خود را تغيير دهيد تا دنياي شما تغيير كند

خود را تغيير دهيد تا دنياي شما تغيير كند
تغـيـيـر دادن ايـن دنياي ويران شده، به نظر کار خطرناک و
ترس انگيزي است. چطور مي تواند يک فرد کوچک، صلح
را در دنياي بزرگي اين چنين کـه پـر شـده از نـفـرت برقرار
کـنـد؟ احتمالاً براي اين کار تغيير ديدگاه ها و اميال دروني
خـيـلي بيـشتـر از قـدرت مـورد نـياز است. اگر بپذيريم که
نـفـرت مسئـله اي مطـلق نيـست و از شـرايـط محـيـطي
سـرچشمه مي گيرد و در خيلي از موقعيت ها مي تـوان
از آن جلوگيري کرد، و اينکه قاتلان و جنايتکاران اينطور به دنيا نمي آيند بلکه اينطور پرورش مي يابند، ايجاد صلح و دادن تغييرات جلوه اي ديگر پيدا مي کند. نه تنها اميد بيشتري مي آورد، بلکه به نظر دست يافتني تر خواهد شد.
براي تغيير دادن اين دنيا نيازي نيست که نقش سياستمداران و ديپلمات ها را بازي کنيم، فقط کافي است انسانهاي با هدفي باشيم که مي خواهند بين همه انسان ها پل محبت بسازند. با هدف و اراده اي دروني به اينکه بايد تغييري انجام شود، افراد تاثير گذار از خانه هاي خودمان بيرون مي آيند، کسي از همسايه هايمان يا همکاران مي توانند باشند.

من کاملاً معتقدم که تغييرات بيروني از تغيير اهداف دروني ما سرچشمه مي گيرد. همانطور که صورت هايمان مي تواند بازتابي براي اميال درونيمان باشد، طرز فکرمان هم مي تواند همه افکارمان را تحت تاثير قرار دهد. موهاتما گاندي در جايي مي گويد: “شما بايد منشا آن تغييري باشيد که دوست داريد در دنيا ببينيد.”

تغيير دادن لزوماً انجام دوباره کارهاي افراد و متغيرهاي قبلي که قبل از ما بوده اند و قدم گذاشتن جاي قدم هاي آن ها نيست. براي هر تغيير جديد نياز به فکر جديد و تازه اي است که قبلاً استفاده نشده باشد. فقط تغيير دادن مهم نيست، انجام کاري متفاوت هم بسيار مهم است. کوفي عنان رئيس سازمان ملل گفته است: “اگر کاري قبلاً انجام نشده است، دليل نمي شود که نمي توان آن را انجام داد؛ فقط به اين معني است که شما مي توانيد اولين نفر براي انجام آن باشيد.”

مي خواهم تشويقتان کنم: هدف و اراده اي دروني در خود ايجاد کنيد تا بتوانيد دست به تغيير بزنيد. راهي را انتخاب کنيد که افراد کمتري از آن عبور کرده اند و ناشناخته تر است.

طرز فکر ما روي تک تک افکارمان تاثير مي گذارد. طرز فکر شما روي چه پايه اي بنا شده است؟ آيا ديگران را مي بخشيد و مي توانيد آنها را دوست داشته باشيد؟ آيا تا به حال پيش آمده است که خود را دوست داشته يا ببخشيد؟ اولين تغيير بايد در تغيير نحوه نگرش شما به خودتان و دنياي اطرافتان باشد.

نيم نگاهي به زندگيتان بيندازيد. آن را چگونه توصيف خواهيد کرد؟ شاد؟ پر اشتياق؟ پر هيجان؟ پر استرس؟ رو به پيشرفت يا رو به تنزل؟ براي خيلي ها همه اين حالات در يک زمان وجود دارد. خيلي چيزها هست که آرزويش را در سر مي پرورانيم. خيلي چيزها هست که دوست داريم فراموششان کنيم. در انجيل آمده است که مسيح مي آيد تا همه چيز را دوباره از نو بسازد. اگر مي توانستيد زندگيتان را از نو آغاز کنيد، آنوقت چگونه آن را مي ساختيد؟

با اميد زندگي کنيد

اگر به دنبال آرامشيد، راهي براي توازن زندگيتان وجود دارد. هيچ کس نمي تواند کامل باشد يا زندگي ايده آلي داشته باشد. اما همه ما شانس اين را داريم که با ايجاد يک رابطه خصوصي، توفيق خداوندي را تجربه کنيم.

شما مي توانيد همين الان با ايمانتان خداوند را از طريق نمازهايتان به دست آوريد. دعا خواندن، صحبت کردن با خداوند است. هر چند که خداوند مي داند که در قلب شما چيست و کاري با حرف هايتان ندارد. اين يک دعاي پيشنهادي است:

“خدايا، من مي خواهم تو را به خوبي بشناسم. از تو به خاطر نعمتهاي بيشمارت متشکرم. من دريچه زندگيم را به روي تو باز نگه مي دارم و از تو مي خواهم مثل نجات دهنده اي به آن وارد شوي. اداره زندگي مرا در دست بگير. از تو براي بخشيدن گناهانم و دادن زندگي جاويد به من سپاسگذارم.”

آيا اين دعا اميال قلبيتان را بروز مي دهد؟ مي توانيد همين الان اين دعا را بخوانيد و خداوند همانطور که وعده داده است هدايتتان خواهد نمود.

آيا اين همان زندگي است که مي خواستيد؟ اگر از خدا خواستيد که به زندگيتان وارد شود، گاهي از او به خاطر اين موهبت و وجودش در زندگيتان تشکر کنيد. او هيچگاه شما را ترک نمي کند و شما زندگي جاويد خواهيد داشت. هر چقدر که بيشتر از روابطتان با خداوند آگاهي بيابيد و هر چقدر او بيشتر دوستتان مي دارد، از زندگي بهترين استفاده ممکن را خواهيد برد.

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در ذهن

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *