استرس و سرطان

استرس و سرطان
بر اساس تحقیقات انجام شده در دنیا، ثابت شده که استرس، عامل اصلی در پیشرفت سرطان است. استرس ذهنی و احساسی دلیل اکثر بیماری هایی است که انسان تسلیم آنها می شود و روز به روز جامعه پزشکی نسبت به پتانسیل تمرینات یوگا در جلوگیری و درمان این بیماری ها بیشتر پی می برد.

استرس ذهنی و احساسی با چه مکانیسمی در بافت ها و اندام های بدن تولید بیماری می کند؟ اولین بررسی در مورد تاثیرات استرس بر بدن، توسط دکتر هانس سلی در دهه های 50 و 60 انجام شد. او دریافت که پستانداران با ترشح هورمون های استرس – آدرنالین و نورآدرنالین که از غدد آدرنال در واکنش به سیستم عصبی سمپاتیک آزاد می شوند ـــ با استرس مقابله می کنند .
اخیرا محققان کشف کرده اند که استرس های روانی، محیطی و احساسی از طریق سیستم عصبی با تحریک هیپوتالاموس در مغز، تعدیل می شوند. افزایش فعالیت هیپوتالاموسی منجر به فعال شدن غده هیپوفیز – غده ای مهم که در سطح زیرین هیپوتالاموس بعنوان برون ده رشد عمل می کند – می شود. ترشح هورمون های هیپوفیز در جریان خون، غدد درون ریز بدن را که شامل غدد تیروئید، تخمدان ها و کورتکس غدد آدرنال که در قطب بالایی کلیه ها قرار گرفته اند، است فعال می کند. کورتکس آدرنال، کورتیکوسترویدها را در خون آزاد می کند. این استروئیدها از بافت های بدن در برابر تاثیرات زیان آور استرس شدید و طولانی مدت، محافظت می کنند.
آخرین گزارشات تحقیقات اخیر در دانشگاه استنفورد و مرکز پزشکی ولی (valley) در آمریکا نشان می دهد که استرس ذهنی و احساسی بر سیستم دفاعی بدن نیز تاثیر می گذارد. این سیستم، مراقب بدن است و مسئول مقاومت در برابر بیماری و عفونتهاست. تحقیقات اخیر درباره سرطان در جهت یافتن راه هایی برای دستکاری سیستم دفاعی و تلاش برای مجهز کردن سیستم دفاعی بدن و هدایت آنها در مقابل سلول های حمله کننده سرطان، صورت گرفته است. این تلاش ها ناموفق بوده اند ولی این اصل اساسی که سرطان در نتیجه تخریب سیستم مراقبتی بدن است، به نظر صحیح می رسد.
یک تیم کالیفرنیایی با کار بر روی حیوانات آزمایشگاهی، نشان داده اند که استرس، واکنش های سلولی و ترشحی(هورمونی) سیستم دفاعی را ضعیف می کند. آنها مسلم دانستند که استرس در یک زمان بحرانی در زندگی موجب از کار انداختن سیستم دفاعی و توسعه سرطان یا تومور می شود. بنابراین حتی اگراسترس ذهنی و احساسی در نهایت کاهش یابد، ممکن است تومور بدخیم آنقدر پیشرفت کند که بر مقاومت ایمنی بدن غلبه کند.
رابطه بین استرس و سیستم دفاعی روشن تر شده است. مطالعات بر روی حیوانات نشان داده است که آسیب های هیپوتالاموس موجب کاهش عملکرد سیستم دفاعی می شود و گمان می رود که افسردگی روانی تاثیر مشابهی بر سوژه های انسانی دارد که موجب ازکارافتادن سیستم دفاعی و آمادگی بیشتر برای پیشرفت سرطان می شود. هر چیز که افسردگی را کاهش دهد، برای مقاومت در برابر تومور، به افراد کمک می کند.
درمان افسردگی با یوگا، ساده و موثر است. افسردگی نشانه کاهش انرژی ذهنی و فیزیکی است. در بسیاری از موارد نیازی به مسکن ها و درمان با شوک الکتریکی نیست. انجام آساناهای مناسب، تمرینات پرانایاما همراه با خدمت بدون چشمداشت ، حتی عمیق ترین سطح افسردگی را از بین می برد. هزاران موفقیت در ” درمان معجزه آسا” گزارش شده که در آن با برانگیختن امید در قربانیان مبتلا به سرطان که بسیار افسرده هستند، موجب تقویت سیستم دفاعی بدن با تحریک هیپوتالاموسی و خلاص شدن از پیشرفت سرطان شده اند.
بسیاری از پزشکان و مددکاران اجتماعی مشاهده کرده اند، افرادی که قادر به ابراز و برون ریزی افسردگی یا اندوه خود نیستند و از روی عادت اندوه خود را در دراز مدت در درون خود می ریزند، بیشتر مستعد سرطان هستند. گفته می شود که سرطان بروز فیزیکی و قابل مشاهده این غم و اندوه درونی شده و ابراز نشده است که در طول زندگی بر روی هم انباشته شده است.
مطالعه واکنش سوگواری که اخیرا در استرالیا انجام شد نشان داد که در اولین هفته های مرگ همسر، سیستم دفاعی فرد، بسیار ضعیف بود. در تحقیق دیگری در موسسه اسلون – کتنینگ نیویورک، محققان که شاهد پیشرفت سرطان در هر دو نفر در 1400 زوج بودند، اظهار کردند که وقتی سرطان دریکی از همسران پیشرفت می کند یا به خاطر آن می میرد، استرس احساسی ممکن است منجر به پیشرفت سرطان در دیگری شود.
شواهد به دست آمده از مطالعه بیماران در دانشگاه پزشکی ویرجینیا در آمریکا نشان داده است که می توان به تنهایی ازعوامل رفتاری و شخصیتی بیماران برای تشخیص اینکه آیا آنان دچار سرطان ریه هستند ، استفاده کرد.
در یک تحقیق بلند مدت دیگر که دانشجویان پزشکی انجام داده اند، محققان نوعی از شخصیت را تعریف کردند که ادعا می کنند بیشتر مستعد سرطان است. چنین افرادی، افراد خیلی مهم یا پرخاشگری نیستند،بلکه درونگرا، دمدمی و مایل به تنها بودن ومحروم از روابط نزدیک با والدینشان هستند.
سرطان در تمام نقاط جهان، موضوعی است که به احساسات مربوط می شود. رشد سریع آن در جوامع ما، با مرگ و میر بالایی که به دنبال دارد، در بسیاری از ما حس ترس و درماندگی به وجود می آورد. آنچه از تحقیقات اخیر به دست می آید این است که چنین احساساتی ممکن است سیستم دفاعی بدن را از کار بیندازد و عامل اصلی تسلیم فرد، به سرطان باشد.
تمرینات یوگا که تاثیرات عمیقی بربدن دارد، ممکن است کارایی سیستم دفاعی بدن را افزایش داده و انرژی بیشتری برای جلوگیری از تکثیرسلول های متمرد سرطان در مرحله مهم پیشرفت تومور، فراهم کند. تاکنون تحقیق مهمی درباره تاثیرات تمرین های یوگا بر پیشرفت تومور انجام نگرفته است، اگرچه این امر کاملا تضمین شده است و قطعاٌ نتایج خوبی در بر خواهد داشت.
تحقیق اولیه ایی توسط یک روانپزشک استرلیایی به نام انسلی میرز(Ensley Mears)، در ژورنال پزشکی استرالیا گزارش شده است. میرز طبق این تحقیق به فواید این روش در کاهش بیماریهای مربوط به استرس در بیمارانی که دچار ناراحتی های روانی و بیمارانی که مشکلات جسمی دارند ، واقف شده است . وی نویسنده کتاب مشهور “تسکین بدون دارو” است. او تکنیک هایش را که بسیاری از تحقیقات پزشکی به آن سمت سوق داده می شدند در بیماران مبتلا به سرطان به کار گرفت. او کارش را به این صورت توضیح می دهد :
“شواهد نشان می دهد که بعضی از سرطان ها تحت تاثیر واکنش های دفاعی هستند. بین واکنش های دفاعی و واکنش های حساسیتی ( آلرژیک) کمی شباهت وجود دارد. بعضی از واکنش های آلرژیک با تجربه ذهن ورزی اصلاح می شوند. به علاوه بعضی از سرطان ها تحت تاثیر واکنش های غدد درون ریز هستند و بعضی از واکنش های غدد درون ریز با تجربه ذهن ورزی اصلاح می شوند.”
دکتر میرز علاقمند به توسعه کارهایش در مطالعات گسترده تر است، اما اغلب بیماران نمی توانند شکل جدید درمانی اش را که نیازمند انگیزه و تعهد بالایی است، به کار گیرند. بسیاری از بیماران، درمان را رها می کنند و ترجیح می دهند منتظر مرگ باشند تا اینکه تلاشی پیوسته و آگاهانه انجام دهند تا رشد سرطان در بدن را متوقف یا تحت کنترل آگاهانه اراده درآورند.
بیماران مبتلا به سرطان اغلب در حالت ضعیف شده و کمبود انرژی هستند، زیرا سرطان به بدنشان حمله کرده و برای تکثیر بیرحمانه خود، انرژی زندگی آنها را گرفته است. تکنیک های یوگا که سطح انرژی را بالا می برند می توانند به بیماری که ضعیف شده، انگیزه دهند تا برای درمان بیماری اش تلاش کند. تکنیک هایی مانند سوریا ناماسکارا(سلام بر خورشید)، پرانایاما، مودراها و باندها، سطح انرژی را سریع و با قدرت می سازند . اما چنین برنامه ای باید با راهنمایی کافی صورت گیرد.
وضعیت دشواری که بیمار مبتلا به سرطان با آن مواجه است، این است که آیا با دست کشیدن از ادامه کار، باید منتظرمرگش باشد یا با تمام وجود تلاش کند تا بر سرطان چیره شود. سعی کنید مشتاق عمق تعهدی که این تقلا کردن نیازمند آن است، باشید. برای بازیافتن سلامتی، افکار فرد بیمار باید به چیز دیگری معطوف شود و قدرت اراده اش به طور پیوسته بیدار و مجهز باشد و خود را مانند قبل نبازد و با این الگوی ذهنی که این بیماری غیر قابل اجتناب و غیر قابل تغییر است، همچون فردی درمانده خود را به سمت مرگ رها نکند. از این نظر، بیمار مبتلا به سرطان ممکن است با وضعیت دشوارش همچون نتیجه یک “آرزوی مرگ” بلند مدت برخورد کند که بر زندگی، مخاطرات و روابطش تاثیر گذاشته است. در این مدل فکری، او بعنوان یک ” قربانی ” در موقعیت های زندگی فرض می شود. ” این زندگی اشتباه است، من مسئول نیستم، نباید اینگونه باشد، این عادلانه نیست.” چنین فردی هیچ وقت صریح و بی پرده با زندگی مواجه نمی شود. او ترجیح می دهد در دنیای خیالی زندگی کند تا در دنیای واقعی. این فرد به ندرت در زندگی موفق است، زیرا کاملا درگیر مسائل نمی شود و بازی زندگی را آنگونه که هست با تمام ناملایمت ها و ناسازگاری هایش، نمی پذیرد. او احساس می کند نمی تواند تلاش و کوشش دائمی لازم برای مواجهه شجاعانه با زندگی را ادامه دهد. پس از یک عمر گریز از واقعیت، اکثر بیماران مبتلا به سرطان نمی توانند نقش محتومشان به عنوان ” قربانی ” را تغییر دهند و ناگزیر به سمت مرگ حرکت می کنند.
این افکار، توسط پروفوسور ژان کوهلر، استاد آمریکایی موسیقی مطرح می شوند. او طبق تشخیص، مبتلا به سرطان پانکراس غیر قابل عمل جراحی بود که در یک عمل جراحی اکتشافی مشخص شد و به او گفته شد که چند ماه بیشتر زنده نخواهد ماند. او چالش را پذیرفت و زندگی اش را به دست خود گرفت و خود را کاملا وقف علم ماکروبیوتیک(علم طولانی کردن عمر) کرد. بعد از 5 سال او هنوز زنده است و بدون هیچ نشانه ای از سرطان، خود را درمان کرده است.
با الهام از آنچه به آن دست یافته بود، احساس می کرد ماموریت دارد که به سایر بیماران سرطانی که با مرگ مواجه هستند، کمک کند. او به یک سخنران تبدیل شد و در کشور سفر کرد و با بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان تماس برقرار کرد. با این وجود او دریافت که تنها 10تا 25 درصد این بیماران حاضر بودند شخصا برای غلبه بر سرطان موجود در بدنشان، تلاش لازم را انجام دهند. دکتر کوهلر می گوید :
” اساسا بیماران مبتلا به سرطان ناراحت (ناخرسند)هستند و اکثر قربانیان این برنامه را رد می کنند، نه از روی تردید، بلکه به این دلیل که نمی خواهند روش زندگی شان را عوض کنند. آنها می خواهند زندگی کنند، ولی به روش خودشان. هنگامی که مشکلی دارند، اگر نتوانند مشکلشان را آنطور که دوست دارند حل کنند، آن را رها می کنند. ”
مطالعات علمی، به وضوح حقیقت مباحث یوگا را نشان می دهند، به این ترتیب که سلامت ذهنی و احساسی ما در وضعیت سلامت فیزیکی مان منعکس می شود و ریشه بیماری در افکار بیمار و کنترل نشده ما نهفته است. با در نظر گرفتن این مطالعات می توان پیش بینی کرد که یوگا نقش مهمی در حفاظت از جوامع ما در برابر تهاجمات سرطان در سال های پیش رو دارد. به وسیله یوگا، عقده ها و موانع نهفته در عمق ویژگیهای بیهوده شخصیتی و الگوهای رفتاری نارضایتی از خود، به طور سیستماتیک روشن شده و از بین می روند. کسی که یوگا انجام می دهد با آمادگی بیشتری خود را با جریان زندگی وفق می دهد و از سلامت ذهنی و احساسی بهتری بهره مند است. او نسبت به افراد دیگر حساسیت بیشتری پیدا می کند و قادر به ایجاد روابط انسانی عمیق و راضی کننده است و یاد می گیرد به تجربیات فراوان و متنوع زندگی به شیوه مثبت و خلاق پاسخ دهد.
انسان با وارد کردن اصول یوگا به سبک های زندگی متنوع اش، به طور اصولی بین ابعاد فیزیکی، ذهنی، احساسی و روانی وجودش تعادل برقرار می کند تا به سلامتی واقعی دست یابد. هیچ ضرورتی برای تسلیم در برابر درد پیش از اینکه واقع شود، یا مرگ ناشی از سرطان یا بیماری های جدی دیگر، وجود ندارد. امروزه چنین دیدگاه های درماندگی و تسلیم، یکی از دلایل اصلی عدم سلامت کلی ماست. یوگا مسیر پذیرش مثبت و مسئولیت پذیری در برابر سلامت، اعمال و تقدیرمان را هموار می کند.
منبع: سایت بیهار

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *