درس زندگي 46
باور يک بيماري است
خرد جمعي ميگويد که دو امر مسلم و حتمي در بازي زندگي وجود دارد- مرگ و ماليات. در اينجا به امر مسلم ديگري اشاره ميکنم: هميشه باورهايتان را تغيير بدهيد تا ميزان آسايش و موفقيت آيندهتان تا حد زيادي با وضعيت فعلي آسايش و موفقيتتان سازگاري داشته باشد.
اگر زندگي خيلي خوبي نداريد و اوضاع آنچنان بر وفق مرادتان نيست، با اين فرض شروع کنيد که باورهايتان به خوبي در خدمت اهدافتان درنيامده است. طنزنويس آمريکايي ژلت بورخس در اينباره ميگويد: «اگر در چند سال گذشته يک باور عمده را دور نينداختهايد يا به باور جديدي دست پيدا نکردهايد، نبض خود را چک کنيد. شما ممکن است مرده باشيد.» مشکل باورها اين است که آنها ميتوانند زندگي شما را حتي خراب کنند. در واقع، باورها ميتوانند به تعلقات دائمي تبديل شوند که شما را براي هميشه در غل و زنجير نگه دارند.
باورها روش احساس، تفکر و اعمال ما را شکل ميدهند. مهم است که شما بپذيريد که برخي- و شايد هم اکثر- باورهايتان ميتواند اشتباه باشد. باورهاي شما ممکن است هيچ ارتباطي با واقعيت نداشته باشد. به باور رواندرمانگر بروس دي مارسيکو، «يک باور فرض ميکند که چيزي حقيقي يا يک واقعيت است. يک باور خود به خود پديد نميآيد، با انتخاب به وجود ميآيد. يک باور در مورد وجود چيزي مشابه وجود آن نيست.» به عبارت ديگر، جاذبه يک باور نيست. جاذبه واقعيت است حتي اگر نتوانيد آن را مشاهده کنيد. اما گفتن اينکه جاذبه براي شما بد است، يک باور است. باورهايي همچون اين ميتوانند شما را در زندگي بسيار بيشتر از جاذبه به خطا بيندازند.
آخرين باري که برخي از قويترين باورهاي خود را زير سوال برديد، چه زماني بود؟ اگر نگاه دقيقي به زندگيتان بيندازيد و بفهميد که در کل زندگي شاد و خوشبختي نداريد، زمان آن فرا رسيده تا خود را از برخي از ارزشمندترين باورهايتان رها کنيد. آيا شما داراي مشکل مالي هستيد؟ آيا همچون عامهي مردم موفق نيستيد؟ آيا داراي ازدواج بدي هستيد؟ عملاً تمامي آن چيزهايي که در زندگي خود داريد نتيجهي مستقيم باورهاي شماست.
ناتواني در زير سوال بردن باورهايمان جدا از اينکه به شدت به ضرر ماست به اتخاذ باورهاي غلط منجر ميشود. افتادن به دام باورهاي غلط شايع در اجتماع ساده است. پيدا کردن نمونههاي خوب آن خيلي سخت نيست. آيا شما باور داريد که مطالعه در تاريکي يا با نور ضعيف چشمهايتان را آزار خواهد داد؟ چه حدسي ميزنيد؟ هيچ مدرکي براي حمايت از اين باور وجود ندارد. آکادمي چشمپزشکي آمريکا ميگويد: «همانقدر که گرفتن يک عکس در نور کم ميتواند به دوربين آسيب برساند، مطالعه در نور کم هم ميتواند به چشم آسيب برساند.»
آيا باور داريد که شنا کردن درست بعد از خوردن يک وعدهي غذايي سنگين خطرناک است؟ در اينجا دوباره هيچ مدرکي دال بر حمايت از اين باور وجود ندارد. اگرچه صليب سرخ پنجاه سال پيش بروشوري را با مضمون هشدار دربارهي خطرات مرتبط با خوردن غذا پيش از شنا کردن منتشر کرد، بروشور امروزهي صليب سرخ ميگويد که شنا کردن بعد از خوردن غذا خطرناک نيست. پس جاي شگفتي نيست که جاش بيلينگز خردمندانه ميگويد: «مشکل بسياري از افراد ناآگاهي زياد آنها نيست بلکه دانستن چيزهاي بسيار زيادي است که وجود ندارد.»
ما به باورها دودستي ميچسبيم صرفاً چون آنها منطقي به نظر ميرسند. با اين حال، بسياري از چيزهايي که يک يا دو قرن قبل منطقي بودند الان غيرمنطقي و حتي امروزه ديوانهوار به نظر ميرسند. در سرتاسر تاريخ، موارد بسياري از باورهاي عموم وجود داشته که بعدها ثابت شده مهمل و چرند بودهاند. براي مثال، تمامي بشريت زماني معتقد بود جهان صاف و تخت است. اما کريستوفر کلمب چيزي غير اين را ثابت کرد. اين به آن معني است که بسياري از باورهاي عوام امروزه کاملاً غلط و خندهدار و پنجاه يا صد سال بعد- حتي کاملاً احمقانه خواهد بود.
فلاسفه و محققان مدرني که به مطالعهي ذهن انسان ميپردازند ادعا ميکنند که ما تا فهم و درک اينکه چگونه فکر ميکنيم، راه طولاني در پيش داريم. جيمز هاروي رابينسون ميگويد: «بيشتر به اصطلاح استدلالهاي ما از بحث دربارهي باورهاي گذشتهمان تشکيل شده است.» مشخصاً تفکر ما به آن ميزان پيشرفتگي که دوست داريم باور کنيم نيست. بدون شک، انسانهايي که چند قرن پيش زندگي ميکردند به بسياري از باورهاي عامهي فعلي و روشهاي استدلاليمان به صورت باورهاي مضحک و بيمعني نگاه ميکردند.
به طور خلاصه، باور داشتن به چيزي خوب است اما سفت چسبيدن به باورهاي غيرتاثيرگذار هوشمندانه نيست. اگر دائماً باورهايتان را به چالش نطلبيد، ممکن است آگاه نباشيد که باورهايتان هيچ ارتباطي با حقيقت ندارند. گرفتار شدن در باورهايتان ميتواند براي سلامت جسمي و ذهنيتان خطرناک باشد. اگر به اين شيوه نگاه شود، باور يک بيماري است. همچون هر مشکل جسمي، شما بايد علت به وجود آمدن آن باور را حذف کنيد. اين به معني تشخيص ارزشمندترين باورهاي خود و دور انداختن آن باورهايي است که به ساختن يک شماي سالم و موفق کمکي نميکنند.