درس زندگي 31
افراد فقط انسان هستند- اگر انسان نبودند، زندگي گونهي ديگري ميشد
همهي ما با آنها روزانه سر و کار داريم: افراد غير عادي و سخت. در زمانهاي نااُميدي و ياس با اين افراد، دوست من ميگويد: «انسان، چه مفهوم احمقانهاي!» مارک تواين بايد همين حس را ميداشته زماني که مينويسد: «اگر انسان، انسان را بوجود آورده بود، از اين کار خود شرمنده ميشد.»
همچون دوست من، شما احتمالاً بعضي وقتها آرزو ميکنيد که انسانهاي ديگر- به ويژه انسانهايي که با آنها زندگي و کار ميکنيد- همچون شما منطقي، قابل اعتماد، باهوش، مهربان، سختکوش، طرفدار تفريح و لذت و مرد عمل باشند. در حقيقت، شما ميخواهيد به هزاران نفر کمک کنيد تا کمتر مضر باشند و بيشتر شبيه شما شوند. بدون شک در اين صورت دنيا مکان بسيار بهتري ميشد.
آيا شما با گفتن اينکه انسانهاي بسياري ميتوانند کاملاً نادان بمانند، در اشتباه هستيد؟ ظاهراً نه. آلبرت انيشتين بايد غالباً از مردم نااُميد بوده باشد وقتي مينويسد: «فقط دو چيز نامتناهي و بيپايان هستند، دنيا و حماقت انسان و من دربارهي دنيا مطمئن نيستم که نامتناهي باشد.» فرانک دين جملهي معروف کلاسيک خود را ميگويد: «ناداني هرگز از مُد نمياُفتد. ديروز ناداني مُد بود و امروز خشم و اين گام فردا را مشخص خواهد کرد.»
قبول که انسانهاي نادان بسياري در جهان وجود دارند. اما آيا همهي اين افراد نادان انسانهاي بدي هستند يا آنها از من و شما متفاوت هستند؟ در اين مرحله بايد پرسيد: آيا انتظارات غيرمنطقي ما از آدمهاي ديگر به ناداني و نقصهاي ديگري که در آنها ميبينيم، کمک ميکند؟ با توجه به اين حقيقت که ديگران کامل نيستند، بهتر آن است که ما آنها را همانطور که هستند بپذيريم وگرنه قرباني هوسهايشان ميشويم.
شما به طرز غيرقابل اجتنابي ميفهميد که بسياري از افراد شما را در صورتي آزار خواهند داد که به آنها اجازه دهيد اين کار را انجام دهند. منتقدان خاصي سعي خواهند کرد تا حباب شما را بترکانند و شما را از ابري که سوار بر آن هستيد، به پايين بيندازند. آنها تلاش خواهند کرد تا در برنامهها و پروژههاي شما اختلال ايجاد کنند حتي وقتي هيچ علاقهي مستقيمي به آنها ندارند. صرفنظر از اينکه شما چه عملکرد موفقي بر روي يک پروژه داشتهايد، يا نسبت به کسي چه قدر خوب و مهربان بودهايد، يا جايي چقدر خوب کار کردهايد، آنها دلايلي را براي شکايت از عملکرد شما پيدا خواهند کرد. در حاليکه سعي ميکنيد آتشي را در زندگي خود روشن کنيد، کسي تلاش ميکند آن را خاموش کند.
خصلتهاي انساني مايوسکنندهتر ديگري نيز در برخي افراد وجود دارد. دوستان و خويشاوندانتان شما را نااُميد خواهند کرد، حتي اگر چندين بار در حق آنها کارهاي خوبي انجام داده باشيد. شما خواهيد فهميد که بسياري از افراد با قوانين شما بازي نميکنند. برخي شما را تا حد جنون خواهند کشاند چون هر دقيقه تغيير نظر ميدهند. شما و من پذيرفتهايم که حتي افراد خاصي بر روي سيارهي زمين زندگي ميکنند که احتمالاً نبايد روي آن باشند.
اما در ذهن بسپاريد که اين نقشها غالباً معکوس ميشوند. شما نيز انسان هستيد و گهگاهي يا حتي در اکثر مواقع ديگر افراد را مايوس ميکنيد. شما به اصطلاح گند ميزنيد و کارهاي احمقانهاي انجام ميدهيد و ديگران را ناراحت و عصباني خواهيد کرد. صرفنظر از اينکه چقدر سخت بر روي استانداردهاي بالاي ديگران کار کنيد، آنها را برآورده نخواهيد کرد. شما نيز از ديگران انتقاد و آنها را طرد ميکنيد و به شکل بالقوهاي همين اثر را بر ديگر افرادي ميگذاريد که از شما انتقاد و شما را طرد ميکنند.
شما ميتوانيد بپذيريد که صخره سخت است و آب نمناک. پس اين حقيقت را مورد پذيرش قرار دهيد که افراد فقط انسان هستند. در واقع، اگر آنها انسان نبودند، زندگي گونهي ديگري ميشد. اما با تمامي ويژگيهاي منفي که انسانها معمولاً از خود نشان ميدهند، آنها همچنان عنصر مهمي در بازي خوشبختي هستند. ماهيت انسان بعضي وقتها ناپايدار يا خشمگين ميشود. شکي نيست که بسياري از افراد ممکن است غيرقابل اعتماد، گستاخ، غيرمنطقي، بيملاحظه و نادانتر از شما باشند. وقتي اين ويژگيها را در ديگران ميبينيد، قاطي نکنيد.
نکتهي مهم در لذت بخشتر کردن افراد کمتر آزرده خاطر شدن از ماهيت انسان است. بيشتر بر روي ويژگيهاي مثبت افراد تا ويژگيهاي منفيشان تمرکز کنيد. اگر به اين شيوه به انسان نگاه کنيم، آنها ميتوانند خوش برخورد، بخشنده، رغبتبرانگيز، بذلهگو، باشخصيت، نيکوکار و ………. باشند. با اين اوصاف، زمان بسيار کمتري را به قضاوت دربارهي نسل بشر اختصاص دهيد. شما چيزهاي بسيار مهمتري براي انجام دادن در زندگي خود داريد. قضاوت دربارهي ديگران خستهکننده است و براي شما دوستان زيادي نميسازد- علاوه بر اين، آخرين باري که بررسي کردم، قضاوت در مورد ديگران فقط کار خداوند است.