تاثیرات درونی صدا(موسیقی)

تاثیرات درونی صدا(موسیقی)

ا اینکه سالهاست ما در کنارتمرینات یوگا از نتایج جادویی اصوات (موسیقی) بهره برده ایم شاید هنوز آنطور که باید از چگونگی عملکرد و تاثیر شان بر جسم، ذهن و روان خود آگاه نباشیم. آنچه مسلم است موسیقی هم نوا با تمرینات یوگا در هر نوع و سطح، با تاثیر بر مراکز انرژی بدن(چاکراها) بر کالبدهای مختلف ما نفوذ کرده و تاثیرات شگرفی را حاصل می کند. معمولأ با شنیدن موسیقی با ریتمها،تمها و ملودی های متفاوت احساسات متفاوتی به انسان دست می دهد .

همانطور که امروزه دستاوردهای علمی بشر تفسیر و تعبیری از رازهای سر به مهر چند هزار ساله یوگا به صورت کاملا علمی به عالمیان بازگو می کند اصوات و موسیقی نیز تابع همین قانون است.

امروزه بشر از موسیقی و آلات موسیقی نه فقط برای خوش گذرانی و گذران وقت سود میبرد، بلکه از آن به عنوان راهی برای تسکین دردهای جسمی، ذهنی و روانی بهره برده و به آن نگاهی دور نگر و کل نگر دارد.

در این مقاله سعی بر گردآوری اطلاعاتی از چگونگی تاثیرات موسیقی بر بدن فیزیکی و مراکز انرژی و در کنار آن به کل سیستم وجودی انسان شده است. با اندکی تامل می توان پی به ارتباط تنگاتنگ آن با تمرینات یوگا برد.

در طی سالهای طولانی، صدا و موسیقی ( که در مدارس مذهبی باستانی بعنوان یک علم بسیار پیشرفته محسوب می شدند) ، بعنوان ابزاری در کنار تمرینات یوگا بوده اند.

این هماهنگی بین یوگا و موسیقی برپایه ی جنبه ای از زندگی بنا شده که در آن ارتعاش بعنوان اساس و شالوده ی نیروی خلقت قرار داده شده است.صدا و نور، بلوکهای ساختمانی دنیا می باشند، قالبهایی که تمام خلقت به وجود آنها وابسته است.هر تک مولکول در هر چیز صدای مخصوص به خود را دارد. هربرگ، هر اتم، هر ذره، هرسلول بدن ما و تمام کائنات صدای خود را زمزمه می کنند.حتی زمانی که ما بدنیا آمدیم، زمانی که اندامهایمان در حال شکل گرفتن بود، صدایی نواخته می شد…صدای منحصر به فرد خودمان.موسیقی عمیقأ بر جسم و اندام های بدن ما تأثیر می گذارد.امواج صدا به بدن وارد می شوند، بدور اتمها می گردند، ساختار سلولی ما را مرتب کرده و ما را به حالت تعادل باز می گردانند.

در شکلهای پیشرفته اش این قدرت را دارد تا فشار خون را پایین بیاورد، تنفس را منظم کند، ساختار ملوکولی بدن را هارمونیزه و سازماندهی مجدد کند. موسیقی خلق را بالا برده و ما را از دنیای روزمره به دنیای معنوی و روحانی سعود می دهد ، هوشیاری را مسخ می کند و سرانجام روحمان را رها می کند.

نیچهمی گوید:” بدون موسیقی زندگی اشتباهی بیش نبود.”

شخصی بنام درتی رتاللک ، با انجام برخی تحقیقات برروی گیاهان ثابت کرده که بعضی از انواع موسیقی بر رشد گیاهان تأثیر گذار است. وی سه گروه از گیاهان را در ظرفهای شیشه ای قرار داد و به مدت ۳۰ روز انواع مختلفی از موسیقی را برای آنها به اجرا گذاشت.گروه اول گیاهانی که در معرض موسیقی های ناهنجار قرار گرفته شده بودند ، خود را از بلندگوهها دور می کردند تا از صدا دور شوند. این گیاهان پژمرده شدند و رشد بسیار کمی داشتند.

گروه دوم که در معرض موسیقی کلاسیک مانند آهنگ های باخ و مانند آن قرار گرفته شدند ، رشدی بهتر از حد نرمال داشتند.

برای گروه سوم، موسیقی های مقدس ( مذهبی، معنوی) نواخته شد، این گروه به طرف بلندگوها متمایل شدند و بدور سیمهای بلندگو ها پیچیدند تا به صدا نزدیکتر باشند. آنها نسبت به دو گروه دیگر، بهترین طرح رشد را دارا بودند.

با این آزمایش دوروتی نشان داد که چنانچه موسیقی های نا هنجار چنین بلایی را بر سر گیاهان می آورند، پس با گوش دادن مداوم به این نوع موسیقی ها چه بلایی بر سر کودکان ما خواهد آمد؟بنا به گزارش گروهی از پزشکان در جنوب فرانسه،آنها نوع خاصی از موسیقی را بعنوان دارو، برای بیماران تجویز کردند تا روزی سه بار به آن گوش دهند.گزارش دیگری حاکی از آ ن است که گاوها، پس از شنیدن موسیقی کلاسیک در آخورشان، شیر بیشتری می دهند.

به گفته ی دین رودپر : صدا یک سلول زنده است…. مظهر کائنات است که حقیقتا ً کائنات را بازتاب می کند، صدا کل هستی است.

موسیقی کلیدی است که منشا ما را ، به یادمان می آورد و باعث اتصال دوباره ما با مبدا مان در هستی می شود.روح ما، بی توجه به ملیت ، زمان و مکانی که در آن زندگی می کنیم، صدا را بعنوان راهی برای رسیدن به لایتناهی می داند. همانطور که در سماع عارفانه نیز اینچنین است و سماع یعنی شنیدن یعنی شنیدن صدای اصل.

ناهماهنگی و بی آسایشی درون سلولها، عمدتاً در طبیعت ذاتی است. خود جدا شده از سرمنشا، احساس جدایی از اصل و ریشه، باعث ایجاد ناهماهنگی می گردد. انواع خاصی از موسیقی می توانند به شخص کمک کنند تا ارتباط خود با سرمنشا را بیاد داشته باشد و در ضمن ، کسی که به یک موسیقی گوش می دهد میتواند به اندازه آهنگساز آن قطعه در زمان ساختن آن، عمیق شود و به اوج برسد .

کـــز نیستان تا مـــــرا بــبـــریده اند / از نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراغ / تا بگویم شرح درد اشتیـاق

● روانشناسی تمهای موسیقی

حواس پنج گانه وسیله ارتباط آدمی با عالم خارج است.تحریکات محیط توسط گیرنده های حسی به صورت پیامهای الکترمغناطیسی به مرکز عصبی انتقال می یابد. پیام عصبی وقتی از گیرنده های حسی مانند چشم،گوش و پوست به مرکز عصبی یعنی کرتکس مغز (قشرمغز) منتقل می شود، فرایند احساس شکل می گیرد.اصوات موسیقی از طریق گوش به مغز می رسد و حواس و عواطف را تحریک می کند و با ایجاد انرژی موجب انگیزه و فعالیت می شوند.

نغمه های موسیقی بر حسب ترکیب فواصل و ریتم دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلولهای عصبی،احساس و انگیزه ای را تقویت و یا منتقل می سازد.

بطور کلی موسیقی از طریق تحریک تخیل و تداعی و تهیج عواطف در روحیه شنونده اثر می گذارد.وقتی یک قطعه موسیقی را تجزیه و تحلیل می کنیم به اجزا و ارکانی می رسیم که هر کدام به نوعی در تاثیر گذاری نقش دارند.

ریتم و ملودی دو رکن اساسی موسیقی می باشند. ریتم در موسیقی به صورت ضرب آهنگهای منظمی احساس می شود.با موسیقی می توان ریتمهای متنوعی را بوجود آورد وانرژیهای مختلفی را در شنونده تحریک کرد.

از فعالیتهای ریتمیک در تحریک بسیاری از قوای حسی و حرکتی و کاهش و افزایش انرژی اشخاص استفاده می شود. کار اصلی ریتم،تحریک و تهییج احساسات است که انرژی روانی تولید می کند وانرژی این تحریک با کمک ملودی به جریان می افتد.

ملودی در ایجاد نوع احساس و ریتم در شدت و سرعت و یا سستی و رخوت آن نقش موثری دارد.ریتم و ملودی از هم جدا نیستند.ریتم ضربان و نظم هر آهنگ و ملودی محتوا و خود آهنگ است که از ترکیب اصوات به وجود می آید.

هر ملودی بر حسب ترکیب اصوات و فواصل موجود در آن احساسات خاصی را به شنونده منتقل می سازد.برخی از ملودی های غمگین و حزین،برخی ملایم و آرام بخش،تعدادی هیجانی و بی قرار و بعضی شاد و فرحبخش هستند که این احساسات بستگی به فواصل فیزیکی و ترکیب اصوات دارد.

بطور کلی اگر فواصلی که در آهنگ به کار می رود بزرگ باشد و ترکیب اصوات با پرش توام گردد ،انبساط و نشاط بیشتری را القاء می کند و اگر فواصل بزرگ توام با ریتم تند باشد شدت نشاط بیشتر می گردد.

به حدی که به قسمت نا آرامی و بی تابی سوق می یابد.اگر فواصل آهنگ کوتاه و فشرده و ریتم کند باشد،احساسات کند و گرفته تر خواهد بود. این مسئله به طول موج اصوات و تاثیر آن بر واسطه های شیمیایی مغز بستگی دارد. چنانچه ریتم با حال شنونده هماهنگ باشد انرژی روانی و احساسی بهتر تحریک می شود و ملودی بهتر به جریان می افتد.

● طبقه بندی تمهای موسیقی

تمهای موسیقی به پنج دسته تمهای شیدایی،حزین،هیجانی ،شاد و فرحبخش و آرامبخش تقسیم می شوند.

۱) تمهای شیدایی: واژه شیدا در روانشناسی معرف سرخوشی و شور و نشاط بیش از حد است.سر خوشی،هیجان بخشی احساس مدهوشی از خصوصیات تمهای شیدایی است.جنبه مدهوشی و جذبه آن، آرامبخش افراد بی قرار و شیداست.

بعضی از چهار مضرابها و ضربیهای موسیقی ایرانی استعداد القاء چنین حالتی را به خوبی دارا هستند.افراد مستعد با شنیدن چنین تمهایی احساس سر خوشی و وجد می یابند.شیدا صفتان اغلب با سیر در این تمها احساس نشاط ، تخیل و حالت جذبه پیدا می کنند.از تمهای شیدایی می توان برای تحریک خلق های خموده استفاده کرد.

۲) تمهای حزین: لحن تمهای حزین غم انگیز است و شکوه و شکایت دارد و در شنونده احساس ناکامی را تداعی می کند. این تمها بر انتقال دهنده های عصبی افراد مستعد تاثیر میکند و باعث کاهش ترشح واسطه های شیمیایی در مغز شده که در نتیجه ء انباشته شدن این عناصر حیاتی،حزن و اندوه احساس می گردد.

ارتعاشات این تم اغلب تداعی کننده خاطراتی از ناملایمات گذشته است.ملودیهایی که فواصل فشرده و نزدیک به هم و ریتم کند دارند،حزن را بهتر منتقل می سازند.تمهای حزین درحالت ملایم درد را تسکین می بخشند و در ایام سوگ و فراق تحمل تالمات را آسان تر می سازند.احساس ناکامی را تعدیل و غربت و تنهایی را از دل بیرون می کنند و انرژی و هیجان خون را تخلیه می سازند.

استفاده بیش از حد از این تم باعث رکود و کاهش انرژی شده و روحیه را خسته و حزین می سازد.بسیاری از نغمه های حزین موسیقی مشرق زمین حاصل همدردی با وقایع دشوار و گرفتاریهای اجتماعی مردم بوده و این قطعات تا حدودی دردمندی مردم را تسکین داده است.

۳) تمهای تهییج کننده: هیجان،واکنش انفعالی در این تم ها شدید و فوری است که غالبا با تظاهرات بارز اعصاب خودکار و واکنشهای فیزیولوژیک توام است و میل به جنبش و حرکت را به وجود می آورد.از تمهای هیجانی می توان با ایجاد انرژی روانی،رغبت و انگیزه در کاهش حالات افسردگی و غمگینی بهره جست.

بعضی از سازندگان موسیقی از این گونه برای تحریک و تحرک بدنی سود می جویندکه مورد استقبال جوانان نیز قرار می گیرد.بسیاری از این تمها ملودی های زیبایی دارند که اگر با متانت ارائه شوند و ارکستراسیون (ساز آرائی) مناسبی پیدا نمایند اثرات ارزنده ای خواهند داشت.

۴) تمهای شاد و فرحبخش: تمهایی هستند که شادمانی و نشاط را توام با آرامش و متانت منتقل می سازند.این تمها باعث انبساط خاطر و سرزندگی می شوند.تمهای فرحبخش احساس سرزندگی و شادمانی را برای کار و فعالیت افزایش می دهند.برای تقویت روحیه افراد یک اجتماع و سرزندگی و نشاط آنها مخصوصا کودکان و نوجوانان تمهای شاد و فرحبخش بسیار مفید و سازنده هستند.

۵) تمهای آرامبخش: تمهای مطبوعی هستند که نه تحریک کننده ،نه غم انگیز،نه هیجانی و نه وجد آورند.متن ملایم و یکنواخت ارتعاشات آنها احساس آرامش را منتقل می کند.تمهای آرامبخش به خاطر ریتم ملایم در فواصل وسیع و ارتعاشات موافق آن با استعداد مغز باعث احساس ملایمت و آرامش می شود.

استفاده از این تمها برای آرامش و تمرکز،بسیار مناسب است.این تمها توازن عواطف،تعادل تخیل و وحدت فرآیندهای ذهنی را تقویت می کنند و از آنها می توان در کاهش بسیاری از تنش ها استفاده کرد. موسیقی همچون دارو هر حالت روانی دارای ارتعاشات موجی خاصی است که بر حسب میزان و شدت آن احساس به وجود می آید.اصوات موسیقی می توانند ارتعاشات متنوعی ایجاد کنند و بر ترشحات و ارتعاشات سلولهای عصبی تاثیر بگذارند.

همانطور که در تاثیر دارو و میزان و ترکیب عناصر اهمیت دارد، در موسیقی نیز نوع ارتعاش و میزان آن در تناسب با حالات روانی مطرح است.با پیشرفت بشر در علوم پزشکی و کامپیوتر ، تاثیر ارتعاش موسیقی بر بدن و سلولهای مغز قابل بررسی است.بررسی تغییرات حاصله کمک می کندتا ملودیهای خاص برای ایجاد احساسات مختلف پیش بینی شود.

● چگونگی تأثیر اصوات هماهنگ کننده مغزی

▪ الگوهای امواج مغزی:

الکتروآنسفالوگراف دستگاهی است که فعالیت الکتریکی مغزرانشان می دهد.آزمایشگاههای متعددی درسراسرجهان بااین وسیله مطالعات وتجربیات زیادی برای درک بهتر ۴الگوی اصلی امواج مغزی (بتا، الفا، تتا، دلتا) انجام داده اند.

هر فرکانس دارای ویژگی مشخصی می باشدوحالت مشخصی ازآگاهی راایجادمی کند. امواج بتا(۱۴سیکل درثانیه وبالاتر) نشان دهنده وضعیت بیماری عادی وهنگامی که توجه فردجهان خارج می باشد ، امواج آلفا(۱۳ـ ۸ سیکل درثانیه ) درزمان خیال پردازی هنگامی که چشمهابسته هستند. امواج تتا(۷ـ ۴ سیکل در ثانیه) درهنگام خواب وحالات عمبق ذهنی و امواج دلتا(۳ـ ۵/۰ سیکل درثانیه ) درهنگام خواب عمیق رخ می دهد.مطالعات انجام شده نشان دهنده آن است که ارتعاشات ناشی ازاصوات ریتمیک تأثیرعمیقی روی فعالیت مغزی دارند. ریتم های ملایم وضربان دارنیزبه طریق متشابهی عمل می کنند. درصورت اینکه توسط کامپیوترتولید شود بسیاردقیق ویکنواخت بوده ومی توانندبرای ایجادحالت های مطلوب مغزی استفاده شود. این حالت بسیار شبیه تنظیم کردن یک رادیو روی ایستگاه مشخصی میباشد.

باتکنولوژی اصوات هماهنگ کننده ی مغزی می توانیم آگاهی خودراروی دامنه ی وسیعتری ازوضعیت های مغزی تنظیم کنیم : هوشیاری، تمرکز، توجه، ریلکسیشن، تجسم، خلاقیت الهام، حافظه، خواب عمیق و جدایی آگاهی . مانند امواج صوتی، مغزوارتعاشات مخصوص به خودراداشته وازآنهاجهت ارتباط باقسمتهای دیگربافت عصبی وبخش های مختلف بدن استفاده می کند.

دستگاه EEG با اندازه گیری پالسهای حاصله نورونها که بر حسب سیکل بر ثانیه بیان میشود امواج مختلف مغزی را تشخیص میدهد همانطور که ذکر شد امواج بتا در حد فاصل ۴۰ ۱۴ قرار داشته و با تمرکز بالا و هوشیاری توسعه یافته مرتبط می باشد. برخی از دانشمندان عقیده دارند که فرکانس بتای ۴۰ هرتز کلید ادراک می باشد.

امواج آلفا در حدود ۱۳ ۸ قرار گرفته و با ریلکسیشن عمیق مرتبطند ، در آلفا ما شروع به دستیابی ثروت عظیم خلاقیت می کنیم که درست در زیر سطح هوشیاری آگاه ما قرار گرفته است . آلفا در حقیقت دروازه ورود وضعیت های عمیق تر آگاهی می باشد. همچنین آلفا محل فرکانسی است که به عنوان فرکانس روزنانس میدان الکتریکی زمین شناخته میشود.

تتا در حد فاصل ۴ ۷ هرتز قرار داشته و ناحیه ی شگفت آوری که میتوانیم آن را مورد مکاشفه قرار دهیم؛تتا به عنوان وضعیت سایه روشن آگاهی نیز شناخته می شود . به طور معمول ما به صورت خیلی گذرا در هنگام بر خواستن از خواب (دلتای عمیق) و یا هنگام فرو رفتن در آن آنرا تجربه می کنیم.

در رؤیا ها، تصویر زنده لحظه ای در مقابل چشم ذهنی در وضعیت تتا رخ میدهند و در این حالت ما مستعد دریافت اطلاعاتی ماورای وضعیت عادی آگاهیمان هستیم. همچنین تتا برای یاد گیری و حافظه شناخته شده است. تمرکز در حالت تتا باعث افزایش خلاقیت، تقویت قدرت یادگیری، کاهش استرس و بیدار شدن قدرت اشراق و تواناییهای دیگری در زمینه ادراک فرا حسی می شود.

امواج دلتا در حدود ۴ ۰ هرتز قرارمی گیرند. دلتا با خواب عمیق مرتبط است و علاوه بر این فرکانسهای خاصی در محدوده دلتا باعث ترشح هورمون رشد که در بهبود بیماریها و ترمیم بافتها مؤثر است می شوند. این امر توضیح دهنده ضرورت یک خواب آسوده و عمیق در فرآیند بهبود امراض می باشد.

توضیحات بالا تا حدودی تاثیرات موسیقی را بر ابعاد مختلف انسانی را روشن ساخت حال شایان ذکر است که یوگیان بزرگ طی سالیان متمادی به طرق مختلف همانند گوش کردن به موسیقی ، نواختن آن سعی بر استفاده از این دست قوانین در راه کسب معرفت داشته اند؛سزاوار است که ما نیز با گسترش و تکمیل آگاهی خود نسبت به موسیقی زین پس نگاهی عمیق تر و دقیق تر به این علم و هنر داشته باشیم.
منبع :navayog

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *