اهرم چگونه كار مي‌كند؟

اهرم چگونه كار مي‌كند؟

شايد هيچ پرسشي به اندازه اين پرسش جامعه علمي و دانشمندان را سر در گم نكرده باشد. اين پرسش هم مانند ساير سؤالاتي كه در مورد هرم بزرگ مي‌پرسند، مثل “چه كسي، چه زماني و چرا اين هرم را ساخته است؟” بي‌پاسخ مانده است.
تاكنون عميقاً به موضوع هرم پرداخته نشده است. اگر موضوع ديگري مطرح شده بود، تاكنون شناخته مي‌شد. كتب زيادي در اين باب نوشته‌اند، ولي تمامي آنها صرفاً حدس و گمان و به ندرت مبتني بر شواهد معتبر هستند. اگرچه خواندن اين مطالب جالب است، ولي بعد از مطالعه مطلب دوباره به سر جاي اول بر مي‌گرديد و همچنان سؤالاتتان در مورد کارکرد هرم بي‌پاسخ باقي مي‌مانند.
همانطور كه قبلاً گفتم، قصد داريم بيشتر به جنبه‌هاي عملي موضوع کارکرد هرم بپردازيم. براي سود بردن از مزاياي اهرام، نيازي به دانستن پاسخ اين نوع سؤالات نداريم. مثلاً براي لذت بردن از برنامه‌هاي تلويزيون، لازم نيست بدانيم داخل تلويزيون چيست؛ نيازي نيست براي استفاده از يخچال از اصول ايجاد محيط سرما آگاه باشيم.
اما طبيعت انسان به گونه‌اي است كه ممكن است وسيله‌اي را به خاطر سود و راحتي كه از آن بدست مي‌آورد بپذيرد، ولي در مورد مسائل باطني اينچنين نباشد. بايد از ارزش وسيله‌اي كه در اختيار داريد، مطمئن باشيد و در اين مورد فقط شما بايد كار را در مورد هرم انجام دهيد. بنابراين تكنولوژي خيلي مد نظرتان نيست.
ولي اسباب و ابزار علوم باطني به همان ميزان كه واقعي و ملموس به نظر مي‌رسند، اسرار آميز نيز هستند. با فهم همين در حيرت فرو مي‌رويم. ذهن، وسايل آشپزخانه را كه از بازار مي‌توان تهيه كرد، راحت‌تر از ابزار باطني و اسرار آميز مي‌پذيرد.
هرم چگونه کار می کند ؟ ”
هرچقدر راحت ادعا مي‌كنيم، اين بعد از زندگي براي كاربر خيلي مهم نيست،ذهن، سخت‌تر اين موضوع را مي‌پذيرد. اما از سوي ديگر اگر دوستتان بدون غرض ورزي بپرسد ”چگونه چنين ساختمان قديمي و عجيب داراي نيروهاي اسرار آميز است؟ اين ساختمان از چوب ساخته شده است. آيا همين كه آن را به شكل خاصي در مي‌آوريد، مي‌توانيد ادعا كنيد چنين نيروهايي را كسب كرده است؟“ آنوقت است كه شك وجودتان را فرا مي‌گيرد.
واضح است كه نمي‌توانيد اين پرسش‌ها را پاسخ دهيد و از اينكه پاسخ آنها را نمي‌دانيد، احساس شرمندگي مي‌كنيد. حداقل اين است كه شخص مقابلتان را نتوانسته‌ايد قانع كنيد. همين امر باعث مي‌شود احساس حقارت نماييد و در نظر ديگران احمق جلوه كنيد. اين موضوع بالاخره مسير حركتتان را تغيير مي‌دهد و به پايه و اساس ايم مساله شك مي‌كنيد. به نظر نمي‌رسد پاسخي هم داشته باشيد.
بنابراين به جاي اينكه از داشتن هرم احساس غرور كنيد، به جاي اينكه افتخار كنيد داخل هرم مديتيشن مي‌كنيد، از گفتن آن اجتناب مي‌ورزيد، چون نمي‌خواهيد مسخره ديگران شويد. حتماً اين وضعيت را درك مي‌كنيد.
من با همين هدف اين كتاب را نوشته‌ام. تنها هدفم اين بوده است، كه ابزاري به شما دهم تا در برابر انتقادات ديگران پاسخي داشته باشيد و جلوي استهزاء آنها را بگيريد و در نهايت در جدال لفظي با ديگران برنده شويد. در اينصورت احساس خواهيد كرد فرد مهمي هستيد و بازي را برنده شده‌ايد.
قبل از ادامه بحث، برخي عوامل اصلي انرژي جهاني را بررسي مي‌كنيم و ببينيم چرا بايد اين موضوع را دقيق‌تر مطالعه كرد.
مي‌دانيم كل جهان در نتيجه انفجاري بزرگ پديد آمده است و فرآيند خلقت و نابودي ستارگان و اجسام سماوي مرتبط با آنها فرآيندي هميشگي است، بااين‌حال هنوز كاملاً مشخص نيست طبيعت انرژي‌هايي كه جهان را احاطه كرده‌اند چيست.
برخي اشكال انرژي شناخته شده‌اند. مثل انرژي گرانشي، انرژي مغناطيسي، انرژي گرمايي و غيره، زماني كه صحبت از انرژي شناخته شده مي‌كنم، منظور اين نيست كه بايد در مورد انرژي‌هاي شناخته شده همه چيز بدانيم. هنوز خيلي راه پيش رو داريم. ولي به مدد علوم مدرن به اندازه كافي درباره ميدان‌هاي انرژي اطلاعات داريم تا از آنها به شيوه‌اي خردمندانه در جهت رفاه و آسايش خود بهره ببريم.
با اينحال بعضي از اشكال انرژي هنوز شناخته نشده‌اند. از وجود آنها آگاه هستيم، ولي چيز زيادي در مورد آنها نمي‌دانيم. مثلاً نيروي حيات را در نظر بگيريد كه با عناوين مختلفي مثل پرانا، چي، پلاسماي زيستي و غيره نامگذاري شده است، ولي كم و بيش كل دانش ما در مورد اين نيرو همين است و بس!
همه مي‌دانيم اين نيرو براي زنده نگه داشتن جانداران ضروري است و ترك اين نيرو به معناي مرگ است. پس چه نيرويي است كه جاندار را زنده نگه مي‌دارد؟ احتمالاً براي اين پرسش پاسخي نخواهيم يافت.
با اين‌ حال ما مي‌توانيم بر اساس مشاهداتي كه از محيط اطرافمان داريم، به نتايجي كلي دست پيدا كنيم. بهتر است اين مشاهدات را ”منطقي“ بدانيم و نه ”علمي“. زيرا براي علمي دانستن يك موضوع بايد نتايج بدست آمده طبق قوانين آزمايشگاهي و تحت شرايط كنترل شده ثابت شوند. به هيچ وجه نمي‌توانيم مشاهدات خود را در مورد علمي كه از آگاه نيستيم، علمي بدانيم.
مشاهدات نشان مي‌دهند كه همه گياهان و حيوانات براي زنده ماندن به انرژي نياز دارند. اگرچه اين انرژي به طور فراوان در منظومه شمسي، انرژي باد و غيره وجود دارد، جانداران نمي‌توانند آن را به طور مستقيم جذب كنند. به نظر مي‌رسد سطح انرژي لازم، كه جاندار مي‌تواند آن را جذب كند، از سطح انرژي‌هاي ياد شده، كه به راحتي در دسترس هستند، متفاوت است. بنابراين مكانيزمي در جهان وجود دارد تا انرژي در دسترس را به انرژي قابل جذب تبديل كند.
مثالي مي‌زنيم. انسان براي رشد و زنده ماندن به انرژي نياز دارد، ولي نمي‌تواند نياز خود را به طور مستقيم از خورشيد برآورده سازد، بااينكه انرژي خورشيدي به ميزان فراوان در دسترس است. اين انرژي بايد توسط گياهان جذب شده و سپس با كمك عناصري مثل آب، هوا و غيره در حبوبات، دانه‌ها، ميوه‌جات و سبزيجات بوجود ‌آيد. آنگاه ما مي‌توانيم شكل فشرده انرژي را جذب كنيم.
ز اين سخنان نتيجه مي‌گيريم، هيچ گياه يا حيواني نمي‌تواند از انرژي به همان شكل معمول و در دسترس آن استفاده كند. انرژي خورشيدي يكي از عناصر مورد نياز گياهان است، اما و حتي گياهان نيز نمي‌توانند صرفاً با همين يك نوع انرژي به حيات خود ادامه دهند. انرژي خورشيدي فقط جزيي مهم از كل فعل و انفعالاتي است كه در گياهان رخ مي‌دهد.
اگر انرژي موجود در جهان را انرژي ظريف بناميم، آنگاه خود در سطح فشرده‌تر انرژي قرار مي‌گيريم. به عبارت ديگر، انرژي زيستي مورد نياز براي زنده نگه داشتن و تحرك جانداران در مقايسه با اشكال ظريف انرژي، مثل انرژي خورشيدي، فشرده‌تر است.
هر گونه تبديل انرژي از يك شكل به شكلي ديگر، در اثر يك فعل و انفعال صورت ميگيرد. بنابراين بايد نيرويي ظريف با نيرويي فشرده فعل و انفعال صورت دهد تا نيرويي حدوسط ايجاد شود. بنابراين انرژي زيستي تنها مي‌تواند نتيجه فعل و انفعال نيرويي ظريف باشد كه آن را نيروي مثبت مي‌ناميم و نيروي فشرده را نيز، نيروي ”منفي“. فعل و انفعال نيروهاي مثبت و منفي، انرژي زيستي، يا پرانا را ايجاد يا آزاد مي‌كند.
يكي از قوانين بنيادين فيزيكي بيان مي‌كند انرژي را نه مي‌توان ايجاد كرد و نه نابود. فقط شكل انرژي تغيير مي‌كند. مثلاً انرژي الكتريكي را مي‌توان همانند موتور الكتريكي به انرژي مكانيكي تبديل كرد. همچنين انرژي مكانيكي را مي‌توان مثل ”ژنراتورها“ مي‌توان به انرژي الكتريكي تبديل كرد. بنابراين تبديل يك شكل از انرژي به شكل ديگر امكان پذير است، ولي از هيچ چيز،نمي‌توانيم انرژي توليد كنيم.
بنابراين منطق حكم مي‌كند، فرض كنيم نيروهاي مثبت و منفي براي توليد پرانا وجود دارند. يعني همانند هر شكل ديگر انرژي كه به دو صورت مثبت و منفي ديده مي‌شوند. درست شبيه انرژي الكتريكي كه براي آزاد شدن به دو پايانه مثبت و منفي نياز دارد، در اهرام نيز امكان وجود چنين چيزي هست. در اينجا شكل خاص هرم، دو نيروي مثبت و منفي را جذب مي‌كند. اين دو نيرو داخل محفظه اهرام با هم فعل و انفعال صورت مي‌دهند تا انرژي زيستي يا پرانا آزاد شود.
اساساً، مبدل، انرژي را از شكلي به شكل ديگر تبديل مي‌كند. مثلاً پنكه، انرژي الكتريكي را به انرژي مكانيكي تبديل مي‌كند. لامپ، انرژي الكتريكي را به انرژي نوري تبديل مي‌كند. بنابراين اهرام نيز عناصر تشكيل دهنده انرژي كيهاني را به انرژي زيستي تبديل مي‌نمايد.
همانطور كه قبلاً گفتم، محققان خارجي نظريه‌هايي در اين زمينه مطرح كرده‌اند كه بعضي از آنها را بيان مي‌كنيم، اما چون استدلالات آنها قانع كننده نيست، آنها را مردود مي‌دانم.
از سوي ديگر به‌ مدد نظريه كهن هندي ، با عنوان واستو (Vaastu)، مي‌توان فهميد اهرام نيروهاي خاص خود را چگونه بدست مي‌آورد.
احتمالاً حداقل عبارت واستو را شنيده‌ايد، حتي اگر چيزي در اين مورد نمي‌دانيد. اين روزها در اكثر روزنامه‌ها و مجلات از اين كلمه سخن مي‌رود، ولي براي درك اين موضوع بايد تاحدودي در مورد واستو اطلاعات داشته باشيد. پيشنهاد مي‌كنم كتاب ”علم شگفت انگيز واستو“ را مطالعه كنيد. در اين كتاب با زباني ساده علم واستو را توضيح داده‌ام. وقتي مفهوم واستو را درك كرديد،، مطمئنم به تاثيرات اشكال هندسي روي انسان‌ها اعتقاد پيدا مي‌كنيد.
در ابتدا كار را با نظريه واستو شروع مي‌كنم. در نظريه واستو دو عنصر مطرح مي‌شود كه يكي از آنها ” طرح “ و ديگري ” ساختار “ است.
در اينجا معناي وسيع ”طرح“ مد نظر است. البته منظورم مساحت يا قطعه زمين وسيع نيست كه مالك آن باشيم. معناي اين عبارت كل محيط اطراف از جمله ساختار موجود در تمامي جهات است كه روي اتفاقات درون طرح تأثير مي‌گذارد. از اين ديدگاه، طرح، عناصر تشكيل دهنده ميدان را فراهم مي‌سازد و ساختار، مبدلي است كه نقش ظرف حاوي نيروهاي كيهاني را ايفا مي‌كند.
زمين نسبت به محور عمود حدوداً 5/23 درجه متمايل است. اگر به مدل جهان بنگريد، متوجه مي‌شويد اين انحراف چند درجه‌اي باعث شده است، خط عمودي روي محور شمال- شمال- شرق- جنوب- جنوب- غرب قرار مي‌گيرد نه روي محور شمال- جنوب. يعني حالتي كه زمين به طور عمودي روي محور خود قرار مي‌گيرد.

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *