درس زندگي 43
پيشگيري از بروز يک مشکل آسانتر از حل آن است
به مشکلات بزرگي فکر کنيد که سالهاي سال آنها را تجربه کردهايد- مشکلاتي که شما در مرحلهاي وارد زندگيهاي خود کردهايد. اين در مورد مشکلات اقتصادي شما، روابط مخرب، شکايتهاي حقوقي، بحثهاي هدردهندهي زمان، مشکلات سلامتي و دعواهاي خانوادگي صدق ميکند. براي سنجش مناسب، شما ميتوانيد هر مشکل يا گرفتاري ديگري را به فهرست بالا اضافه کنيد که توانستهايد به شکلي آن را رفع و رجوع کنيد. پيشگيري از اين موقعيتها از تلاش بعدي براي بيرون آمدن از آنها سادهتر نيست؟
براي مثال، شما در يک مشکل مالي بزرگ گرفتار شدهايد. چکهاي شما نقد نميشوند و شما آنقدر ورشکسته شدهايد که نميتوانيد حتي به خريد برويد و طلبکاران عمدهي شما در به در دنبال شما ميگردند تا پولشان را بگيرند. مشخصاً اين موقعيت صرفاً يک تجربهي بيپولي نيست که خود به خود از بين برود. از آنجايي که شما زود واکنش نشان نداديد، بايد قبل از آنکه اين گرفتاري مالي حتي بحرانيتر شود، از آن خارج شويد.
نکتهي کليدي براي پيشگيري از بروز يک مشکل- مالي يا غيره- کنترل رفتاري است که از خود نشان ميدهيد و اين رفتار مشکلساز است. ما غالباً زماني مشکل را به زندگيهاي خود وارد ميکنيم که امري را به صورت اتفاقي کاملاً مهم ميپنداريم اما تشخيص نميدهيم که در حقيقت، در مرتبهي بالاتري از زندگي اين امري نسبتاً کماهميت است. ما مشکل را زماني به زندگيهاي خود وارد ميکنيم که امري را به صورت جزئي ميپنداريم ولي در حقيقت، اين امر براي سلامتي و آرامش ذهنيمان مهم است.
مشخصاً آگاهي بهترين دفاع در برابر مشکلاتي است که وارد زندگيهايمان ميشود. شخصي که براي تشخيص بالقوهي پيامدهاي خطرناک انجام کاري نادرست داراي حضور ذهن نيست پيشگيري از مشکل را در کوتاه مدت و بلند مدت عملاً غيرممکن ميداند. افرادي که دور از مشکل باقي ميمانند بر روي موضوعات مهم تمرکز ميکنند و موضوعات سطحي را ناديده ميگيرند. واکنش آنها به خطر بالقوه شامل استراتژيهايي دربارهي چگونگي اجتناب کامل از آن موقعيت است. آنها ميپذيرند که در گذشته با انجام ندادن کارهاي درست و مناسب اشتباهاتي مرتکب شدهاند و اجازه نخواهند داد اين اشتباهات دوباره رخ دهد.
مشخصاً شما بايد نشانههاي هشداردهندهي مشکل را تشخيص داده و در برابر آنها واکنش نشان دهيد اگر ميخواهيد از بروز مشکلات بزرگ در زندگيتان جلوگيري کنيد. کلمهي کليدي در اينجا واکنش نشان دادن است. خلاق و مبتکر و غيرمنفعل باشيد و بر روي زندگيتان کنترل کامل داشته باشيد. براي پيشگيري از بروز مشکل، شما بايد استراتژيهايي را براي بيرون ماندن از يک مشکل اتخاذ کنيد.
براي مثال ممکن است زمانهايي وجود داشته باشد که شما وسوسه شويد تا در يک تقابل فيزيکي براي حل موضوعي درگير شويد. اگر در چنين تقابل فيزيکي درگير شويد، قطعاً بعداً از آن پشيمان خواهيد شد. فقط به عواقب آن فکر کنيد. شما ممکن است در نهايت کتک بخوريد. به نظر نميرسد که اين کاري است که شما بايد انجام دهيد.
نکتهي دومي که ممکن است اتفاق بيفتد اين است که شما خوششانس هستيد و رقيبتان را کتک ميزنيد. اگر شما لذت بيمارگونهاي را از کتک زدن افراد بدست نميآوريد، اين کاري نيست که براي شما رضايت به همراه داشته باشد. البته نکتهي سومي که ميتواند رخ دهد اين است که هم شما و هم رقيبتان اذيت ميشويد که در اين صورت، هر دوي شما بازندهايد.
راه پيشگيري از مشکل- به جاي مواجه شدن با حل آن مشکل- انتخاب دقيق مبارزههاي زندگيتان است. در واقع، اگر چيزي براي برنده شدن در دستانتان نيست، نبايد به مبارزه برويد. بيشتر تقابلهاي فيزيکي که در آن افراد درگير ميشوند هيچ مزيت مثبتي براي هيچکس ندارد.
وقتي موضوع به اجتناب از مبارزههاي فيزيکي با افراد قوي هيکل ميرسد، ميتوانيد از استراتژي من استفاده کنيد. من ميتوانم با افتخار اعلام کنم که در تمامي سه مبارزه قبليام با افراد قوي هيکل پيروز شدهام- به عبارت ديگر، من عمل مناسب را براي اجتناب از عواقب خطرناکي که معمولاً در تقابلات فيزيکي رخ ميدهد، انجام دادم.
يکبار ديگر ميگويم، نکتهي مهم براي پيشگيري از هر نوع مشکلي کنترل رفتاري است که شما را به دردسر مياندازد. مهم آن چيزي است که ميخواهيد. آرامش، در حقيقت، حتي موثرتر است. در صورتي که شما به اين عوامل دست پيدا نکرديد، درس کلي در اينجا اين است که هميشه پيشگيري از يک مشکل بهتر از حل آن است.