احساس یک راز است !

تو موجودی با احساسی هستی


تو از همان لحظه‌ای که زاده شده‌ای، همیشه دچار نوعی احساس بوده‌ای. هر فرد دیگر هم همین‌طور است. تو در هنگام خواب می‌توانی افکار آگاهانه‌ات را متوقف کنی. اما هرگز نمی‌توانی احساست را متوقف کنی، چون زنده بودن یعنی احساس کردن زندگی.
چگونگی احساس در هر لحظه مهم‌تر از هر چیز دیگری‌ است، چون هر احساسی که هم‌اکنون داشته باشی، زندگی‌ات را خلق می‌کند.

 

 

احساسات تو محرک هستند

 
افکار و کلام تو، بدون احساساتت، به هیچ وجه در زندگی‌ات قدرتی ندارند. تو در طول روز درباره‌ی خیلی چیزها فکر می‌کنی که به جایی نمی‌رسد، چون بسیاری از افکارت باعث ایجاد احساسی قوی در تو نمی‌شود. آنچه احساس می‌کنی از اهمیت برخوردار است.
تصور کن افکار و کلامت حکم فضاپیما و احساساتت حکم سوخت را دارد. فضاپیما وسیله‌ای غیر متحرک است که بدون سوخت نمی‌تواند کار کند. در واقع، نیروی سوخت است که فضاپیما را از زمین بلند می‌کند. همین مسئله درباره‌ی افکار و کلام تو هم صادق است. افکار و کلام تو وسایل نقلیه‌ای هستند که بدون احساساتت نمی‌توانند کاری انجام دهند، چون احساساتت قدرت افکار و کلامت هستند!
اگر با خود فکر کنی: «نمی‌توانم رییسم را تحمل کنم»، این فکر احساسی منفی و قوی را که درباره‌ی ريیست داری، ابراز می‌کند و تو احساسی منفی را از خود ساطع می‌کنی. و در نتیجه، ارتباط تو با رییست بدتر می‌شود.
اگر با خود فکر کنی: «سر کارم با افرادی فوق‌العاده کار می‌کنم»، این کلام احساس مثبت تو را درباره‌ی افرادی که با آن‌ها کار می‌کنی، ابراز می‌کند و تو احساسی مثبت از خود ساطع می‌کنی. در نتیجه، ارتباط تو با همکارانت بهتر می‌شود.

 

احساسات خوب و بد


تو احساسات خوب یا احساساتي بد داري. تمام احساسات خوب از عشق ناشی می‌شود! و همه احساسات منفی از فقدان عشق به وجود می‌آید. هرچه احساس بهتری داشته باشی، مثل زمانی که احساس خوشحالی و مسرت می‌کنی، عشق بیشتری از خودت ساطع و هر چقدر عشق بیشتری ابراز كني، عشق بیشتری دریافت می‌کنی.
هر چقدر احساس بدتری داشته باشی، مثل موقعی که احساس ناامیدی می‌کنی، منفی گرایی بیشتری از خود ساطع می‌کنی و هر چقدر منفی‌گراتر باشی، منفی گرایی بیشتری در زندگی نصیبت می‌شود. دلیل اینکه تو با احساسات بد حال بدی داری این است که عشق به عنوان نیروی مثبت زندگی، آن طور که باید و شاید در احساسات منفی وجود ندارد.
هر قدر احساس بهتری داشته باشی، از زندگی بهتری هم بهره‌مند خواهی شد!
هر قدر احساس بدتری داشته باشی، زندگی‌ات بدتر می‌شود تا وقتی احساست را تغییر بدهی.

وقتی حال خوبی داشته باشی، افکارت هم خود به خود خوب هستند. تو نمی‌توانی حال خوبی داشته باشی و هم‌زمان، افکاری منفی به ذهنت راه بدهی. همچنین غیرممکن است حال بدی داشته باشی و هم‌زمان، افکاری خوب به ذهنت راه بدهی.

 

خوب یعنی خوب

بیشتر مردم به خوبی احساس می‌کنند که حالي خوب یا بد دارند؛ اما آن‌ها متوجه نیستند که بیشتر اوقات با حال بد زندگی می‌کنند. مردم خیال می‌کنند داشتن حال بد یعنی نهایت منفی گرایی، مانند احساس ناراحتی، اندوه، عصبانیت یا ترس و حال بد شامل تمامی این احساسات منفی‌ای‌ست که به میزان زیادی ظاهر می‌شوند.

اگر در بیشتر مواقع احساس می‌کنی نه حال خوب و نه حال بد داري، شاید تصور کنی در حالِ احساسیِ مثبتی قرار داری، چون واقعاً حال بدی نداری. اگر واقعاً حال بدی داشته باشی و بعد احساس کنی حال تو نه خوب و نه بد است، قطعاً چنین حالی به مراتب بهتر از حال بد داشتن است. اما داشتن حال «نه خوب و نه بد» در بیشتر مواقع احساسی منفی است چون احساس خوبی نیست.

حال خوب یعنی احساس خوب! حال خوب یعنی تو شاد، خرم، مشتاق، هیجان‌زده یا پر از شور و نشاط هستی. وقتی حال «نه خوب، نه بد» یا به نوعی حال معتدل داری یا در اصل بیشتر اوقات آن طور که باید و شاید احساس نمی‌کنی، در این صورت زندگی‌ات هم نه خوب و نه بد است، در واقع، کیفیت بالایی ندارد! این زندگی خوبی نیست. احساس خوب یعنی داشتن حال خوب؛ و در واقع، داشتن حال خوب، زندگی خوبی نصیب تو می‌کند.

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در راز

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *