درس زندگي 60
بزرگترين علت بروز مشکلات در زندگيتان خود شما هستيد
شايد اين عبارت همچون غالب عبارتهايي که با حقيقت يا واقعيتي مرتبط هستند خشم شما را برانگيزد، اما شما ميخواهيد آن را تکذيب کنيد: اگر زندگيتان آنچنان که ميخواهيد رضايتبخش نيست، بيش از هر کس ديگري اين خود شما هستيد که چنين وضعيتي را براي خود ايجاد کردهايد. به هنگام مواجه شدن با هر مشکل و گرفتاري، عاقلانه آن است تا ابتدا خود را مقصر بدانيد.
در واقع، شما بزرگترين علت بروز مشکلات در زندگي خود هستيد. شما مشکلات را به وجود آوردهايد و شما خود انتخاب کردهايد تا دودستي به آنها بچسبيد. انسان فرزانهي ناشناسي ميگويد: «بزرگترين انسان مشکلسازي که احتمالاً بايد با او مواجه شويد، شما را از آينه هر روز صبح تماشا ميکند.»
نبايد هيچ شکي در هيچ کدام از ما وجود داشته باشد که ما خالقان نهايي مشکلات و بدبختيهاي خود هستيم. پيامدهاي مشکلاتمان به دليل رفتار خود ماست اما بسياري از ما سعي ميکنيم آن را به ديگر نيروها نسبت دهيم. اگر ما تشخيص ندهيم که خود مشکلاتمان را ايجاد کردهايم، بايد دائماً بهاي اعمالمان را بارها و بارها بپردازيم.
هرگز خود را به عنوان علت اصلي بروز مشکلات يا حتي بدتر مانع اصلي در دستيابي به آنچه که ميخواهيد در زندگي به آن دست يابيد، دست کم نگيريد. در واقع، در جستجوي خود براي رسيدن به خوشبختي و موفقيت، شما با خود مشکلات بيشتري خواهيد داشت تا هر کس ديگري که بر روي اين کرهي خاکي با شما مواجه ميشود. برخي افراد ميتوانند اين موضوع را بفهمند و برخي ديگر نه. ايزاک دينسن به گروه افرادي تعلق دارد که درک درستي از اين موضوع دارند. او ميگويد: «از تمامي احمقهايي که در زندگيام ديدهام و خداوند بزرگ ميداند که تعدادشان کم هم نبوده است، فکر کنم خود بزرگترينشان بودهام.»
خوشبختانه غلبه بر مشکلات و رسيدن به اهداف خود در زندگي به شرايط ربطي ندارد. به مسئوليتپذيري و غلبه يا تغيير شرايط مربوط است. اگر ما بخواهيم باورهايمان را دربارهي محدويتهاي خود کنار بگذاريم، در حل مشکلاتي که خود وارد زندگيهايمان کردهايم، موفقتر خواهيم بود.
وقتي سرزنش ديگران يا ديگر عوامل را براي مشکلات خود کنار ميگذاريد، بر زندگي خود قدرت و کنترل بدست ميآوريد. در هر بخشي از زندگيتان مسئوليت مشکلات خود را بر عهده بگيريد. خودتان و نه شرايط و افراد ديگر را در زندگيتان مسئول مشکلاتتان بدانيد. شما بايد نسبت به خود سختگير و نسبت به ديگران نرمخو باشيد. پس شما داراي احتمال شناسايي علت حقيقي مشکلات خود هستيد.
شما يک موجود بيچاره که در معرض تاريکي و نيروهاي رازآميز قرار گرفته نيستيد. دفعهي بعدي که خود را در حال شکايت از ترافيک يافتيد، به سهم خود در ايجاد ترافيک توجه کنيد. همچنين در نظر بگيريد که شما همچون تمامي رانندگان ديگر در بزرگراه مسئول مشکلات ترافيکي هستيد. تصادفاً شما کنترل بسياري بر مشکل خود داريد. در اولين مکاني که ميتوانيد از ماشين خود پياده شويد تا هيچ مشکل ترافيکي نداشته باشيد.
اعمال ما در زندگي باعث واکنشهايي به شکل تنبيهها و مجازاتها ميشود که بعضي وقتها معمولاً بسيار بيشتر از اعمالمان خود را توجيه ميکنند. برخي افراد در ايجاد ارتباط بين اعمال و مجازاتهاي واکنشيشان مشکل دارند چون اين مجازاتها هميشه فوري و بلاواسطه نيستند. يکي از اين افراد نباشيد. در صورتي که نميتوانيد اين ارتباطات را مشاهده کنيد، ممکن است در نهايت براي مدت زماني طولاني در بدبختي زندگي کنيد.
از يک ناراحتي صرف يک مشکل بزرگ درست نکنيد. شما داراي حوادث ناخواستهاي در زندگي خواهيد بود که مشکلات کاملاً حقيقي را برايتان ايجاد ميکند. چرا به مشکلاتتان اضافه ميکنيد؟ همزمان بفهميد که هيچ چيزي به همان شکلي که در ابتدا ظاهر ميشود، نيست. آنچه که به صورت بزرگترين مشکلات زندگيتان امروزه ظاهر ميشود بعضي وقتها خود را به صورت به يادماندنيترين تجارب در آيندهاي نزديک نشان خواهد داد.
به شکل متناقضي، مشکلات راهحلهاي خود را ايجاد ميکنند اما عکس آن نيز درست است. براي هر راهحل ايجاد شده براي يک مشکل، يک يا دو مشکل جديد ايجاد خواهد شد. اين به معني آنست که شما هميشه صرفنظر از اينکه چه تعداد از مشکلات قديمي را حل ميکنيد، مشکلات جديدي خواهيد داشت. بنابراين، به مشکلات عادت کنيد.
در حقيقت، شما بايد از مشکلات جهان کمي بيشتر استفاده کنيد. بدون مشکلات، شما داراي وسيلهاي نيستيد که با آن زندگي خود را بگذرانيد. علاوه بر اين، مشکلات براي شما امکاناتي فراهم ميکنند تا رضايت و حسي از موفقيت را بدست آوريد. الان که اين موضوع مشخص شد، آيا مشکلات شما بزرگ نيستند؟