درس زندگي 54
به جاي انتقاد از موفقيت ديگران، چرا از آن درس نگيريم؟
چگونگي نگاه کردن بسياري از افراد به فردي که در يک لاتاري چند ميليون دلاري برنده شده جالب و تا حدي مايوسکننده است- اما هر کسي را که يا سخت کار کرده يا آنقدر باهوش بوده که به شکوفايي و موفقيت حقيقي برسد، مسخره ميکند. ژول رنارد اين موضوع را در زاويهي ديد صحيح خود اينگونه قرار ميدهد: «شکست تنها مجازات براي تنبلي نيست: موفقيت ديگران نيز براي انسان تنبل شکست محسوب ميشود.»
آهنگساز آمريکايي اروين برلين که تکامل موسيقي پاپ را از رگتايم اوليه و دورهي جاز در عصر طلايي موسيقي هدايت ميکرد بيش از 800 آهنگ پاپ نوشته است. يک روز برلين به آهنگساز جواني به نام کوله پورتر در باب چگونه موفقتر شدن در عرصهي موسيقي توصيههايي ميکرد. برلين به پورتر هشدار ميداد که: «پسر جان به توصيهي من به دقت گوش کن و آن را بپذير. هرگز از آهنگي که نيم ميليون نسخه فروخته متنفر نشو.»
بدون شک کوله پورتر توصيه اروينگ برلين را جدي گرفت که در نهايت خود به آهنگساز معروفي تبديل شد. آنچه که برلين به پورتر گفت نصيحت بزرگي براي تمامي ماست. به جاي انتقاد از موفقيتهاي ديگران، چرا از آن درس نگيريم؟ اين موفقيت هر چه که باشد، يک آهنگ يا نقاشي يا شعر موفق، ما بايد آن را تحسين و ستايش کنيم. حتي مهمتر آن است که بفهميم چرا آن چيز آنقدر موفق بوده تا بتوانيم ويژگيهاي مثبت آن را به محصولات يا خدماتي که خود سعي داريم به دنيا بفروشيم، تزريق کنيم.
هر فردي که موفق بوده ميتواند چيزهاي زيادي را به ما بياموزد. اگر از افراد موفق متنفر هستيد، احتمالاً به اين دليل است که خود هيچگاه موفق نبودهايد. چگونه ميتوانيد موفق باشيد؟ شما بايد تبديل به کسي شويد که از او متنفر هستيد. بنابراين، شما هميشه خود را آگاهانه يا ناآگاهانه آماده ميکنيد تا موفق نشويد. علاوه بر اين، شما بهانههاي زيادي براي خود درست ميکنيد اما هيچ کدامشان از منطق خوبي دربارهي اينکه چرا به موفقيت دست پيدا نکردهايد، برخوردار نيست.
کُنه مطلب اين است که هر آدم احمقي ميتواند منتقد شود و بيشتر افراد منتقد ميشوند. با اين حال، عالم داراي روشهاي خلاقانهاي براي قرار دادن منتقدان بيمار در مسير صحيح خود است. اين باعث ميشود آنها از درون کاملاً احساس بدبختي کنند. علاوه بر اين، جهان تضمين ميکند که موفقيت حقيقي از اين افراد در کل زندگيشان فرار ميکند. اُه، قطعاً آنها به منتقدان موفقي تبديل ميشوند اما همهي آنچه که آنها ميتوانند در زندگي به آن دست پيدا کنند، همين است. آخرين باري که بررسي کردم، هيچ جايزهي نوبلي براي انتقاد کردن اهدا نشده است و من همچنان منتظرم تا مجسمهاي که به افتخار يک منتقد ساخته شده را مشاهده کنم.
اين يک اشتباه است که کاري کنيم افراد موفق براي موفقيتهايشان احساس اشتباه کنند. صرفنظر از اينکه چقدر شايسته هستيم، ما نميتوانيم حقيقتاً از کارهايي که نااُميدانه آنها را انجام ميدهيم لذت ببريم تا زماني که به ديگران اجازه دهيم- حتي افرادي که از آنها متنفر هستيم- تا همان کارها را درست به سادگي که ما ميخواهيم، انجام دهند. به جاي راندن در جادهي موفقيت، انتقاد از افراد موفق شما را در جهت معکوس به سمت جايي ميبرد که وصلههاي ناجور اين جهان ميروند. اين مکان دهکدهي بازندهها ناميده ميشود. پس کجا دوست داريد پياده شويد؟ دهکدهي بازندهها يا شهر موفقيت؟
اگر شما شهر موفقيت را به عنوان مکاني که ميخواهيد در آنجا باشيد انتخاب ميکنيد، بايد ياد بگيريد که نه فقط انتقاد از افراد موفق را کنار بگذاريد، بلکه همچنين به اظهارات منفي گفته شده در مورد خود بياعتنايي کنيد. هر چقدر بيشتر موفق شويد، انتقاد بيشتري دريافت خواهيد کرد. افراد کاملاً موفق عمدتاً توسط افراد تنبل، حسود و افراد بيپولي که ظاهراً هيچ کار ديگري براي گذراندن وقت خود جز تماشاي بسيار تلويزيون ندارند، زياد مورد حمله قرار ميگيرند.
با اين وجود، افراد موفق از سوءتفاهمها، انتقادها و عبارتهاي نادرستي که افراد منفي در مورد آنها ميگويند، استفاده ميکنند. اظهارات خصمانه حتي به افراد موفق انگيزهي بيشتري ميدهد تا به موفقيتهاي بيشتري برسند.
وراي همهي اين مسائل، در ذهن بسپاريد که اجتناب از انتقاد- حتي براي معروفترين افراد جهان- امري ناشدني است چون حقيرترين انسانها ميتوانند به سادگي از بزرگترين موفقيتهايي که توسط بشريت حاصل شده انتقاد کنند. و البته آنها انتقاد ميکنند. نکتهي مثبت اين است که دريافت انتقاد زياد از سوي انسانهاي کوچک و حقير اين جهان نشانهي خوبي است که شما به خوبي در مسير خود به سمت جادهي موفقيت در حرکت هستيد- يا اينکه به شهر موفقيت رسيدهايد