تاریخچه تله پاتی:

تاریخچه تله پاتی:

آیا انتقال فکر از راه دور مسئله ای است فقط مربوط به زمان ما؟

جواب این مسئله منفی است. تله پاتی از زمان قدیم وجود داشته است.

مشرق زمین از صدها سال پیش تأثیر فراوانی در پیشبرد دانش بشری داشته و دانشمندان ایرانی مانند خوارزمی بوجود آورنده علم جبر، ابن الهثیم وضع کننده علم مشاهدات و ابن سینا و رازی مبتکران دانش پزشکی نوین در زمانی که اروپا در قرون وسطی به سر می برد پیشتازان علم و دانش و ادب جهان بودند. در زمینه داروی بیهوشی نیز دانشمندان ایرانی مبتکر بودند

پروفسور جونس در کتاب خود ضمن اشاره به سومریها می نویسد آنان در دوران جوانی از این قدرت برخورداری کامل داشته اند. مردم سومر قوی و خوش بنیه بوده اند و قدرت انتقال فکر در آنها از زمانی فزونی می گرفت که جسم را با یکدیگر پیوند می دادند به عبارت دیگر پروفسور جونس آمریکایی اظهار عقیده می کند که ازدواج مرحله ای بوده سازنده تله پاتی … البته اگر هم به توضیحات پروفسور جونس
صددرصد ایمان نداشته باشیم باید این نکته را قبول کنیم که به هر حال ریشه تاریخی اصطلاح تله پاتی به قوم سومری می رسد. مصریان قدیم که اغلب از راه صحرا با شترهای خود حرکت می کرده اند طبق نوشته یکی از دانشمندان پاراپسیکولوژی امریکایی به نام پروفسور ج. تایلور علاوه بر حرکت و نشانه کردن ستارگان برای جهت یابی از تله پاتی و انتقال فکر از راه دور استفاده می کرده اند. مصریان دوره فراعنه در صحرا فکری را با افراد خانواده شان مبادله می کردند و از حال هم همیشه با خبر بوده اند. اگر به خاطر داشته باشید درباره لامای تبت و اینکه دارای قدرت پارانورمال بوده اند به طور مختصر با شما گفتگو داشته ایم. همین پروفسور تایلور که مدتها در تبت بسر برده گزارش داده است که تبتی ها به فرزندان خود انتقال فکر از راه دور را تعلیم می داده اند. به این معنی که معلم هایی برای این کار وجود داشته است که روزی چند ساعت شاگردان خود را تمرین می داده اند.

تله پاتی در ابتدا در محدوده ای مثلاً از یک اطاق بسته به اطاق دیگر صورت می گرفت و به همان اندازه که شاگرد قدرت تمرکز فکری بیشتری می یافت، فاصله دورتر می شد و در ظرف چند سال این شاگردان چنان مهارتی در انتقال فکر به راههای دور پیدا می کردند که امروزه مواردی از آن بلافاصله مورد بررسی و تحقیق علمی قرار می گیرد. در دانشگاه کارولینای شمالی یعنی دانشگاه داک امروزه برای تعلیم دادن تله پاتی و تقویت نیروی مافوق یا پارانورمال از همان روش شناخته شده تبتی ها استفاده می گردد. پروفسور تایلور در خاطرات مسافرت خود به تبت این ماجرا را که شاهد عینی آن بوده است نقل کرده که به خواندنش می ارزد. پروفسور تایلور می نویسد : در آن زمان یعنی قبل از جنگ دوم جهانی من برای اکتشاف و سیاحت به سرزمین تبت رفتم … در این سفر جالب روزی به اتفاق دو تن از کاهنان تبتی به یک پناهگاه غار مانند کوهستانی رسیدیم ما استراحت کردیم و داشتیم حرف می زدیم که ناگهان آن دو کاهن صحبت خود را قطع کردند و از جای برخاستند و گفتند زود همراه ما حرکت کنید یکی از برادران هم خون ما جانش به خطر افتاده است. من به دنبالشان راه افتادم و حیران بودن که این موضوع چه معمائی را در بردارد زیرا مدت چند روز بود که ما سه نفری با هم بسر می بردیم و عملاً آنان با هیچ کس جز من ارتباطی نداشتند آن دو کاهن با اعتقاد و ایمان به گفته شان در حدود هفت یا هشت مایل راه پیمودند تا به یک گردنه و پرتگاه خطرناک رسیدیم و من واقعاً حیرت کرده بودم. یک کاهن دیگر به تخته سنگی آویزان بود و هر آن احتمال سقوط و پرتاپ شدن وی به قعر دره می رفت. ما او را نجات دادیم. بدیهی است که من خیلی دلم می خواست بدانم آن دو کاهن چگونه از این خطر آگاهی حاصل کردن و مهمتر آنکه چگونه جای آن را درست و صحیح یافتند.

کاهن ها مرا به موضوع واقف کردند و گفتند موضوع خیلی ساده است. این برادر همخون با فکر خود ما را از خطر مطلع کرد و با همین نیروی فکری محلی را که در آن گرفتار حادثه شده بود به ما گزارش داد.

واقعاً ماجرای عجیب و حیرت انگیزی بود. این کار به وسیله افرادی صورت می گرفت که کشورشان را کسی نمی شناسد و با هیچ کجای دنیا رابطه ای نداشته اند و مانند انسانهای دوران قدیم زندگی می کردند. فکر و انتقال آن برای این مردم جنبه رادیو و پخش پیام دریافت کمک را داشت.

پروفسور تایلور عقیده دارد که اقوام بدوی و قبایلی که با تمدن سر و کار ندارند قدرت پارانورمال بیشتری از مردم متمدن و شهرنشین دارند. پروفسور به شرح ماجراهایی می پردازد که برای وی در افریقا و استرالیا روی داده است که اگر بخواهیم همه آنها را شرح دهیم بحث مان به درازا می کشد. بنابراین به ذکر یک مورد که مروبط به افریقاست و پروفسور تایلور امریکایی نقل کرده است اکتفا می کنیم. او می نویسد مردم گانا دارای نیروی پارانورمال قوی هستند من وقتی در این سرزمین قاره سیاه بسر می بردم با دکتر شمیلی پارت انگلیسی آشنا شدم. دکتر پارت از نیروی تله پاتی مردم گانا داستانهایی می گفت از جمله این را برای من تعریف کرد : زمانی که آخرین مأمور انگلستان به سرزمین آشانتی که همین گانای امروزی باشد وارد شد من در ساحل زندگی می کردم و از ورود او خبری نداشتم. مستخدم من که جوان سیاه پوستی بود در ساعت یک و نیم بعدازظهر به من گفت حاکم تازه ای از انگلستان به این سرزمین آمده است و روز بعد به پایتخت یعنی گوکاس وارد خواهد شد. من اعتنایی به این حرف نکردم و روانه شهر شدم در آنجا یکی از شخصیت های برجسته این خبر را عیناً به من داد و گفت که هیچکس از آن اطلاعی ندارد. بنابراین متوجه شدم که مردم این سرزمین دارای نیروی فکری عجیبی هستند. من (پروفسور تایلور) غیر از این ماجرا چیزهای دیگری را شاهد بوده ام که نشان از قدرت عظیم پارانورمال سیاه پوستان می دهد.

به هر حال امروزه که دانشگاه های بزرگ ضمن بررسی در علم پاراپسیکولوژی برای مسائل مربوط به آن کلاسهایی دایر کرده اند. طبعاً این سئوال پیش می آید که مگر می توان تله پاتی یا انتقال فکر از راه دور و به راه دور را هم آموخت؟ جواب مثبت است. و ما در این زمینه به خصوص آنچه در دانشگاههای امریکایی از لحاظ تعلیماتی و آموزش می گذرد با شما گفتگو خواهیم داشت

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در تله پاتی

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *