اصول تلقین و خواب مصنوعی.
قانون تمرکز حواس
هر گاه مکرراً روی اندیشهای متمرکز شویم، به طور خودانگیخته تحقق مییابد. این امر کارآمدتر از روشهای متقاعد کردن است؛ زیرا در این حالت مکانیسمهای دفاعی بدن در برابر تلقینپذیری مقاومت نمیکنند. یک نمونه از این موارد، تأثیر تبلیغات بر الگوی خرید مردم است که نوعی هیپنوتیزم در بیداری است. الگوی تصمیمگیری و خرید مردم بدون آن که خودشان متوجه شوند، تغییر میکند.
قانون تأثیر معکوس
هر چه شانس موفقیت کمتر باشد بیشتر سعی ميكنيم کارها را با به کارگیری نیروی اراده انجام دهيم. به عنوان مثال ممکن است سعی کنیم نامی را به خاطر سپرده یا به خواب رویم، ولی برای انجام این کار شانس کمی داشته باشیم. هر گاه نیروی تخیل و نیروی اراده با یکدیگر دچار تضاد شوند، همیشه نیروی تخیل برنده میشود. هنگام خودهیپنوتیزم، بیشتر از نیروی تخیل استفاده میشود تا نیروی اراده. به عنوان مثال وقتی میخواهیم بیحسی دست را برای خلاص شدن از شر درد بیشتر کنیم، نباید هنگام تلقین بگوییم میخواهم دستم بیحس شود، بلکه باید تصویري ذهنی ایجاد کنیم که وضعیت را شرح دهد. به عنوان مثال بگوییم:
تصور کنید دستتان را داخل پارچ آب خیلی سردی قرار دادهاید. به محض تصور چنین وضعی متوجه میشوید دست شما بیحس، سنگین، و مثل چوب، سفت میشود، گویی مدتی روی آن نشستهاید، و یا داروی بیحسی به آن تزریق كردهايد.
قانون تأثیر بارز
این موضوع بر مبنای این اصل بدیهی است که عواطف قوی جایگزین عواطف ضعیف میشوند. وقتی تلقینی همراه با عواطف قوی انجام شود، کارآمدتر خواهد شد. نوازش و ماساژ باعث افزایش تلقینهای آرامشبخش میشوند. وقتی دست کودکی لای درب میماند و مادرش به او میگوید دستت را میبوسم تا درد آن برطرف شود، تماس حاصل از بوسه باعث میشود تلقین گفتهشده مؤثر واقع شود و درد انگشت کمتر شود.
تمرکز
هر چه توانایی تمرکز سوژه بیشتر باشد، آرامتر خواهد بود و احتمال موفقیت تلقین هیپنوتیزمی نیز بیشتر خواهد شد.
وجهه و اعتبار
متخصص درمان باید در موقعیتی برتر از سوژه باشد. اگر سوژه متخصص درمان را با هیبت و احترام در نظر بگیرد، و متخصص درمان نیز فردی صاحبنظر باشد، آن گاه چنين موضعي باعث افزایش موفقیت القای هیپنوتیزمی میشود. این عامل هنگام خودهیپنوتیزم هیچ نقشی ایفا نمیکند.
توقع
توقع ممكن است بر روند القای تلقینها و واکنشهای آرامبخش تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد.
نمونههایی از این تاثیرهای منفی و مثبت بهترتیب عبارتند از ترس و میل شدید برای هیپنوتیزم شدن. اگر نسبت به ماهیت هیپنوتیزم پیشداوری کنید و یا قبلاً چنین تجربهای داشته باشید، توقع شما بر القای هیپنوتیزمی تأثیر میگذارد. اگر قبل از القای تلقینها ماهیت هیپنوتیزم را درک کنید ( به فصل 4 مراجعه کنید)، ترس شما کاهش خواهد یافت.
انگیزه
بیانگیزه بودن باعث کاهش کارآیی تلقینها برای ایجاد هیپنوتیزم و آرامش همراهِ آن میشود. کسی که دوست دارد همیشه کنترل امور را در دست داشته باشد، به سختی میتواند خود را هیپنوتیزم کند. اگر آگاهانه بدانید کنترل تمام این فرآیند را در دست دارید، دیگر این موضوع برطرف میشود. اگر انگیزه شما برای هیپنوتیزم شدن بیش از حد زیاد باشد، باعث بروز واکنش منفی ميشود، بر عملکرد شما فشار وارد آورده و با روند القا تداخل میکند. تردید میتواند با واکنشهای مثبت لازم برای القای هیپنوتیزم تداخل داشته باشد. تنها عامل مهم برای موفقیت هیپنوتیزم انگیزه است.
تخیل
تخیل در القای هیپنوتیزم فراخوانی تصویرهای ذهنی نقشی مهم دارد که این امر برای دستیابی به آرامش عمیق و تسهیل شرطیسازی بسیار ضروری است. هر چه با آمادگی بیشتري به تصویرهای ذهنی واکنش نشان دهیم، القای هیپنوتیزمی نیز بهتر انجام میشود.
سن
آمادگی و استعداد هیپنوتیزم شدن بسته به سن افراد تفاوت دارد. توانایی زبانی نیز نقشی مهم ایفا میکند. از آن جا که واژگان باعث ایجاد واکنشهای القای هیپنوتیزم میشوند، علت آن كه کودکان زیر 5 یا 6 سال برای این کار مناسب نیستند، معلوم میشود.
سن مطلوب برای اجرای هیپنوتیزم بین 8 تا 16 سال است، البته این روش در سایر سنها نیز با موفقیت اجرا میشود