ببخش و ببخش و ببخش !
كارنا سمبول بخشش و نوع دوستي بوده و هست. او از اندك افرادي بود كه ارزش بخشش را ميدانست.
از او نقل شده است كه روزي ميخواست، استحمام كند. در دست چپش يك كاسه طلا داشت و در دست راستش روغن. او با دست راستش روغن را با كاسه طلا برميداشت و روي بدنش ميريخت.
ناگهان فقيري در برابر او ظاهر ميشود و ميگويد: «كارناي بزرگ و بخشنده! من ميدانم كه تو بخشندهترين بخشندگاني و مطمئنم كه مرا دست خالي رد نخواهي كرد». بدون لحظهاي درنگ، كارنا در حالي كه كاسه طلا در دست چپش بود، آن را به غريبه داد و گفت: «اين همه چيزي است كه با خود دارم، اميدوارم آن را از من قبول كني!»
فردي كه شاهد اين ماجرا بود، به كارنا گفت: «در كتب مقدس آمده كه آنچه ميبخشي، با دست راستت باشد. شما مي توانستيد، كاسه طلا را به دست راست خود بدهيد و با همان دست آن را به فقير ببخشيد؛ چرا اين كار را نكرديد؟»
كارنا لبخند زد و گفت: «وقتي اين انديشه به ذهنم رسيد كه بايد هرچه در آن لحظه دارم را به مرد فقير ببخشم، تصميم گرفتم كه هرچه زودتر اين كار را انجام دهم. چون طي زمان انتقال كاسه طلا از دست چپم به دست راستم، امكان تغيير تصميم وجود داشت، تصميم گرفتم كه هرچه زودتر اين كار را بكنم. من هم يك انسانم و ممكن بود، در ظرف همين لحظه كوتاه تغيير عقيده بدهم و به جاي ظرف طلا چند سكه به او بدهم. من نخواستم اين ريسك را بپذيرم تا مبادا چنين فرصتي را از دست بدهم. اين بود كه بلافاصله با همان دست چپم كاسه را به مرد فقير بخشيدم».
منبع " کتاب غذای روح ۲ با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
www.aram24.ir