درس زندگي 61
بسياري از چيزهايي که در زندگي ميخواهيد به شما مشکلات بيشتري از آنچه که تصورش را ميکنيد، ميدهند
آيا يک ماشين اسپرت غيرمعمول ميخواهيد؟ فکر ميکنيد اين ماشين شما را خوشحال ميکند؟ شايد. شايد هم نه. صاحب سابق يک ماشين اسپرت زماني اظهار ميداشت: «دو روز از بهترين روزهاي خوب زندگيام زماني بود که ماشين آلفا رومئوي خود را خريدم و بعد زماني بود که آن را فروختم.» اين مرد تنها شخصي نيست که ماشين رويايي خاص خود را ميخواسته، آن را خريده و بعد فهميده که اين ماشين براي او به نوعي جهنم است.
ممکن است در پس هر حادثهي منفي رويداد مثبتي نهفته باشد اما معمولاً در پس هر حادثهي مثبتي رويداد منفي وجود دارد. نويسندهي کتابهاي پرفروش ريچارد باخ ميگويد: «مشکلات در زندگي برخي از بهترين رخدادهايي هستند که براي ما اتفاق ميافتند. و آنچه ما قسم ميخورديم که نعمت بودند، جزو برخي از بدترين رويدادهاي زندگيمان به حساب ميآيند.» همانگونه که در جملات باخ مشخص است، نکات منفي يک حادثهي مثبت غالباً آنقدر بزرگ جلوه ميکند که حوادث مثبت را به رويدادي تبديل ميکند که شما ترجيح ميدهيد برايتان رخ ندهد.
اگرچه پذيرش اين حرف سخت است، بسياري از اهدافي که ميخواهيد به آن برسيد به شما مشکلات بيشتري از آنچه که تصور ميکنيد، ميدهند. به عبارت ديگر، مواظب آنچه که ميخواهيد به آن دست يابيد و براي رسيدن به آن تلاش ميکنيد، باشيد چون شما ميتوانيد به آن دست پيدا کنيد. قديس ترزا آويلا معتقد است: «اشکهاي بيشتري براي دعاهاي اجابت شده تا دعاهاي اجابت نشده ريخته ميشود.» حقيقت اين است که بسياري از افراد فهميدهاند که رسيدن به شغل ايدهآل، همسر ايدهآل يا هر خواستهي ديگري بدترين چيزي است که ممکن است براي آنها رخ بدهد.
به اين دليل، توجه به اين نکته که چيزهايي که ميخواهيد ممکن است همان چيزهايي نباشند که براي داشتن يک زندگي خوشحال و رضايتبخش به آن نياز داريد، مهم است. براي مثال، اگر به دنبال گرفتن ترفيع شغلي هستيد، بگذاريد جملات رابرت فراست را به صورت يک هشدار برايتان نقل کنم: «با هشت ساعت کار واقعي و مفيد در روز، شما ممکن است در نهايت رييس شويد و دوازده ساعت در روز کار کنيد.» در واقع، بسياري از افراد روياهايشان تبديل به کابوس ميشود وقتي آنها در نهايت به شغلي با مسئوليت بيشتر ترفيع پيدا ميکنند.
بخش بزرگي از دليل اينکه چرا ما در زندگي به آن اندازه که دوست داريم خوشحال و خوشبخت باشيم نيستيم اين است که حل آنچه که ظاهراً مشکل بزرگي در زندگيهاي ما بوده است غالباً مشکلات بيشتري برايمان ايجاد ميکند. اين پديده داراي انواع گوناگوني است. بزرگترين نگراني ما ممکن است اين باشد که مجرد هستيم و ميخواهيم ازدواج کنيم. زماني که با پيدا کردن همسر ايدهآل خود مشکلمان را حل ميکنيم، برخي از ما در نهايت اين حرفهاي خردمندانه را دربارهي ازدواج ميزنيم: «ازدواج تنهاتر از عزلتنشيني است»، «ازدواج مرگ عشق است» و «ازدواج زمينهاي براي طلاق است».
مشکل ديگر ميتواند نبود لباسهاي کافي براي پوشيدن باشد. زماني که اين مشکل حل شد، ما فضاي کافي در کمد براي گذاشتن لباسها در اختيار نداريم و نميتوانيم دربارهي آنچه که ميپوشيم، تصميم بگيريم. در حقيقت، هر چقدر لباسها بيشتر باشد، تصميمگيري سخت است. جاي تعجب نيست که خبرنگار سابق اخبار CBS اريک سواريد ميگويد: «دليل اصلي مشکلات راهحلها هستند.»
از زمانهاي دور، استادان معنوي در تمامي سنتها و مذاهب از اين ايده حمايت کردهاند که اين غالباً يک نعمت است که ما به آنچه که دعا ميکنيم، نميرسيم. يک ضربالمثل يوناني قديمي ميگويد: «وقتي خدايان از يک انسان خشمگين ميشوند، به او آنچه را که خواسته است، ميدهند.» به شکل مشابه، ريچارد جي. نيدهام بيان ميکند که «خداوند ما را با ملايمت با ناديده گرفتن دعاهايمان و به شدت با اجابت دادن به آنها تنبيه ميکند.» با اين حال، شاعر و انسان فرزانهي معروف رومي مينويسد: «برخي چيزهايي که رخ نميدهد از وقوع فجايع جلوگيري ميکند.»
ممکن است مضحک به نظر برسد، شما ممکن است بخواهيد از خدا يا جهاني که تمامي خواستهها و نيازهاي شما را پاسخ نداده و برآورده نکرده است، تشکر کنيد. آنچه هم چون بهشتي بر روي زمين ميماند ممکن است وقتي حقيقتاً به آن ميرسيد يا آن را تجربه ميکنيد، جهنمي بر روي زمين بوده باشد. به جاي غصه خوردن از موقعيت خود در زندگي، به تمامي مشکلات جدي فکر کنيد که شما از آنها به سلامت بيرون آمدهايد و اين تاحدي بواسطهي اين حقيقت بوده که به برخي از چيزهايي که ميخواستهايد، نرسيدهايد.