درس زندگي 1
براي لذت بردن کامل از زندگي نيازي نيست معني و مفهوم آن را بفهميد
از زماني که انسان داراي توانايي استدلال و کشف کردن شد، او در جستجوي اين راز بزرگ بوده است. فلاسفه، دانشمندان و عالمان الهيات همه به يک ميزان در جستجوي جواب قطعي به اين سوال بودهاند: «معني زندگي چيست؟» اين سوال گيجکننده به نتايج و بحثهاي زيادي از جمله نظريههاي علمي، مکتبهاي معتبر، فرضهاي فلسفي و برهانهاي معنوي منتهي شده است.
به عنوان يک امر بديهي، عبارت «معني زندگي چيست؟» عميقترين سوالي است که بيشتر افراد در مرحلهاي از زندگيهايشان از خود ميپرسند. اين سوال ماهيتاً مستعد دريافت تعبيرهاي گوناگون است: چرا ما بر روي زمين هستيم؟ ما کي هستيم؟ از کجا آمدهايم؟ هدف از زندگي کردن چيست؟ آيا ما زندگي بعد از مرگ را تجربه خواهيم کرد؟
براي پيشي جستن بر ديگران، شما خود ممکن است عزمتان را جزم کرده تا به کُنه راز بزرگي به نام زندگي دست يابيد- حتي ممکن است مطمئن نباشيدکه اگر اين راز بزرگ را کشف نکنيد، چقدر ميتوانيد صبر کنيد. ساده و راحت اينکه بعيد است که در رسيدن به پاسخ اين سوال موفق شويد. با در نظر گرفتن تمامي جوانب، احتمالاً هيچگاه يک جواب مشخص به اين سوال وجود نخواهد داشت. بسياري از افراد داراي استعداد و دانش بيشتر از شما و من با دست خالي مواجه شدهاند. شما خواهيد فهميد که هر چقدر در آن عميقتر شويد، اين راز عميقتر خواهد شد.
در جستجوي جواب جادويي براي زندگي، شما حتي ممکن است تصميم بگيريد به دور دنيا سفر کنيد. با خود فکر ميکنيد اين سفر هر چقدر دورتر باشد، بهتر است- شايد حتي اَشرامهاي (محل عبادت و مراقبه) کلورادو يا قلههاي هيماليا در جنوب شرقي آسيا مکانهايي براي پيدا کردن جواب به اين سوالات باشند. زماني که به اين مکانها ميرويد، به کشف جالبي نائل ميشويد: تنها پاسخ و آگاهي که شما در اَشرامهاي کلرادو يا کوههاي هيماليا تجربه ميکنيد، پاسخ و آگاهي است که به آن ميرسيد.
اين به معني آن نيست که شما نبايد چيزهاي بيشتري دربارهي دنيا بدانيد. کشف و جستجوي جنبههاي شگفت انگيز زندگي با ارزش است. در هر صورت، دائماً فهم خود را از مسائل گوناگون اطراف خود بهبود بخشيد. با اين حال، بهتر آن است تا بگذاريد برخي مسائل عميقتر برايتان ناشناخته و مرموز باقي بماند. بعضي وقتها فهم بيش از حد از پديدهاي زيبا همچون دليل علمي براي آنچه که باعث ميشود شفق شمالي در اسکيهاي شبانهي شمال آمريکا، اروپا، روسيه و کانادا مرئي شود، آن را براي شما کمتر زيبا جلوه ميکند.
به طرز مشابه، داشتن فهم مطلق از زندگي- اگر چنين فهمي اصلاً وجود داشته باشد- بدون شک زندگي را کمتر لذتبخش ميسازد. ريچارد باخ در کتاب «اوهام» خود نوشت: «يادگيري آنچه که يک شعبدهباز ميداند که ديگر شعبده نيست.» نيازي به ذکر اين نکته نيست که تعمق و تفکر از روي ياس و نااميدي دربارهي معني زندگي ميتواند منجر به استرس، درد، فشار خون بالا و فقدان موفقيت شود. در بدترين حالت ممکن، افرادي که به شکل ديوانهواري در جستجوي معني زندگي هستند معروف است که به خودکشي دست ميزنند.
حتي اگر به معني کامل زندگي رسيديد، ممکن است بفهميد که اين آگاهي حقيقتاً براي کيفيت زندگي شما به هيچ وجه تفاوت خاصي نميکند. جواب شما ميتواند اين باشد که در نهايت زندگي نسبتاً بيمعني است، همهي ما دانههاي کوچک غبار بزرگ کيهاني هستيم، همهي ما زندگيهاي تصادفي خود را داريم و وجود ما بر هيچ چيز يا هيچکس اثر نميگذارد.
جرج کارلين حقيقتاً جواب بسيار بهتري براي معني زندگي پيدا کرده است. الان خيلي هيجانزده نشويد چون جواب او به عمقي که انتظار داريد، نيست. کارلين يکبار گفت که معني کامل زندگي «پيدا کردن مکاني براي قرار دادن تمامي بار و بنديلهاي خود» است. در واقع، اين جواب به خوبي تمامي جوابهاي ديگر است.
به طور خلاصه، اگر ميخواهيد دلهرهها و نگرانيهاي وجودي زندگي خود را کاهش دهيد، نقش ذاتي خود را ناديده نگيريد. هيچ مقدار نگراني و اضطراب دربارهي معني زندگي نميتواند جايگاه لذت بردن از تمامي موهبتهايي که زندگي به ما ارائه ميدهد، را بگيرد. اشتباهي که بيشتر افراد دربارهي جستجوي معني زندگي مرتکب ميشوند جستجو براي پيدا کردن معني زندگي به جاي زندگي کردن است. اين جستجو به تنهايي به برخي افراد معني زندگي را ميدهد اما به ندرت خنده را به چهرهي آنها ميآورد.
ريتا مائه براون زماني گفت: «من در نهايت تنها دليل زندگي را لذت بردن از آن ميدانم.» وقتي ياد ميگيريد تا از تمامي آنچه که زندگي ارائه ميدهد لذت ببريد، هيچ نيازي به فهم آن نداريد. اگر به اين صورت به زندگي نگاه کنيد، معني زندگي، زندگي کامل کردن- و به عبارت ديگر، لذت بردن از زندگي- است.