درس زندگي 70
زندگي عادلانه نيست و به همين شکل هم ادامه پيدا ميکند
به هر بار يا ساير مکانهاي عمومي که گروهي از افراد در آن حضور دارند، وارد شويد و ببينيد چه چيزي خواهيد شنيد؟ ناله، ناله، ناله – همه جا يک ناله يا شکوه خواهيد شنيد. اگر برخي از اين نالهها مال شما باشند، زمان آن فرا رسيده که آنها را کنار بگذاريد. هيچ چيز به اندازهي نشستن و ناله و شکوه کردن در مورد مسائل خستهکننده و طاقتفرسا نيست- به ويژه در مورد غيرعادلانه بودن زندگي. و هيچ چيزي به اندازهي اين کار عبث و بيهوده نيست. دقت کنيد که موفقيت و خوشبختي حقيقي شکوهکنندگان را دوست ندارد.
متاسفانه، اکثر قريب به اتفاق انسانها در اين سطح پايين از خودآگاهي گرفتار شدهاند که شامل شکايت کردن، انتقاد کردن و روشهاي ديگر منفيبافي در مورد اين موضوع است که زندگي عادلانه نيست. حتي رسانهها هم در اين دام گرفتار ميشوند. اين سطح داراي انرژي پاييني است و افراد را دقيقاً در همان جايي که هستند نگه ميدارد و هرگز آنها را به سمت سطوح بالاتر خودآگاه که با موفقيت و آگاهي حقيقي همراه است، رهنمون نميسازد.
بدون شک زندگي عادلانه نيست. سعي کنيد هر بار که کسي اين عبارت را به شما ميگويد، گيج نکنيد. آنچه شما را براي ياس و نااميدي بزرگ آماده ميکند اين باور است که بين آنچه است و آنچه که بايد باشد، رابطه وجود دارد. شما بايد اين حقيقت را بپذيريد که هيچ رابطهاي بين چيزهاي عادلانه و واقعيتها وجود ندارد. پس شما بايد بهترين استفاده را از آن کنيد.
آنچه شما ميپذيريد و آنچه در زندگي بدست ميآوريد دو چيز کاملاً متفاوت هستند. شما ممکن است در کمال نااُميدي بالاي خود بفهميد که اکثر قريب به اتفاق انسانها بر روي کرهي زمين لذت همراهي شما را تقاضا نميکنند حتي وقتي شما به هدف ارزشمندي ميرسيد که به شدت به تمامي نسل بشر سود و منفعت ميرساند.
خطر در اين است که يک اشتباه کوچک و جزئي ميتواند باعث سقوط شديد شما شود اگر باور داشته باشيد که زندگي بايد عادلانه و منصفانه باشد. وقتي کارفرمايتان به شما ترفيع شغلي نميدهد و به جاي آن به همکار تنبلتان با کارايي و تخصص ده سال کمتر از شما ترفيع شغلي ميدهد، شگفت زده نشويد. حقيقت اين است که بيعدالتيهاي بسيار جديتر از اينها براي افرادي بهتر از من و شما رخ داده است. متاسفانه، اتفاقات بد براي افراد خوب نيز ميافتد.
اما بيشتر مشکلات ما از اين حقيقت ناشي ميشود که ما چگونه حوادثي را که براي زندگيهايمان رخ ميدهد، تعبير، تفسير و قضاوت ميکنيم. نداي قضاوت در درونمان مسائل را به صورت سياه و سفيد ميبيند. ما 95 درصد زمان زندگي خود را بر روي خوب يا بد يا درست و اشتباه بودن افراد و حوادث زندگي سپري ميکنيم.
کليد لذتبخشتر کردن زندگي عبور از تمامي توهمات عادلانه يا منصفانه بودن زندگي است. براي دخالتها و انحرافهايي که ديگران به بهترين برنامهها و پروژههاي شما مياندازد، خود را آماده کنيد. به هيچ وجه، به هيچ کدام از حوادث غيرمنتظرهي زندگي خود اجازه ندهيد شما را خشمگين، عصباني يا نااُميد کند. هيچ دليل منطقي وجود ندارد که چرا بعضي وقتها بدشناسي به ما رو ميآورد و کارها درست از آب در نميآيد. زندگي ميتواند کاملاً غيرمنطقي باشد. اين هيچ ارتباطي با منطق يا عدالت يا مفاهيم ايدهآليستي که زندگي چگونه بايد باشد، ندارد.
گهگاهي ممکن است اينگونه به نظر برسد که هيچ پاداشي براي خوب بودن و هيچ منفعت يا سودي در رنج بردن از بدبياريها وجود ندارد. با اين وجود، با قرار دادن خود در بوتهي امتحان و مشاهدهي اينکه آيا شما ميتوانيد تحت اين شرايط خوشبخت باشيد يا نه، هيچ چيزي از دست نميرود. استادان روحاني بر اين باور هستند که هر آنچه که براي ما رخ ميدهد دليلي براي آن وجود دارد. رنجها و دردهاي ما قرار است داراي معنايي باشد حتي وقتي ما را در آن زمان ترک ميکنند. تسلط بر اين اصل معنوي شما را مجبور ميکند تا کمتر از حوادث غيرمنتظره آزرده خاطر شويد و بيشتر آمادهي روبرو شدن با آنها شويد.
اگرچه زندگي عادلانه نيست، شما وظيفه داريد در هر صورت نهايت تلاش خود را انجام دهيد. بيشتر رويدادهايي را که زندگي سر راه شما قرار ميدهد بپذيريد و از حقيقت و واقعيتها آزرده خاطر نشويد. همهي ما احساس قرباني شدن توسط ديگران و احساس بيعدالتي را بر اثر رويدادهاي منفي داريم. هم زمان به ما قدرت و استعدادهايي که به ما کمک ميکند تا با مشکلات گوناگون زندگي سر و کله بزنيم، اعطا شده است. زماني که ميپذيريد زندگي عادلانه نيست، شما در آرامش بالاتري با خود و دنياي اطراف خود قرار ميگيريد. زندگي هم چنان پيچها و دستاندازهاي بيشماري در مسير شما قرار ميدهد. اما شما قادر خواهيد بود تا از اين پيچها و دستاندازها به سلامت عبور کنيد.