درس زندگي 18
ترحم کردن به خود نه هزينهاي دارد و نه ارزشي
يک راز بزرگ در راه موفق شدن در اين دنيا اين است که چرا بسياري از افراد خود ميخواهند قرباني باشند- به جاي آنکه خود را قدرتمند سازند تا کارهاي مثبتي در زندگيهايشان انجام دهند. در اين روزها و اعصار، قرباني بودن حتي مُد روز است. فيالمثل، رسانهها هميشه براي انعکاس در اخبارشان به دنبال قرباني ميگردند. در جامعهاي که نگرش قرباني بودن را قابل پذيرش و در برخي موارد مطلوب توصيف و ترويج ميکند، به شخصيت قوي نياز است تا داراي انگيزه و قدرت کافي براي مقاومت در برابر قرباني بودن باشد و به جاي آن تغيير مثبتي در اين جهان ايجاد کند.
البته، قربانيان حقيقي بسياري در اين جهان وجود دارند. افرادي که توسط مجرمان، رانندگان مست و دولتهاي خودکامهي جهان سومي قرباني ميشوند داراي حق شکايت از کوتاهيها و تقاضاي عدالت هستند. با اين حال، به خطر سنگدل نشان دادن خود، بايد بگويم که حتي کسي که حقيقتاً قرباني شده است نبايد دائماً يک قرباني باشد. بعد از مرحلهي مشخصي، داشتن نگرش قرباني هيچ نتيجهاي به همراه ندارد. طنزنويس جاش بيلينگز در اينباره اظهار ميدارد: «ترحم نه هيچ هزينهاي دارد و نه هيچ ارزشي.»
براي بسياري از افراد، داشتن نگرش قرباني خيلي ساده و غيرقابل مقاومت است. آنها وقتي در حقيقت قرباني نيستند، به خود به عنوان قرباني نگاه ميکنند. اين افراد بدليل جايگاهشان در زندگي به جهان به صورت يک غارتگر نگاه ميکنند. آنها ناخشنودي و تنهاييشان را به گردن جامعه، اوليايشان، وضعيت اقتصادي کشوري که در آن زندگي ميکنند يا در کل به جهان مياندازند و آنها را سرزنش ميکنند. نکتهاي که دربارهي افراد داراي نگرش قرباني برجسته و مهم است اين ميباشد که چه مقدار انرژي آنها براي دوري جستن از مسئوليتها و پيچيده کردن زندگيهايشان صرف ميکنند.
متاسفانه افرادي که خود را قربان ميپندارند به ندرت به موفقيتهاي ارزشمندي در زندگيهايشان ميرسند- و نيازي به گفتن اين نيست که چه مقدار نااُميدي و غم و غصه آنها وارد زندگيهاي خود ميکنند. قرباني بودن ممکن است باعث شود شما احساس امنيت و آرامش کنيد چون اين قلمروي آشنايي است. با اين حال، باز هم تکرار ميکنم هيچ نتيجه و پاداش حقيقي در قرباني بودن وجود ندارد.
اگر گذشتهي پر از مشکل و سختي را پشت سر گذاشتهايد و با آيندهي نامشخصي مواجه هستيد، قرباني بودن به هيچ عنوان زندگيتان را بهتر نخواهد کرد. شما بايد با عواقب آن مواجه شويد. افراد داراي نگرش قرباني ماهها يا حتي سالها را به سرزنش کردن سپري ميکنند و هرگز راضي نميشوند مسئوليت حل حقيقي مشکلاتشان را بپذيرند. آنها هيچگاه خوشبختي را تا زماني که دائماً خود را به صورت قربانيان بيچاره و بدبخت سرنوشت مشاهده ميکنند، تجربه نميکنند. به محض اينکه به تدريج از زندگي لذت ميبرند، دلايلي براي عدم لذت بردن از آن پيدا ميکنند. هويت قربانيشان بايد به هر صورت- حتي در هنگام خوشبختي حفظ شود. نقش قرباني شدن تنها نيروي محرکهي زندگيشان ميشود.
در کتاب خود با عنوان «به روانپزشک خود شليک کنيد»، ميشل وينر-ديويس، يک درمانگر حرفهاي معروف بر روي خطرات نگرش قرباني بودن تمرکز ميکند. او توضيح ميدهد چرا درمان معمولاً براي بيشتر افرادي که به «روانپزشکها» مراجعه ميکنند، اثرگذار نيست. وينر-ديويس افرادي را در کتاب خود ذکر ميکند که معمولاً از نگرش قرباني بودن رنج ميبرند اما الان با متحول کردن زندگيهايشان به انسانهاي برنده تبديل شدهاند.
وقتي احساس تاسف براي خود ميکنيد، به ياد داشته باشيد که ترحم به خود نه هزينهاي دارد و نه ارزشي. صرفنظر از اينکه چه مقدار شرايط بر زندگيتان اثرگذار است، هميشه ميتوانيد چگونگي واکنش خود را در برابر آن شرايط کنترل کنيد. پذيرفتن مسئوليت افکار و اعمالتان شما را از نياز به سرزنش کردن ديگران، جامعه يا حکومت رها خواهد کرد.
پاداش حقيقي در زندگي از ايجاد يک تغيير مهم در اين جهان ميآيد. بدون شک گفتن اين عبارت آسانتر از انجامش است. در بسياري از جنبهها، با اين حال، شما احتمالاً خود را به آنچه که ميتوانيد در زندگيتان انجام دهيد، محدود ميکنيد. به طور خلاصه، اين چيزي نيست که زندگي به شما ميدهد- اين چگونگي واکنش شما به آن است که اهميت دارد. هر چقدر بيشتر به دنبال موقعيتهاي مايوسآور و نااميدکننده بگرديد، بيشتر آن را پيدا خواهيد کرد. شروع به استفاده از تمامي موقعيتها يا فرصتهايي کنيد که با شما مقابله خواهند کرد تا زمان قرباني شدن نداشته باشيد.