تشخیص بیماری در طب سنتی ایرانی
تشخیص بیماری، در طب سنتی، با در نظر گرفتن مزاج اعضا و مزاج بیمار، فصل و … انجام میگیرد. در بیماریهای مزمن، شغل بیمار، بیماریهای والدین نیز تحت بررسی قرار میگیرد. بیماری با نشانیهایی که ناشی از نامعتدل بودن است، خود را نشان میدهد. جستجوی این علایم بسته به شکایت بیمار از بیماری خود، باید در مسیر بیاعتدالیهای موجود باشد. دقت و تیزبینی پزشک قسمت اصلی تشخیص را عهدهدار است. شرح مراحل بیماری باعث شناخت مسیر بازیابی صحت است.
انواع بیماری
بیماریها به دو قسمت دستهبندی شدهاند.
بیماری ساده (سوء مزاج رویآور به اندامهایی که اجزاء مشابه دارند، بیماریهای رویآور به اندامهای ابزاری، سوءمزاج اندامهای ابزاری).
بیماری مرکب (بیماریهای مادرزادی، بیماریهای اندازه، بیماریهای تعداد، بیماریهای وضعی).
نشانه شناسی
مثال
عفونت عامل بوجود آمدن تب است، نشانههای آن: تشنگی و سر درد.
پر شدن رگهایی منتهی به چشم باعث بند آمدن عنبیه است، نشانه آن: از دست رفتن بینایی.
نزله عامل زخم ریه است، نشانه آن: سرخ شدن گونهها و برکشیده شدن ناخنها است.
در طب سنتی از رویآورها تحت عنوان عَرض نام برده و از آن به دلیل و راهنما تعبیر شده است.
تشخیص به وسیله درد
درد در طرف راست بدن نشانهای از کبد دارد و درد طرف چپ نشانه ناراحتی طحال است.
سنگینی در عضو نشانه بیماری در اندامی است که عصب حسی ندارد یا حس خود را از دست داده است.
کشیدگی دلیل زیاد بودن ماده بیماری و سوزناگی دلیل تندی ماده خلط است.
رنگ سرخ ورم دلیل ماده صفرا و سختی آن دلیل سودا است.
محل درد نیز نشانهای از علت آن دارد، چنانکه درد انگشت دست: یا از عامل قبلی است و یا نشان آسیب دیدن زوج ششم عصب گردن است.
بیماری عامل بیماری
گاهی یک بیماری خود باعث بیماری دیگری میشود، در اینجا عَرض خودش یک بیماری جدید است و نشانهها دلالت بر بیماری سابق نخواهد داشت. مانند صرع که از قولنج بروز کرده باشد. در این حالت است که دیگر نشانههای صرع دلالت بر قولنج ندارد و خودش بحث دیگری است.
معیارهای مزاج شناسی بیماری
رنگ چهره، مو و عوارض آن: سفیدی رنگ پوست بدن نشانه سردی مزاج و سرخی و گندم گونی آن نشانه گرمی مزاج است. زردی نشانه گرمی, رنگ بادمجانی (تیره بی روح وغیر درخشان) نشانه سردی و خشکی, رنگ گچی و سربی نیز نشانه سردی مزاج است.
نبض بیمار
شکل جمجمه
پوست (گرمی، سردی، تری و خشکی) نرمی پوست نشانه رطوبت مزاج و زبری و سختی پوست نشانه خشکی مزاج است. (به شرطی که لمس کننده معتدل باشد یا در قیاس با پوست معتدل راجع به مزاج لمس شونده قضاوت کند).
تراکم موهای بدن و نوع آنها: زیادی مو، رشد سریع و رنگ سیاه آن دلیل بر گرمی مزاج است. کمی مو و رنگ روشن آن دلیل بر سردی، مجعدبودن نشانه خشکی و موی صاف نشانه رطوبت است.
جنسیت و مزاج
عامل سرماخوردگی[ویرایش]
منشاء سرماخوردگی بدون دخالت میگروارگانیسمها، هضم ناقص یا فقدان عمل هضم است. هنگامی که مواد زاید در اثر هضم ناقصِ ناشی از پرخوری یا غذا بر غذا خوردن، در بدن زیاد میشود، موجب راهبندان در گدارها میگردد، بدن کوشش میکند با این مواد، طوری کنار بیاید و حتی برای کمک، ارکانهای دیگر را با جدیت به کار وا میدارد. اما چون نمیتواند در این وضعیت، به خاطر نیاز به انرژی و حرارت بیشتر به این کار ادامه دهد، خصوصاً اگر هیچ اقدامی برای رهایی بدن از این مواد انباشته شده انجام نگیرد (استفاده از داروهای منضج و مسهل)، فرایند هضم کلی، بخاطر وجود این مواد کُند میشود و این مواد در مرحله خلط باقی میمانند. زمانی که این اضافات بیشتر متراکم شود، بدن به نقطهای میرسد که برای کامل کردن عمل هضم، باید گرمای اضافهای تولید کند، این گرمای اضافی اکثرا بصورت تب و احساس خفگی بروز میکند. بدن میخواهد، گوارش غذا را با این گرما، تسریع کند. هنگامی که خلط به اندازه کافی نضج یافت و قابلیت دفع پیدا کرد، بدن آنها را خارج میسازد و این عمل اکثرا از راه بینی، دهان و چشمها انجام میگیرد. دلیل اینکه اکثرا در زمستان بدن دچار سرماخوردگی میشود، این است که با کاهش دمای محیط و به خاطر تنفس هوای سرد و تاثیرات مشابه آب و هوای سرد، گرمای درون بدن نیز جزوی کاهش مییابد. بدین دلیل برای هضم ناقص غذا و نهایتاً بروز سرماخوردگی است. کوشش در کنترل کردن، یا متوقف ساختن سرماخوردگی خردمندانه نیست، زیرا با انجام آن فرد تنها میتواند مطمئن گردد که مواد زاید انباشتگی و تراکم بیشتری در درون بدن پیدا میکنند و سرانجام به طور جدی نقش ارگانهای اصلی را تحلیل خواهند برد. درمان صحیح کمک به این فرایند کاملاً سودمند طبیعت است، کمک به افزایش گرمای درونی و دفع خلط اضافی
منبع :ویکی پدیا