درس زندگي 26
سرعت خود را کم کنيد تا بقيهي جهان نيز سرعتشان را براي شما کم کند
يکي از واقعيتهاي زندگي مدرن اين است که همهي ما داراي هدفهاي بسياري هستيم که دوست داريم به آن دست پيدا کنيم- اما زمان براي رسيدن به آنها محدود است. ما بايد تصميم بگيريم که چگونه زمان خود را نه فقط در اينکه چه مقدار کار کنيم، بلکه همچنين در چگونگي استفاده از زمان فراغتمان سپري کنيم. جدا از درآمد نهاييمان، اگر فقط تعادل مناسب بين کار و تفريح را حفظ کنيم، ميتوانيم حقيقتاً موفق باشيم.
ممکن است مشخص شود که موثرترين روش براي سپري کردن زمان بيشتر در زندگي خود با شتاب رفتن بيشتر در طول روز و تلاش براي انجام بيشترين کارها در کوتاهترين زمان ممکن است. شايد شما اين را بارها امتحان کرده و فهميده باشيد که هميشه حتي احساس فقدان زماني بيشتري ميکنيد. يک ضربالمثل قديمي آلماني ميگويد: «هر چقدر سريعتر برويم، عقبتر ميافتيم.»
حقيقت اين است که فشرده کردن زماني بسياري از فعاليتهاي اوقات فراغتتان تا جاي ممکن به زندگي شخصيتان به شما کمک نخواهد کرد تا به يک سبک زندگي متعادل و آرام برسيد. عجيب آنکه فعاليتهايي که قرار است به شما کمک کند استرس را از بين ببريد و سلامتيتان را ارتقاء ببخشيد ميتواند حقيقتاً داراي اثر معکوسي باشد اگر سعي کنيد با عجله آنها را انجام دهيد. ورزش کردن سريع و باعجله، براي مثال، مستعد استرس بيشتر است تا اينکه آن را از بين ببرد. به همين روش، شما نميتوانيد به شکل موثري تعمق و تفکر کنيد اگر احساس شتاب و عجله کنيد. شما احتمالاً از تعمق کردن اصلاً متنفر ميشويد وقتي ميفهميد زمان خود را هدر دادهايد.
در محيط کار، مديريت زمان غالباً به صورت روش کنترل زمان و اختصاص زمان بيشتر براي زندگيهاي خود درک و فهميده ميشود. مديريت زمان کلاسيک، با اين حال، موثر نيست چون از تلاش براي انجام کارهاي بيشتر و بيشتر در مدت محدودي از زمان حمايت ميکند. مشکل استفاده از تکنيکهاي مديريت زمان سنتي اين است که شما همچنان تلاش و زمان بسياري را به کارهايي اختصاص ميدهيد که کماهميت و جزئي هستند. شما ده يا دوازده ساعت در روز را به کار در شغلي اختصاص ميدهيد که حداکثر بايد هشت ساعت را براي انجام آن کار سپري کنيد.
به جاي مديريت زمان، شما بايد از آن پيش بيفتيد. به زبان ساده، هدف در اينجا اختصاص زمان بيشتر به زندگي خود است تا بتوانيد کارهايتان را با سرعتي که خود مناسب ميدانيد، انجام دهيد. نکتهي کليدي در اينجا فراموش کردن آن چيزهايي است که تودهي مردم انجام ميدهند. حتي اگر به نظر ميرسد که همهي افراد عملاً سرعت زندگي خود را هر روز افزايش ميدهند، شما مجبور نيستيد سعي کنيد سرعتتان را با آنها سازگار کنيد. شما بايد فضاي جسمي و رواني خود را براي اثرگذاري بر سبک زندگيتان کنترل کنيد.
کليد اصلي تسلط بر زمان ميتواند شما را شگفتزده کند: براي آنکه روزهايتان طولانيتر شود، عجله نکنيد؛ آهسته برويد. از اين اصل استفاده کنيد تا به شيوهي شگفت انگيز زمان بيشتري در زندگي خود داشته باشيد. زماني که سرعت خود را کاهش داديد و آرام آرام رفتيد، ديگر با زمان نميجنگيد؛ بلکه بر آن مسلط خواهيد شد. درگير شدن کامل در هر فعاليتي، خواه اين فعاليت نوشتن اولين رمانتان باشد يا راه رفتن در پارک يا صحبت با همسايگانتان يا دوش گرفتن باعث ميشود کل جهان با شما آهسته بيايد.
دفعهي بعدي که فکر ميکنيد براي لذت بردن از غروب آفتاب زمان نداريد، دربارهي آن کمي بيشتر فکر کنيد. مشخصاً مهمترين زمان براي لذت بردن از غروب آفتاب وقتي است که زماني براي آن نداريد. سپري کردن ده دقيقه براي تماشاي غروب آفتاب به شما بيشتر کمک ميکند تا با جهان همراهي کنيد تا اينکه چند ساعت را در عجله و شتاب سپري کنيد.
هر چقدر از غروب آفتاب بيشتري لذت ببريد، زندگي آرامتر و کمتر عجولانهتري خواهيد داشت. علاوه بر اين، شما اهميت کاهش تعداد فعاليتهاي برنامهريزي شده را خواهيد فهميد تا به کيفيت بيشتري در کارهايي که دنبال ميکنيد، دست پيدا کنيد.
نيازي به گفتن اين موضوع نيست که هيچ اجباري براي شما وجود ندارد که از کسي براي آهسته آهسته رفتن در گامهاي زندگيتان و لذت بردن از زندگي خود عذرخواهي کنيد. اگر کسي از شما پرسيد چه اتفاقي براي شما افتاده است، به آنها بگوييد که شما اخيراً کتاب پرفروش و بينالمللي «لذت کار نکردن» را خواندهايد و با هر کلمهي آن کتاب موافق هستيد. همه با رفتار شما احتمالاً موافق نخواهند بود- اما اين به رضايت و لذت شما از زندگي اضافه خواهد کرد.