درس زندگي 6
شکستهاي خود را پيشبيني کنيد تا يک پيامبر کاملاً موفق شويد
بيشتر افراد انتظار دارند که آنها به هيچ چيز ارزشمندي در زندگيهايشان نميتوانند دست يابند- و اين افراد اغلب نااُميد و مايوس هستند. نکتهي غمانگيز اين است که آنها ميتوانستند تغييرات بزرگي در اين دنيا ايجاد کنند اگر شکست را پيشبيني نميکردند. هنري فورد در اين مورد اظهار ميدارد: «هيچ انساني در هيچ کجاي جهان وجود ندارد که نتواند کاري را بيشتر از آنچه که فکر ميکند ميتواند، انجام دهد.»
حتي بااستعدادترين افراد- چه لولهکش، چه شاعر و چه پزشک- در اين دنيا به موفقيتهاي زيادي نميرسند اگر خود را از محدوديتهاي تحميلي که خود بر خود وضع کردهاند، آزاد نکنند.
اعتماد هر آن چيزي است که براي رسيدن به موفقيت ميآيد. فقدان ايمان به تواناييهاي خود دليل اصلي آن است که بيشتر افراد نميتوانند از پتانسيل کاملشان استفاده کنند. شک و عدم اعتماد به خود بسيار فراگيرتر از آنست که فکرش را ميکنيد. در حقيقت، تمامي افراد در اين دنيا عدم اعتماد به خود را تا درجهاي تحمل ميکنند.
درست همچون هر کس ديگري در اين دنيا، شما ميتوانيد به چيزهاي بيشتري از آنچه که فکر ميکنيد، دست يابيد. بيشتر محدوديتها در ذهنتان است. خطر اين است که عدم اطمينان نادرست به خود ميتواند حقيقي شود. انتظارات منفي موجب نتايج منفي ميشود. وقتي دائماً ميگوييد اوضاع به وفق مراد شما نيست. در واقع در مورد آن راست ميگوييد. به عبارت ديگر، شکستهاي خود را پيشبيني کنيد تا به پيامبر کاملاً موفقي تبديل شويد.
مهم است که هر صحبت با خود را دربارهي چرايي عدم موفقيتتان ناديده بگيريد. درست همانطور که مهم است، شما بايد افراد ديگري را ناديده بگيريد که خيلي مايل هستند با شما دربارهي چيزي غيرچالشبرانگيز صحبت کنند. وقتي به تواناييهاي خود ايمان داشته باشيد هنگامي که ديگران ميگويند به بزرگترين اهدافتان نميتوانيد برسيد، اين صحبت آنها اهميت کمي براي شما دارد. در حقيقت، اگر داراي ديدگاه برنده باشيد، حتي بيشتر داراي انگيزه ميشويد تا به اهداف خود برسيد حتي وقتي کسي اعلام ميکند اين اهداف غيرقابل دسترس هستند. شما رضايت شگفت انگيزي را کشف خواهيد کرد که از انجام آنچه که ديگران ميگويند نميتوانيد انجام دهيد، حاصل ميشود.
همهي ما ميخواهيم بر اين جهان تاثيرگذار باشيم. ما ميخواهيم بدانيم که در زندگي مهم است که تغيير ايجاد کنيم. بنابراين، نگذاريد شکستهاي گذشتهتان شما را نااُميد کند. رخنهي شکست به مغز ساده است. اگر اخيراً مشکلات، عزت نفس پايين، ناخشنودي يا نااُميدي را تجربه کردهايد، احتمالاً کار اشتباهي انجام دادهايد.
اين مفهوم احساسي را نپذيريد که موفقيت يک چيز بيمعني و عجيب و غريب است که فقط توسط چند نفر آدمهاي خيلي با استعداد قابل دستيابي است. شما بايد اين فکر را دور بيندازيد و قلهي کوهي را براي صعود پيدا کنيد. ريچارد باخ هشدار ميدهد: «دربارهي محدوديتهايتان بحث کنيد و به اندازهي کافي مطمئن شويد که آنها مال شما هستند.» شما نبايد به کمتر از آن چيزهايي که قادر به رسيدن به آن هستيد، راضي شويد. وقتي استعدادتان- که با انگيزه و تلاش ترکيب ميشود- ميتواند شما را فراتر از يک انسان عادي قرار دهد، چرا براي عادي و متوسط بودن تلاش ميکنيد؟
خواه ايجاد دوستان جديدي براي شما باشد يا داشتن شغلي رضايتبخشتر، رويايي که براي تحقق آن عملي انجام نشود فقط يک رويا باقي ميماند. بزرگترين عامل در رسيدن به هر يک از روياهايتان عزتنفس است- باور به اينکه شما داراي استعداد و خلاقيت هستيد، باور به اينکه شما سزاوار تحقق روياهايتان هستيد و باور به اينکه رسيدن به روياهايتان محتمل و ممکن است.
با در نظر گرفتن تمامي اين نکات، بزرگترين شکست براي شخصي حاصل ميشود که تلاش نميکند. وقتي موقعيتي را شناسايي ميکنيد، بايد بخواهيد نهايت تلاش خود را انجام دهيد تا از آن موقعيت استفاده کنيد. امتحان کنيد و شکست بخوريد. شکست ناآگاهي شما را از بين ميبرد. هم شکست و هم ناآگاهيتان را گرامي بداريد چون با اين کار، عاقلتر و آگاهتر خواهيد شد. و فراموش نکنيد که به خود اجازه دهيد تا موفق شويد. با موفقيت، شما حتي به آگاهي بيشتري دست پيدا خواهيد کرد.
شاعر رومي ويرجيل بر اين باور بود که «آنها ميتوانند چون فکر ميکنند که ميتوانند.» شما بايد خود را متقاعد کنيد که محدوديتهايتان کمتر از محدوديتهاي خيالي است که خود را در معرض آن قرار دادهايد. زمانهايي فرا خواهد رسيد که شما بايد عزم خود را جزم کنيد و به دنيا و به خود نشان دهيد که در چه کارهايي توانمند هستيد.