درس زندگي 81
شانس زياد در ميزند- چند وقت يکبار خانه هستيد تا در را باز کنيد؟
فرصتها و شانسهاي زيادي در اطراف ما وجود دارد که ثابت ميکند ما بر روي زمين قرار داده شدهايم تا تغييرات بزرگي در آن ايجاد کنيم. اگر ميخواهيد کاري انجام دهيد که جهان برخيزد و نظاره کند، با اين حال، بايد از اين فرصتها بيشترين استفاده را کنيد که ميتواند در غيرمعموليترين مکانها و در غيرمنتظرهترين زمانها رخ دهد.
شما به خوبي آگاه هستيد که نخستين چيز براي «شناسايي» يک موقعيت ميتواند به معني حساب بانکي شما باشد. اگر قرار است در ابتدا وبسايتي را راهاندازي کنيد که کتابهاي الکترونيکي ميفروشد و از اين راه قرار است در اينترنت پول در بياوريد که در نهايت براي شما 25000 يورو در ماه بدست ميآورد، آيا شما همچنان حاضر هستيد در شغل ساعت نه-تا-پنج خود کار کنيد؟ البته که نه، چون هيچ فايدهاي در انجام اين کار وجود ندارد!
خواه اين يک فرصت کاري در اينترنت است که به دنبال آن ميگرديد يا راهحلي براي حل يک مشکل، قدرت ذهن خلاق خود را دست کم نگيريد. فکر کنيد! فکر کنيد! فکر کنيد! فکر کنيد! فکر کنيد! و وقتي تصور ميکنيد به اندازهي کافي فکر کردهايد، باز هم بيشتر فکر کنيد. وينستون چرچيل ميگويد: «هرگز، هرگز، هرگز، هرگز، هرگز تسليم نشويد.» اين ايدهي مهم چند ميليون دلاري هميشه جايي در ذهنتان خواهد گذشت اگر حقيقتاً آن را بخواهيد.
بسياري از افراد ميگويند که هيچ فرصت يا شانسي وجود ندارد که بتوان آن را در جهان امروز ايجاد کرد. اين حرف کاملاً بيمعني و بيربط است. اين بهانهاي است که توسط افرادي استفاده ميشود که نميخواهند بهاي ايجاد فرصتها را بپردازند يا فقط ميخواهند به زندگي ملالتبار خود ادامه دهند. بو بنت ميگويد: «تنها مکاني که در آن فرصتها را نميتوان پيدا کرد ذهن يک انسان بسته است.» بدون شک نشستن و صحبت کردن دربارهي فقدان موقعيتها آسانتر از شناسايي آنها و عمل کردن با آنهاست. زماني که بسياري از افراد به شکايت دربارهي فقدان فرصتها سپري ميکنند همان زماني است که ديگران از آن براي استفاده از فرصتهايي که شناسايي کردهاند، سپري ميکنند.
براي کشف فرصتها و موقعيتها، شما نيازي نداريد که مسير دور و درازي را طي کنيد. بهترين فرصتها هميشه در خانهي خود شما و نه به شکل ناقص در خانهي ديگران يافت خواهد شد. شما بايد در جستجوي اين فرصتها باشيد. رالف والدو امرسون چه به درستي ميگويد که: «خداوند چيزها را با قرار دادن آنها نزديک شما پنهان ميکند.»
شايد شما همچون بسياري از افرادي باشيد که داراي قدرت بينايي بهتر از 20-20 ميباشند اما با اين همه در برابر تمامي موقعيتهاي اطراف خود کور و نابينا هستند. گهگاهي شما بايد در جستجوي آن چيزي باشيد که در ابتدا براي عقل شما نامشخص اما براي شهودتان کاملاً مشخص و واضح بوده است. شما ممکن است حتي مجبور شويد چشمان خود را ببنديد تا ببينيد.
نکتهي کليدي ديگر براي استفاده از موقعيتها و فرصتها دقيقتر بودن نسبت به آن چيزهايي است که افراد موفق دربارهي تمامي فرصتهاي اطراف شما ميگويند. هر چيز مهمي که فقط يک دقيقه گفتن آن طول بکشد از مدت زمان توجه بيشتر افراد تا حداقل 45 ثانيه فراتر ميرود. ياد بگيريد تا براي دو دقيقه هر بار توجه کنيد تا فرصتهاي بيشتري از آنچه که ميدانيد با آنها سر و کار داريد، داشته باشيد.
در حقيقت، امروزه فرصتهاي بيشتري نسبت به گذشته وجود دارد. فرصتهاي بزرگ کم و فرصتهاي کوچک بيشماري وجود دارد. ناديده گرفتن يک فرصت فقط چون خيلي کوچک است، اشتباه است. حقيقت اين است که فرصتهاي کوچک بزرگترين پتانسيلها را فراهم ميکنند. آنها به ندرت به عنوان رويدادهاي کاملاً بزرگي که قرار است رخ بدهد، شناسايي ميشوند.
فرصتها بسيار بيشتر از آني که اکثر افراد ميخواهند بپذيرند، در ميزنند! بسياري از افراد نسبت به فرصتها بيتوجه هستند. اگر آنها بيتوجه نباشند، از آنها بهره نميبرند. توماس اديسون زماني ميگفت: «بسياري از افراد فرصتها را از دست ميدهند چون فرصتها در لباسها و ظواهر خود را پوشاندهاند.» به عبارت ديگر، اگر ميخواهيد در فرصتها را به روي خود باز کنيد، بايد وظيفهي خود را براي باز کردن در انجام دهيد. به همراه فرصتها مسئوليت ميآيد.
اگر عميق نگاه کنيد، صدها فرصت جالب و هيجانانگيز اطراف شما در اين لحظه وجود دارد. و آينده دائماً فرصتهاي جديدي پيش روي شما خواهد گذاشت. هلن کلر ميگويد: «وقتي دري بسته ميشود، در ديگري باز ميشود. غالباً ما آنقدر به در بسته نگاه ميکنيم که دري را که به سوي ما باز شده نميبينيم.» فرصتهاي از دست رفته را فراموش کنيد و الان بر روي فرصتهاي اطراف خود تمرکز کنيد. به ياد داشته باشيد که فرصتها زياد در ميزنند! سوال اين است: چند وقت يکبار خانه هستيد تا در را باز کنيد؟