درس زندگي 72: جهان به شما و من يا هر کس ديگر يک زندگي آسوده بدهکار نيست

درس زندگي 72
جهان به شما و من يا هر کس ديگر يک زندگي آسوده بدهکار نيست
نويسنده رابرت دراپ بر اين باور است که انسان در جهاني از توهمات زندگي مي‌کند، توهماتي که واقعيت را تا حدي مي‌پوشاند که آن‌ها در دنيايي از توهمات بيداري زندگي مي‌کنند. باور رخ دادن معجزه در زندگي فقط يکي از آن چندين توهمي است که بسياري از ما دودستي به آن مي‌چسبيم. يک بيماري جدي‌تر از باور به رخ دادن معجزه در زندگي باور به اين توهم است که دنيا به ما يک زندگي آسوده بدهکار است.
گرفتار شدن به بيماري «دنيا به من يک زندگي آسوده بدهکار است»، ساده است. ناتواني در درمان اين بيماري در مراحل اوليه مي‌تواند منجر به تبديل شدن آن به يک بيماري مزمن و حاد شود. افرادي که از سندروم «جهان به ما يک زندگي آسوده بدهکار است» رنج مي‌برند زندگي را بر اساس آنچه که بايد باشد، پيش مي‌برند. همانطور که قبلاً ذکر شد، پيش بردن زندگي عمدتاً بر مبناي آنچه جهان بايد باشد- و نه آنچه جهان است- مي‌تواند داراي پيامدهاي جدي باشد. در حقيقت، پيامدهاي چنين نگاهي معمولاً کاملاً شديد است. به همين دليل هم است که بسياري از افراد در آمريکاي شمالي به قمار، مواد مخدر و الکل معتاد هستند.
نکته‌ي کاملاً شگفت انگيز توجيهات گوناگوني است که افراد براي چرايي نياز به حمايت از سوي جهان- يا بدهکار بودن آن از سوي جهان- ارائه مي‌دهند. با اين حال، تمامي اين توجيهات غلط هستند. حقيقت اين است که جهان به شما يا من يا هيچکس ديگر يک زندگي آسوده بدهکار نيست. اين افراد بايد به اين گفته‌هاي مارک تواين توجه ويژه‌اي کنند که زماني گفت: «دائماً نگوييد دنيا به من يک زندگي آسوده بدهکار است. جهان به شما هيچ چيز بدهکار نيست»
شايد همچون بسياري از ما، شما معمولاً به دام باور به اينکه شخص ديگري بخش‌هاي چالش‌پذير زندگي‌تان را اداره خواهد کرد، افتاده‌ايد. شما ممکن است حتي در انتظار از شخص ديگري براي فراهم کردن يک زندگي آرام احساس محق بودن کنيد. من هيچ مخالفتي با خوشبختي و آرامش شما ندارم و اعتراف مي‌کنم که– بر خلاف من- شما احتمالاً سزاوار دستيابي به چنين زندگي هستيد. متاسفانه، بر اساس اين مقياس، حداقل شش ميليارد نفر ديگر نيز بر روي سياره‌ي زمين سزاوار چنين زندگي هستند.
چه آن را دوست داشته باشيد و چه نه، هيچ کس مسئول فراهم کردن يک زندگي آسوده و آرام براي شما و شش ميليارد نفر ديگري که بر روي زمين زندگي مي‌کنند، نيست. حتي اگر رسيدن به برخي اهداف بدون کوچک‌ترين تلاشي ممکن باشد، چرا خود را اذيت مي‌کنيد؟ اين را نمي‌توان موفقيت حقيقي به حساب آورد. براي داشتن احساس موفقيت کامل، شما بايد حسي از موفقيت را داشته باشيد که سزاوار اهدافي هستيد که به آن دست پيدا کرده‌ايد.
چه بخواهيد و چه نه- که بيشتر افراد نمي‌خواهند- يک زندگي باوقار و شايسته تا زماني که سزاوار آن باشيد، به سراغ شما نمي‌آيد. «هر آنچه بکاريد، همان را برداشت خواهيد کرد.» مشخصاً، زماني که در حال انجام کاري هستيد که براي‌تان سود و منفعت و رضايتي ندارد، يک زندگي آرام و راحت از شما فرار مي‌کند و نيازي به گفتن اين مطلب نيست که وقتي در حال انجام کاري هستيد که سود و منفعت و خوشبختي‌تان در آن است، اين زندگي آرام و راحت نسبتاً ساده به سراغ‌تان مي‌‌آيد.
شما همچنان بايد بهاي خود را پرداخت کنيد اگر يک زندگي شايسته و سزاوار مي‌خواهيد. اعمال‌تان، چه خوب و چه بد، به شما از همان نوع بازخواهد گشت. پرداخت بهاي خود براي رسيدن به موفقيت زمان‌بر است. ابتدا، شما بايد تلاش بيشتري را در مقايسه با نتايجي که بدست مي‌آوريد در انجام پروژه‌ها و اهداف جديد خود خرج کنيد. شما مي‌توانيد پنج تا ده برابر پول، زمان يا انرژي را در مقايسه با نتايجي که بدست مي‌آوريد، اختصاص دهيد. بعدها، شما معادل آنچه کاشته‌ايد، برداشت خواهيد کرد.
زمان‌هاي بزرگي در زندگي پيش خواهد آمد که شما ده تا بيست برابر آنچه که کاشته‌ايد، درو مي‌کنيد. افراد سپس فکر خواهند کرد که چقدر شما خوش‌شانس هستيد که يک زندگي آرام و راحت را با تلاش نسبتاً کم ساخته‌ايد. به جايي تکيه دهيد، خود را آرام کنيد، از زندگي لذت ببريد و به حرف‌ها و نگاه‌هاي ديگران درباره‌ي خود توجهي نکنيد.

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *