههای خود دور شدهاید، احساس گناه نمیکنید؟ برای داشتن احساسی خوب در خصوص تصمیم گرفتهشده خود از شیوهها و فنون “افکار و اندیشههای مثبت” استفاده کنید.
بنابراین، چرا اجازه میدهید احساس گناه، اعتماد و اطمینانتان را از بین برده و انرژی شما را بیهوده هدر دهد؟ احساس گناهی که بدون علت باشد، بیهوده و بیمعنی است. نظری به گذشته خود بیندازید و ببینید آیا میتوانید پاسخها را پیدا کنید. ممکن است این پاسخها به دوران کودکیتان، به چگونگی رفتار والدین و دوستانتان مربوط شود. اگر به اندازه کافی به شما بها داده نشده، در این صورت سعی کردهاید تا آنجا که میتوانید مورد محبت و دوستی دیگران قرار بگیرید و بیعیب و کامل باشید.
به تغییر افکار و اندیشههای ناپسند منفی ادامه دهید تا به تدریج احساس اعتماد، اطمینان، رضایت و خشنودی بیشتری در مورد خود و موفقیتهایتان داشته باشيد.
غلبه بر خشم و عصبانیت
خشم و عصبانیت، لزوما احساسی منفی نيست و میتواند در انگيزه دادن به شما برای پرداختن به بعضی از کارهايی که انجام آنها لازم است، سودمند واقع شود. مثلا، نوشتن نامهای به شورای شهر براي شکایت از خیابانی كه خطرآفرین است. اما اگر در بسیاری از اوقات شدیدا خشمگین میشوید در این صورت، لازم است به بررسی علل آن پرداخته و بر آنها غلبه کنید. ابراز خشم و عصبانیت برای اشخاصی که با موضوع و رویداد ناخوشایندی مواجه میشوند، با اثر و بازتابی منفی همراه است. فرونشاندن خشم و عصبانیت در شما، اثری منفی داشته و برای سلامتی و انرژی شما مضر است. خانمها معمولا به خوبی قادر به ابراز خشم و عصبانیت خود نيستند، اما میتوانند آن را کاملا فرو نشانند.
نامهای به خود بنویسید و آنچه را که باعث خشم و عصبانیت شما میشود، شرح دهید. بعضي از خانمها عصبانی میشوند، زیرا احساس میکنند در موقعیتی معلوم مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند و از کارها و مساعدتهایشان قدردانی نمیشود.
حسادت، حسی قابل تسلط بر شما
حسادت؛ و خصلتهای وابسته به آن، مثل رنج و مرارت و بغض و کینه از منفیترین حسها به شمار میروند. شما آنچه را که شخصی دیگر صاحب آن است طلب میکنید. مانند: شغلی خوب و مناسب، دارایی و ثروت، خانهای بزرگ، هنر نقاشی، استعداد و قابلیت و توانایی، قهرمان بودن در ورزش، داشتن بعضی از اخلاق و خصوصیات شخصی، توانایی در جذب دوستان و..
اگر نسبت به افرادی به خاطر قرار داشتن در وضعیت و موقعیتی خاص یا داشتن ثروت و دارایی حسادت میورزید، در این صورت طرح دو مادهای زیر را به خاطر بسپارید:
اولا، با به کار بردن آنچه که من آن را داد و ستد مینامم، به طور مثبت فکر کنید. به جای فکر کردن درباره چیزهایی که دیگران دارند و شما هم میخواهید داشته باشید، به بعضی از چیزهایی که خود صاحب آن هستید و نمیخواهید در آنها تغییری ایجاد نمایید، فکر کنید. به عنوان مثال: “من واقعا آرزو دارم قد بلندي داشته باشم اما نمیخواهم چشمها یا موهای خود را با کسی معاوضه کنم.” فکر خود را متوجه چیزهایی كنید که ممکن است فلان خانم به خاطر داشتن آن به شما حسادت ورزد. فکر خود را متوجه تمام جنبههای مثبت زندگیتان كنید. در این صورت حسادت در شما کاهش خواهد یافت. شما نمیتوانید نمونه عینی فرد دیگری باشید و حتی اگر چنین امکانی برایتان وجود داشت، خود هرگز به آن تمایل نداشتید.
ثانیا، دریابید که یکی از دلایل حسادت، اغلب به خاطر آن است که شما زمانی را برای نظم دادن به امور زندگی شخصی خود اختصاص نداده و در این باره به فکر و برنامهریزی نمیپردازید. بنابراین، از حسادت خودداری كرده و در این خصوص شروع به برنامهریزی كنید. بنابراین جوانب مثبت زندگی خود را در نظر گرفته و به اصلاح و بهبودی بقیه زندگی خود بپردازید.
بر ترس و وحشت خود غلبه كنید
تصور میکنم با بالا رفتن سن، ناگزیر هستيم چيزهاي بيشتري را از دست بدهيم. به همین علت است که برای چیزهایی که هم اکنون صاحب آن هستیم، ارزش قايليم و در خصوص بقیه موارد وحشت داريم. البته ترس جزیی و مختصر برای آینده، چیز خوبی است، زیرا باعث میشود قدر آنچه را که در حال حاضر دارید، بدانید. اما زمانی که ترس و وحشت از حد خودش خارج شد و نتوانستيد از لحظه لذت ببريد، در این صورت لازم است این ترس و وحشت، فرو نشانده شود. طرح سه مادهای زیر، در این امر به شما کمک ميكند:
روی صفحه کاغذی، ترس و وحشت خود را به سه دسته تقسیم كنید:
1- ترس و وحشتی که ممکن است هرگز روی ندهد. مثلا: برای یکی از فرزندانتان پیشامدی وحشتناک رخ دهد، یا همسرتان شما را ترک کند.
2- ترس و وحشتی که حتما روی خواهد داد. مثلا: شما پیر خواهید شد.
3- ترس و وحشتی که به عدم وجود اعتمادبهنفس در شما مربوط میشود. مثلا: چگونه در آن سخنراني موفق خواهید شد.
اکنون در خصوص اين نمونههای ترس، افکاری مثبت به وجود آورید.
مثلا: “من برای جلوگیری از روی دادن پیشامدی وحشتناک برای فرزندم، هر کاری که بتوانم انجام میدهم.”
“من به سوی پیری و سالخوردگی پیش میروم، اما تعداد بسیاری از افراد مسن را میشناسم که خوشحال و سالم و تندرست هستند.”
“از من درخواست شده که به این سخنرانی بپردازم، از اینرو میتوانم آن را با موفقیت اجرا كنم.”
اکنون سعی کنید علت ترس خود را بیابید. به عنوان مثال: اگر ترس بسیار زیادی از نوع اول دارید، ترس و وحشتی که ممکن است هرگز روی ندهد، در این صورت عمیقا مضطرب و نگران بوده و احساس عدم امنیت میكنيد. در این حالت لازم است با دلایلی که خود برای وجود این ترس و وحشت میآورید، به شدت مبارزه كنید. برای کمک به خود، به جای اضطراب و نگرانی، آینده را خوب و جذاب ببینید و نسبت به آن خوشبین باشید، ممکن است به انجام مشاوره نیاز داشته باشید.
اگر ترس و وحشت بسیار زیاد شما، از نوع دوم است، ترس و وحشتی که معمولا به گذر طبیعی زمان مربوط میشود، در این حالت، بهترین راه درمان این است که سعی کنید هر کاری را با تمام قدرت و توان خود انجام دهید. سعی کنید به دیگران محبت كنيد، به تفکر بپردازید، از دیگران قدردانی كنید و آنچه را که با خشنودی ارايه میشود، دریافت کنید. اکنون ربودن لحظه و زمان، اقدامی است که شما میتوانید به آن بپردازید و این اقدام، ترس و وحشت را از بین میبرد.
اگر ترس و وحشت بسیار زیاد شما، از نوع سوم است، در این صورت لازم است میزان اعتمادبهنفس خود را افزایش دهید. این امر تا حدی بر آنچه که شما از آن میهراسید، غلبه خواهد كرد. هر چه از چیزهایی که میهراسید، بیشتر اجتناب کنید، در این صورت، به همان نسبت، مواجه شدن و مبارزه كردن با آنها نیز در زمان آینده برایتان سختتر و دشوارتر خواهد شد و دنیای شما کوچکتر شده و عزت نفس نیز در شما ضعیفتر خواهد شد.
و بالاخره سخن آخر
قطعا حسهای منفی دیگری نیز وجود دارد، تعداد بسیاری از آنها میتواند انرژی شما را هدر داده و زندگیتان را آشفته و دگرگون سازد. اگر دریافتید که در هر موقعیتی، حالت منفی گرفتهاید، در این صورت برای بازگرداندن خود به حال روحی و فکری مثبت، طرح و روش سه مادهای را که قبلا ذکر شد، به کار بندید. این نکته را به خاطر داشته باشید که مثبتاندیشی، یک منبع و سرچشمه انرژی است و انرژی به سوی یک زندگی سعادتمند سوق داده میشود. اما متقابلا، یک زندگی سعادتمند نیز میتواند به شما انرژی ببخشد.
منبع :موفقیت