انواع اضطراب و علایم ان چیست
اضطراب” از جمله اختلالات روحی روانی است که به دلیل شیوع و گسترش آن در اشکال مختلف میان همه سنین، با عنوان “بیماری قرن” شناخته شده است. دلهره و اضطراب آن چیزس که هر روزه در روابط کاری، اجتماعی، تحصیلی و حتی در زندگی خانوادگی در ارتباط با موضوعات متفاوت تجربه میکنیم، به عقیده روانشناسان لازمه زندگی و باعث تلاش و تکاپو در امور روزمره انسان است.
بر همین اساس روانشناسان میگویند وجود استرس نشانه وجود فهم و شعور است و هر موجودی که “فکر” داشته باشد با استرس و اضطراب نیز آشنا است زیرا وجود اضطراب زیانی برای انسان ندارد بلکه این ترس از آینده و خطرهای قریبالوقوع است که مشکلاتی را به همراه دارد.
اما در این میان نبود شناخت از شرایط و فقدان اعتماد به نفس کافی برای افراد در مدیریت، مشکلات و مسایل مختلف در اغلب موارد منجر به بروز اضطراب به شکل و شمایلی میشود که خواب و آرامش را از انسان ربوده و همچون آفتی سلامت روانی و حتی جسمی را تهدید میکند.
در چارچوب تعاریف روانپزشکی: اضطراب حالتها و فشارهای روحی و روانی است که انسان را دچار سردرگمی میکند و به نوعی احساس نگرانی او را بالا میبرد.
به گفته آنان فرد مضطرب بیدلیل و بیاراده اسیر تخیلاتی است که از ترس و تشویش ذهنی او نشاءت گرفته است.
بیماریهایی از جمله استرس، وسواس، اضطراب و انواع دیگر، فشارهای ناشی از عدم سلامت روح در انسان و بزرگنمایی مشکلات در ذهن فرد است.
“اضطراب” مادر و پایه پیدایش دیگر بیماریهای روحی روانی و یکی از شایعترین بیماریهایی است که آثار فراوانی بر فرد و زندگی روزمره او بر جا میگذارد.
ضعیف شدن قدرت تطابق فرد با محیط از جمله آثار اضطراب است و تحمل فرد را در برابر استرسهای وارده به شدت کاهش میدهد.
از جمله آثار عمومی اضطراب میتوان به بیقراری، نگرانی، بدخوابی و مشکلات جسمی مانند اختلال در عملکرد دستگاه گوارش و دستگاه تنفسی اشاره کرد.
تفکرات و تخیلات متعدد بر سلامت روح و آرامش فرد تاثیر میگذارند و موجب بیخوابی، بیاشتهایی و فقدان تمایل به انجام امور روزمره در وی میشود.
: همه این موارد در نهایت بر سلامت جسمی و نحوه عملکرد ارگانهای زیستی فرد اثر منفی دارد.
تقریبا همه بیماریهای روحی زمینه بروز بیماریهای جسمی از جمله بیماریهای قلبی، عروقی را فراهم میکنند، طبق آمارها علت بیش از ۷۰درصد بیماریهای قلبی عروقی در ایران استرس و اضطراب شناخته شده است.
شناسایی و درمان هرچه سریعتر بیماریهایی از جمله استرس، اضطراب و افسردگی موجب جلوگیری از پیشروی بیکاری و تنهایی در فرد و بروز عواقب جبران ناپذیر میشود.
آگاهی از مهارتهایی که با نام “مهارتهای زندگی” مشهورند در جهت چگونگی مقابله با اضطراب و استرس وارده از جانب محیط بر فرد، بسیار کار ساز میباشد لذا آموختن آنها برای هر فرد و در هر سن لازم است.
“اضطراب” را دارای تعاریف متفاوتی دانست و نخستین تعریفی که از این واژه در محدوده اختلالات روانشناسی قرار گرفت “احساس نگرانی در مورد یک خطر قریبالوقوع” بود.
: این خطر برای فرد به دو صورت شناخته شده در قالب دلهره و تشویش و به صورت نگرانی در مورد یک خطر ناشناخته که آن را اضطراب مینامند وجود دارد.
: در زمینه اضطرابهای بیمارگونه دو نوع اضطراب به نامهای “اضطراب نرمال” و “اضطراب پاتولوژیک” قابل اشاره است.
اگر اضطراب یک محدوده نرمال داشته باشد به شکل دلهره است و در دو حالت جسمانی و ذهنی امکان بروز مییابد، در حالت جسمانی دلهره و اضطراب همراه با علایمی مانند تعریق و تپش قلب و سردی در انتهای اندامها نمایان میشود.
: اگر فرد در اضطراب تنها با حالات ذهنی دلهره مواجه باشد یعنی فقط یک نگرانی فکری در مورد یک مساله ناشناخته داشته باشد، دیگر این حالت اضطراب نامیده نمیشود بلکه تنها یک احساس نگرانی و دلهره است.
اضطراب اگر از نظر شدت و مدت زمان با واقعهای که شخص منتظر آن است هماهنگی و همخوانیداشته باشد “اضطراب معمولی” تلقی میشود.
: این نوع از اضطراب برانگیزاننده است و فرد را برای رویارویی با شرایط آماده میکند.
غیر از این حالت را “اضطراب پاتولوژیک” مینامند و مرز میان این دو نوع اضطراب را میتوان با اعتمادبهنفس از یکدیگر مشخص کرد.
: شدیدترین نوع اضطراب “اختلالات پانیک” است که با نام “اختلال هراس” هم شناخته میشود.
در این چارچوب فرد حملهها و دردهایی را دارد که کوتاه و به شکل حاد و بدون پیش زمینه است و عموما ۲۰تا ۳۰دقیقه بیشتر طول نمیکشد و شدت آن به اندازهای است که احساس مرگ به فرد دست میدهد و پس از مدتی فروکش میکند.
: در فواصل بین حملهها فرد نگران حملههای بعدی است و این مرحله است که با اختلال هراس شناخته میشود لذا فرد به مطب پزشکان عمومی و متخصصان قلب مراجعه میکند و کمتر کسی به این نکته توجه میکند که این وضعیت یک اختلال اضطرابی است و نیازمند مراجعه به روانپزشک هستند.
از جمله اختلالات اضطرابی شایع ترسهای بیمارگونه یا “فوبیا” است، این اختلال نیز دارای دسته بندیهای متفاوتی از جمله فوبیای اختصاصی(ترس از تاریکی، بلندی و…) و “فوبیای اجتماعی” یا ترس از نحوه قضاوت جامعه از فرد و ترس حضور یا صحبت کردن در جمع است.
: اختلالات اضطرابی منحصر به سن خاصی نیست و امکان بروز اضطراب بیمارگونه از سنین کودکی تا سالمندی کاملا محتمل است اما نوع این اختلالات و دلایل بروز آنها کاملا متفاوت خواهد بود.
مهمترین اختلال اضطرابی در دوران کودکی “اضطراب جدایی” است که ناشی از اختلافات شدید والدین و ترس از جدایی آنان و بیپناه ماندن کودک میباشد.
در این سن بروز انواع اختلالات اضطرابی اعم از اختلالات فراگیر، وسواس، اجتماعی و فوبیا محتمل است لذا حد و مرز مشخصی برای آن نمیتوان قایل شد.
شیوع اختلالات اضطرابی در دوران سالمندی بیش از بالغین نیست اما در مقایسه با شیوع اختلالات اضطرابی، فوبیا و ترسهای بیمارگونه بیشتر در این سنین دیده میشود.
اختلالات اضطرابی بیمارگونه همانند سایر اختلالات روانپزشکی که بر کیفیت زندگی تاثیر می گذارند بر روند زندگی و نحوه ارتباط فرد با دنیای خارج نیز به شدت اثر گذارند.
لذت نبردن از زندگی و وضعیت موجود، گریزان شدن از ایجاد ارتباط با دیگر افراد جامعه به دلیل ترس از وقوع یک خطر قریبالوقوع و عدم اطمینان نسبت به محیط و سرخوردگی به دلیل از دست دادن تواناییهای قبل(که به دلیل درگیری و دلهره شدید ایجاد میشود) از جمله آثار بیماری استرس و اضطراب است.
نکته مهم و نگرانکننده در مواجه افراد با انواع اختلالات اضطرابی “خوددرمانی” توسط داروهای مختلف و آرامبخش است، استفاده از “بنزودیازپینها” که بدون نسخه در اختیار افراد گذاشته میشود از جمله اقدامات شایع برای درمان اختلالات اضطرابی و استرسی است.
مصرف این داروها بدون نظر پزشک و به صورت خودسرانه مشکلات متعددی را برای فرد ایجاد میکند.
: مصرف مواد مخدر برای رسیدن به آرامش از جمله دیگر راههای درمان خودسرانه این اختلالات است که در درازمدت منجر به تشدید وخامت اختلال و ایجاد مانع و مشکل بر سر راه درمان بیماری توسط پزشک میشود.
روانپزشک در مواجهه با این بیماران برای درمان، با دو معضل اختلال اضطراب و وابستگی به مواد مخدر روبرو است که هر یک راه درمانی خاص خود را میطلبد ضمن اینکه مواد مخدر موجب ایجاد مقاومت بدن بیمار در برابر داروهای آرامبخش میشود.
اگر اضطراب در حد اختلالات اضطرابی بارز باشد و شخص زمینه آن را از سالها قبل داشته و این روندی است که به صورت طولانی مدت و همراه با تغییرات سیستم اعصاب مرکزی ایجاد شده، درمان دارویی ضرورت دارد.
در این موارد به دلیل قابل تحمل بودن وضعیت، بدون درمان دارویی و تنها با تغییراتی که در نگرش فرد و تعدیل و تنظیم این نگرشها از سوی روانپزشک ایجاد میشود، میتوان فیزیولوژی بدن را برای مقابله با هورمونهای استرسزا آماده کنیم.
: با درمانهای دارویی آسیب بیولوژیکی ترمیم و با درمان روانشناختی توصیه به ورزش و رژیم غذایی خاص که منجر به مقاومت بدن میشود، از عوامل ایجاد و تشدیدکننده اختلال جلوگیری میشود.
موسیقی به دلیل هارمونی که دارد به نظمبخشی تواناییهای انسان کمک میکند این هماهنگی را میتوان به خوبی در طبیعت مشاهده کرد بنابراین نزدیک شدن به طبیعت هم احساس خوشایندی را بر سیستم مرکزی اعصاب القا میکند.
منبع :robabnaz.persianblog