بهشت ساخته خودتان
فرويد در يكي از كتابهايش داستاني از يك پسر بچه نقل ميكند. نام اين پسر هرمن بود. هرمن عاشق گيلاس بود؛ اما مادرش اجازه نميداد كه هرمن بيش از حد معمول گيلاس بخورد. اين پسر هميشه با چشمهاي حريص به گيلاسها نگاه ميكرد و دلش ميخواست بيشتر و بيشتر بخورد.
يك شب، هرمن در خواب ميبيند كه هرچه دلش ميخواهد گيلاس ميخورد و كسي او را از اين كار منع نمي كند. او تمام گيلاسها را ميخورد و براي اولين بار از خوردن گيلاس سير مي شود. وقتي از خواب بيدار مي شود، از شادي در پوست خود نميگنجد. او فرياد ميزند: «آرزوهايم برآورده شد؛ من تمام گيلاسها را خوردم!» او از طريق خوابي كه ديده بود، به آرزوي قلبي خود رسيده بود.
بهشت نيز آرزوي قلبي ما است و هركس براساس نگرش و نوع زندگي خود آن را ميسازد. مي گويند كه بهشت يك دزد، شهر بدون سگ و خانههاي بدون حفاظ است!
منبع " کتاب غذای روح ۲ با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
www.aram24.ir