درس زندگي 41
اعمال خوب به ندرت به ياد آورده ميشوند، اعمال بد به سختي فراموش ميشوند
يک آتشنشان سرنوشت خود را به يکي از دوستانش در يک بار اينگونه بيان ميکرد: «يک روز من آتش خانهاي را که آتش گرفته بود، خاموش کردم و جان دو سگ خانوادهاي را نجات دادم. آيا فکر ميکني کسي اين کار من را به ياد آورد؟ روز ديگر من و همکارانم از استنشاق شديد دود رنج برديم اما يک کليساي قديمي را از تخريب شديد نجات داديم. هيچکس حتي دربارهي اين کار ما حرفي نزد. در روز ديگري زندگيام را با ورود به خانهاي که در حال سوختن بود براي نجات سه بچه به خطر انداختم. من تقريباً در آستانهي مرگ بودم. آيا کسي اين را به ياد ميآورد؟ من که به ياد ندارم.
«اما يک روز من به سگي که در حال پارس کردن بود فحش دادم و به او حمله کردم و بعد مشخص شد که آن سگ شهردار است. شخصي مرا در حال حمله به آن سگ ديد و اين موضوع را در آن شهر پخش کرد. فکر ميکني آيا کسي اين قضيه را فراموش کرد.»
نکتهي اخلاقي اين داستان ساده است: اعمال خوب به ندرت به ياد آورده ميشوند و اعمال بد به سختي فراموش ميشوند. البته ايدهآل قطعاً عکس اين واقعيت خواهد بود. نکتهي مهم اين است که وقتي در حق کسي مهرباني ميکنيد، واقعبين باشيد. از هيچکس انتظار نداشته باشيد تا اعمال خوب شما را براي هميشه به ياد داشته باشد. توهم از خود دربارهي ميزان انتظار دريافت شما از انجام لطف در حق کسي ميتواند به نااُميدي و ياس شديدي منجر شود.
علاوه بر اين، اين حقيقت که برخي اعمال خوب فراموش نميشوند ميتواند بر ضد شما باشد. انسان فرزانهي ناشناسي ميگويد: «اگر به دوست محتاج خود کمک کنيد، او قطعاً شما را به ياد خواهد آورد اما زماني که دوباره محتاج شود.» به عبارت ديگر، بسيار بخشنده باشيد تا برخي افراد به اعمال خوب شما به عنوان حق نگاه کنند- به جاي اينکه آن را امتيازي بدانند که براي بدست آوردن آن امتياز بايد کاملاً ممنون شما باشند.
با اين حال، شما نبايد از انجام اعمال خوب اجتناب کنيد صرفاً چون بيشتر اين اعمال فراموش خواهند شد و برخي از آنهايي که به ياد آورده ميشوند ممکن است به ضرر شما تمام شوند. يک انسان خوب اعمال خوب بسياري را بدون خودخواهي محض انجام ميدهد- صرفاً چون وقتي افراد کارهاي خوبي براي يکديگر انجام ميدهند، جهان به مکان بهتري براي زندگي کردن تبديل خواهد شد.
در اينجا اين سوال ممکن است مطرح شود: وقتي دوستان خاصي فراموش ميکنند که شما اعمال خوبي را براي آنها انجام دادهايد که حتي براي خود انجام نميدهيد، آيا بايد دوستيتان را با چنين افرادي برهم بزنيد؟ به ياد داشته باشيد که حتي بهترين دوستان داراي نقصهايي هستند. نويسندهي بريتانيايي نورمن داگلاس ميگويد: «براي پيدا کردن يک دوست، ما بايد يک چشم خود را ببنديم. براي حفظ او…………هر دو چشم خود را.» با توجه به اينکه دوستان زندگي را براي ما با ارزش ميکنند، شما ممکن است مجبور شويد اين حقيقت را ناديده بگيريد که دوستان خاصي آنقدر که ما در حق آنها مهرباني کردهايم، آنها در حق ما مهرباني نکردهاند.
نکتهي کليدي براي داشتن يک زندگي خوشحال و راضيکننده معطوف کردن تمام زمان و انرژي براي خود نيست. اگر بر روي اينکه چقدر افراد کم اعمال خوب شما را تحسين ميکنند متمرکز شويد، احتمالاً ناراحت خواهيد شد. در هر صورت، مهرباني خود را انجام دهيد اما از گيرندهي آن مهرباني انتظار نداشته باشيد تا آن را براي هميشه به ياد بياورد- صرفنظر از اينکه آن عمل چقدر براي او مفيد بوده است.
کنفوسيوس ميگويد: «با مهرباني عمل کنيد- اما انتظار قدرداني نداشته باشيد.» نکتهي کليدي ايمان داشتن به اين اصل معنوي است که وقتي کارهاي خوبي براي ديگران انجام ميدهيد، رويدادهاي حتي بهتري در آينده برايتان رخ خواهد داد، رويدادهايي که انتظار آنها را نداشتيد.
به شکل واقعبينانهاي، هر وقت در حق کسي مهرباني ميکنيد، انتظار نداشته باشيد که قدرداني او طولانيتر از لحظهاي باشد که از شما تشکر ميکند. نيازي به گفتن اين نيست که افراد نادري وجود دارند که ممکن است اعمال خوب شما را براي مدت زماني طولاني به ياد بياورند. اگر بخواهيم در کل صحبت کنيم، به اعمال خوب خودتان به صورت اعمالي نگاه کنيد که شما براي بهتر کردن جهان و بهتر کردن احساس خود انجام دادهايد. مهرباني و لطفي که در حق ديگران انجام دادهايد را به سرعت فراموش کنيد- چون بيشتر افراد دقيقاً همين کار را ميکنند.