درس زندگي 25
برخلاف باور عموم، وقت طلا نيست
در فرهنگ مدرن غربي که به ماديگرايي، اعتياد به کار و سرعت معتاد شده است، فرياد مبارزه به اين شعار تبديل شده است: «وقت طلاست.» برخلاف اين باور عامه که در جهان تجارت شايع شده است، وقت طلا نيست. زمان بسيار با ارزشتر از طلاست. زمان خود زندگي است. زمان هم چنين خود خوشبختي است.
مشخصاً در جهان سريع و پُراسترس امروز غرب، زمان ارزشمندتر از گذشته است. بنجامين فرانکلين در اينباره اظهار ميدارد: «زمان از دست رفته هرگز دوباره برنميگردد.» زمان، در حقيقت، نايابترين منبع ماست. زمان منبع محدودي است که بر روي آن ما نيازهاي نامحدود را با تلاش بسيار زياد قرار ميدهيم.
نيکلاس هايک ميلياردر که صنعت ورشکستهي ساعت سوئيس را به يک امپراطوري چند ميليارد دلاري تبديل کرد دربارهي زمان اين را گفته است: «زمان هم شگفت انگيز است و هم ترسناک. زمان هم کار و هم زندگيام است. با اين حال، من از زمان متنفرم. چرا؟ چون نميتوانم آن را متوقف کنم. نميتوانم مالک آن باشم. زمان هميشه حاضر است. اما اگر سعي کنيد آن را بدست بياوريد، ناپديد ميشود. و سعي نکنيد از حقههاي شخصي براي فريب زمان استفاده کنيد. زمان هميشه با شما همراهي ميکند.»
اگر ميخواهيد زمان به نفع شما باشد، نميتوانيد با آن بجنگيد. در واقع، جنگيدن با زمان هم چون جنگيدن با قانون جاذبه و قانون سادهي زندگي احمقانه است. اين سه در کنار يکديگر، دير يا زود- احتمالاً زود- شما را از شش پا پايينتر قرار ميدهند. هيچ مدرک بهتري از اينکه شما هميشه عجله داريد وجود ندارد که نشان ميدهد در حال جنگيدن با زمان هستيد. احساس عجله و شتاب داشتن در مسير انسان براي رسيدن به خوشبختي اختلال ايجاد ميکند.
قطعاً هدف زندگي پيشرفت کردن به سرعت ممکن نيست. شايد شما نگران سرعت سريع زندگيتان نباشيد. با اين حال، آن چيزي که بايد نگران آن باشيد توقف سريع در انتهاي آن است- بسيار زودتر از آنچه که انتظار داشتيد. و شما در سن جوانتري به انتهاي زندگي خواهيد رسيد اگر ياد نگيريد آهسته برويد.
ذهنتان ميتواند بزرگترين داراييتان باشد اما ذهن ميتواند به شما حقه بزند. يک چنين حقهي زشتي اين است که شما را وادار ميکند تا باور کنيد زمان کافي براي انجام کار خود نداريد و همچنين زمان کافي براي هدايت يک زندگي رضايتبخش و متعادل که شامل زمان براي آرامش، فعاليتهاي اجتماعي و ساير فعاليتهاي لذتبخش است در اختيار نداريد! شايد نياز به تفکر دوباره باشد! شما 1440 دقيقه يا 86400 ثانيه در روز زمان براي تفکر داريد. اين همان مقدار زماني است که هر شخص ديگر بر روي زمين در اختيار دارد، از جمله افرادي که داراي يک زندگي کامل، آرام، خوشحال و رضايتبخش هستند.
سپري کردن زمان بيشتر در زندگيتان حقيقتاً کاملاً ساده است. هر وقت براي انجام کارهاي خوب در زندگي زمان کم آورديد، بايد زمان بيشتري را به استفادهي بهتر از آن ايجاد کنيد. مطالعهي تحقيقاتي اخير در دانشگاه ايالتي پن استيت نشان داد که آنچه ما به عنوان زمان سخت در مقياس بالا ميفهميم فقط درک نادرست است. همهي ما داراي زمان کافي براي انجام کارهاي مهم و لذتبخش در زندگي هستيم اما آن را هدر ميدهيم. اگر ما استفادهي بهينه از فقط 30 يا 40 درصد زمان خود کنيم، داراي هيچ نقصاني نخواهيم بود.
مطالعات ديگر حاکي از آن است که به واسطهي وجود بچهها و کارهاي خانگي کمتر، اکثر مردم در آمريکاي شمالي الان داراي زمان آزادتري هستند- حدود پنج ساعت در هفته در مقايسه با گذشته. مشکل آنها نداشتن زمان فراغت کافي نيست. زمان آزاد وجود دارد. اما غالب آمريکاي شماليها اين زمان آزاد را به تماشاي تلويزيون و انجام فعاليتهاي بيهودهي ديگر سپري ميکنند.
بيشتر ما زمانهاي خود را به گونهاي سپري ميکنيم گويي وقتي اين زندگي به پايان برسد، داراي زندگي ديگري در آينده هستيم. متاسفانه، ساعت هميشه جريان دارد. در واقع، زمان براي هيچ کس نميايستد. زمان اهميت نميدهد که آن را هدر ميدهيد يا از آن هوشمندانه استفاده ميکنيد. زمان با خوشحالي دائماً جريان دارد. اين خود شما هستيد که بايد مطمئن شويد زندگيتان را هدر نميدهيد.
شما بايد زمانتان را براي خود نه بر عليه خود به کار ببريد. زندگيتان را مطابق با اين شعار به پيش ببريد که «زمان زندگي است» به جاي آنکه بگوييد، «زمان (وقت) طلاست» تا به دنيا نشان دهيد ارزش زمان را حقيقتاً ميدانيد. علاوه بر اينها، شما نميتوانيد زمان بيشتري را صرفنظر از اينکه چقدر سخت کار ميکنيد، بدست بياوريد. به همان اندازه مهم اين است که شما نميتوانيد زمان بيشتري بخريد صرفنظر از اينکه چه مقدار پول داريد. پس زمان خود را هوشمندانه- حتي هوشمندانهتر از خرج پول- سپري کنيد.