از هوش هیجانی تا موفقیت …

از هوش هیجانی تا موفقیت …
اکثر مردم بر این باورند که اگر فردی ضریب هوشی بالا و عملکردی بسیار خوب در دوران تحصیل داشته باشد، آینده حرفه ای موفقی خواهد داشت. اگرچه ضریب هوشی بالا عاملی موثر در موفقیت حرفه ای افراد است، اما قطعا تضمین کننده آن نیست.
طی تحقیقاتی که همراه با کارشناسان نیروی انسانی انجام شده است به این نکته اشاره شده است که بسیاری از مدیران به رغم داشتن ضریب هوشی بالا متاسفانه هوش هیجانی پایینی دارند. از هوش هیجانی به عنوان توانایی شناسایی، ارزیابی و کنترل احساسات خود، دیگران، و گروه یاد شده است.

هوش هیجانی چیست؟
روان شناسان در کنار بهره هوشی (IQ) از مفهوم هوش بهر هیجانی (EQ ) یاد می کنند که نشانگر قدرت کنترل هیجانات خشم، اضطراب، ترس، غم، به تعویق انداختن لذت های آنی، درک احساسات دیگران و همدلی با آنان است. بسیاری از ما افرادی را دیده ا یم که پس از مشاجره در یک گفت وگوی تلفنی یا شنیدن یک خبر بد، امکان حفظ شرایط عادی خود را ندارند؛ در حالی که آن زمان سر کار یا در یک جلسه یا مکان مهمی هستند که باید بر خود مسلط باشند. آنها به دلیل عدم کنترل هیجان خود حتی گاهی به ترک محل کار یا جمع خاصی از افراد مجبور می شوند و به این گونه همه کسانی که شاید به موضوع شخصی فرد ارتباطی نداشتند در جریان آن قرار می گیرند.

چهار جزء اصلی هوش هیجانی

شناخت احساسات خود توانایی تشخیص و درک احساسات شخصی، اولین کلید موفقیت است .با درک احساسات خود، می توانید آنها را به رسمیت شناخته و بدانید که چگونه قادر هستند افکار و رفتار شما را تحت تاثیر قرار دهند، نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
مدیریت احساسات خود کلید مدیریت موفق توانایی تغییر سریع در صورت پی بردن به رفتارهای نادرستی است که کمکی به تحقق اهداف یا برقراری ارتباطات نمی کنند. احساس خشم برای همگان قابل درک است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند به خوبی می دانند برقراری ارتباط با کارکنان در حالت عصبانیت کمک زیادی به تحقق اهداف نمی کند، به همین دلیل آنان آگاهانه در این حالت تصمیم می گیرند تا با چنین افرادی صحبت نکنند تا اینکه آنان بتوانند در موقعیتی بهتر احساسات خود را بدون خشم ابراز کنند و در نهایت به نتایج مورد نظر خود دست یابند.
تفسیر دقیق احساسات دیگران قدم دیگر توانایی تفسیر ارتباطات کلامی و غیرکلامی دیگران و آگاهی از احساسات پنهان پشت هر ارتباط است.
مدیریت روابط خود و دیگران– در صورت داشتن هوش هیجانی بالا شما قادر به درک و مدیریت احساسات شخصی خود و درک احساسات و افکار دیگران هستید و مهم تر از همه اینکه از هر آنچه خود انجام می دهید و به زبان می آورید، شناختی مناسب دارید. این نکته تاثیر منحصربه فردی بر اعمال، ارتباطات و احساسات اطرافیان شما خواهد داشت.

مطالعات انجام شده توسط دنیل گلمن، نویسنده چندین کتاب در حوزه هوش احساسی و اجتماعی تایید کرده است که ضریب هوشی افراد به اندازه ۱۰ الی ۲۰ درصد بر میزان موفقیت شغلی آنان تاثیر دارد. برخورداری از ضریب هوشی بالا تاثیر بسزایی بر توان رهبری شما دارد، اما هوش هیجانی تاثیر به مراتب بیشتری خواهد داشت.

تاثیر هوش هیجانی (هوش عاطفی) بر موفقیت انسان

هوش عاطفی مجموعه ای از مهارت ها و شاخص هایی است که در زیر توضیح داده می شود:

1. شناخت احساس خود
فرد باید قادر به شناخت و پیش بینی احساسات خود در موقعیت های مختلف باشد . شاید این جمله بدیهی به نظر برسد ولی باید روی آن بیشتر تامل کنیم . اشخاص زیادی هستند که یا از احساسات مختلف خود آگاهی ندارند . یا ریشه آنها را نمی فهمند. به مثال های زیر توجه کنید :
نمی دانم چرا از فلانی بدم می آید.
نمی دانم چرا به رغم اینکه خواهان موفقیت در کنکور هستم،اما هنگام مطالعه بی انگیزه ام.
نمی دانم چرا احساس پوچی و کلافگی می کنم.

2. کنترل احساس خود
شناختن احساساتی چون تنفر ، عصبانیت ، افسردگی ، اضطراب ، غم و هزاران احساس دیگر به تنهایی کافی نیست بلکه باید آنها را کنترل کنیم . راننده خوب نه تنها جای ترمز ماشین را می شناسد بلکه به هنگام لزوم آن را در اختیار می گیرد و بر آن مسلط است.

3. بر انگیختن و به هیجان آوردن خود
افرادی که هوش عاطفی بالا دارند ، با اندیشیدن به عواقب احتمالی یک عمل ، نسبت به انجام دادن یا ندادن آن برانگیخته می شوند. این افراد قدرت دارند که اهداف متعالی خود را تجسم کنند ، برنامه بریزند و جهت رسیدن به آنها انرژی بگذارند. پشتکار و اراده نشانه برانگیخته شدن آنهاست و این کاری است که کمتر از هوش عقلانی بر می آید.

4. شناخت احساسات دیگران
افرادی با هوش عاطفی بالا ، هرگز در لاک خود فرو نمی روند تا فقط اسب خود را برانند.
آنها تعاملات گسترده ای با اجتماع دارند و می توانند دنیا را از منظر دیگران هم ببینند . لذا این افراد تحمل بالایی نیز دارند.

5. تنظیم روابط با دیگران
پس از شناخت احساسات دیگران ، نوبت به روابط با آنها می رسد. در اینجا تعادل و تعامل حرف اول را می زند. افرادی با هوش عاطفی بالا ، هرگز در دوستی ها و روابط بین فردیشان افراط و تفریط ندارند. آنها از هر کس انتظاری متناسب با خودش دارند. آنها می دانند که تمام آدم ها شخصیت کامل و بیست نیستند. لذا توقع ندارند همه افراد همان طور عمل کنند که درست است،یا همان طور عمل کنند که آنها دوست دارند. در واقع مردم را همان طور که هستند می پذیرند و اگر تلاشی برای تغییر شخصیت دیگران با هدف اصلاح آنها انجام می دهند، توقع ندارند که حتما به نتیجه رضایت بخش ختم شود.

در اینجا به چند روش جهت افزایش هوش هیجانی و برقراری روابط مستحکم تر و تجربه یک مدیریت موفق می پردازیم:

گوش کنید: افراد زمانی که به سخنانشان گوش می کنید، بیشتر پذیرای نظرات شما هستند. با گوش دادن به حرف های دیگران، به طور غیر مستقیم به عقاید آنان احترام می گذارید. هربار که این عمل را به خوبی انجام می دهید نه تنها نشان می دهید که برای افکار آنان ارزش قائل هستید، بلکه نکته ای جدید در تعامل با آنها فرا می گیرید.

احساس را بشناسید: نه تنها توانایی شناخت و درک احساسات خود، بلکه قدرت شناخت احساسات دیگران عاملی کلیدی در برخورداری از هوش هیجانی است.

رفتارها و اعمال غیر کلامی را درک کنید: اگرچه تشخیص احساس فرد از طریق حرکات بدنی وی امری دشوار است، اما گاهی می توانید احساسات آنان را از طریق پیام های غیرکلامی درک کنید.
خود را در موقعیت آنان قرار دهید: یکی از بهترین روش ها برای شناخت و درک احساسات دیگران این است که از خود بپرسید «اگر من در این موقعیت قرار می گرفتم، چه احساسی داشتم؟» در صورتی که قادر باشید خود را در موقعیت دیگران فرض کنید، می توانید به راحتی احساسات آنان را درک کنید.
به سرعت سازگار شوید و تغییر کنید: پس از شناخت احساسات خود و دریافت بازخورد از دیگران، باید در صورت ضرورت توانایی سازگاری و تغییر داشته باشید. بهترین نمونه زمانی است که در پی راهی برای حل مشکل دیگران هستید، اما خیلی سریع متوجه می شوید که آنان تمایلی به دریافت کمک شما ندارند. در واقع آنچه آنان واقعا می خواهند گوش دادن شما به سخنانشان است. رهبرانی که هوش هیجانی بالایی ندارند باید به این نکته توجه داشته باشند.

از نقاط ضعف خود باخبر باشید: در صورتی که از نقاط ضعف خود آگاه باشید به راحتی خواهید توانست از کمبودها باخبر شوید و در نتیجه قادر باشید از بازخوردهای اطرافیان سود ببرید.

آرام باشید: افرادی که دارای هوش هیجانی بالا هستند، در صورت بروز تناقضات و استرس قادرند آرامش خود را حفظ کنند، به طور مناسب اظهار نظر کنند، اعمال مقتضی انجام دهند تا اینکه استرس و تناقض ایجاد شده را حل کنند. در نهایت هدف آنان فقط حل کردن مشکل نیست، بلکه برقراری رابطه ای مستحکم تر است.

از بازخورد دیگران استفاده کنید: درخواست بازخورد نشانه ای از اعتماد و قدرت است. اینکه شما قادر باشید بر اساس بازخورد دریافت شده عمل کنید و در برقراری ارتباطات با دیگران سازگارتر باشید، نه تنها نشانه ای از درک مناسب شما از هوش هیجانی است، بلکه توانایی شما را در کنترل موثر روابط با دیگران نشان می دهد. به یاد داشته باشید که با تمرکز بر این هشت نکته قادر خواهید بود هوش هیجانی خود را افزایش دهید، روابطی قوی تر در سازمان برقرار کنید و اهداف فردی و سازمانی را تحقق بخشید.
منبع :peterstar

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *