درس زندگي 85
پول بيشتر خوشبختي بيشتر نميآورد- بلکه کارکردي معکوس دارد
براي بيشتر افراد در کشورهاي غربي، داشتن مقدار زياد پول عنصر حياتي براي رسيدن به خوشبختي است. به همين دليل، مهم است که پول و رابطهي آن با خوشبختي در مسير صحيح خود قرار داده شود. پول يک عنصر مهم براي داشتن آرامش و لذت از داشتن چيزهاي خوب در زندگي است اما اينکه هر فرد به چه مقدار پول براي خوشبخت شدن نياز دارد موضوع ديگري است.
پول ميتواند براي ما کارهاي زيادي انجام دهد اما ما به آن اجازه ميدهيم که بر زندگيهايمان کنترل زيادي داشته باشد. مشکل اين است که بيشتر ما به حقيقت دربارهي پول اعتراف نميکنيم. برخي از ما ممکن است حقيقت را ندانيم و نميخواهيم آن را بشنويم. برخي از ما حقيقت را عميقاً ميدانيم اما آن را تکذيب ميکنيم.
بيشتر ما به باورها، اعتقادات و فرضهاي خود دربارهي پول سفت دودستي چسبيدهايم جدا از اينکه چه مقدار شواهد متناقض جهان در راه ما قرار ميدهد. پذيرش اين حقيقت اين توهم را خراب ميکند که بدست آوردن منابع مالي بسيار ما را نجات خواهد داد. انکار اين حقيقت دربارهي پول ما را در يک رابطهي ناسالم با آن انداخته و مانع لذت ما از زندگي ميشود.
اگرچه رابطهي ما با پول با تغيير شرايط و نگاه شخصي ما تغيير ميکند، ما زمان کافي را به تعمق دربارهي ارزش حقيقي پول اختصاص نميدهيم. وقتي دربارهي پول از نقطهنظر معنويتر يا از ديدگاه ذن فکر ميکنيم، ميتوانيم به معني متفاوتي برسيم. بعد از آنکه ما دربارهي پول به روشهاي جديد فکر کرديم، ممکن است حتي بفهميم که بسياري از جنبههاي آن بيمعني است. ما ممکن است در نهايت با اين سخن جرج برنارد شاو موافق باشيم که: «براي آنکه آنقدر باهوش باشيم تا به پول زيادي برسيم، ما بايد آنقدر احمق باشيم که آن را بخواهيم.»
بر خلاف باور عامهي مردم، بدست آوردن درآمد بالاتر يا داشتن پساندازهاي بيشتر ميتواند دامي باشد که به يک زندگي باکيفيت پايين منتهي ميشود. پول بيشتر غالباً به خرج بيشتر براي بدست آوردن داراييهاي مادي منتهي ميشود؛ نگهداري داراييهاي مادي به زمان و پول بيشتري نياز دارد، البته اگر اين داراييها قسطي خريداري شده باشند، درد درآوردن پول بيشتر براي پرداخت قسطها براي پيشگيري از ورشکستگي شخصي نيز وجود دارد.
پول بيشتر بايد آزادي و امنيت بيشتر به همراه آورد نه اينکه باعث بردگي و نگراني بيشتر شود. با اين حال، تحقيقات محققان نشان ميدهد که برتري مالي ميتواند مشکلات و نگرانيهاي خود را به بار آورد. پول بيشتر به جدا شدن از گروهها و طبقات همسنخ و همرديف قبلي خود، درد از دست دادن داراييهاي بيشتر به هنگام طلاق و احساسات شديد ترس از دزديده شده داراييها يا پول منتهي ميشود.
به شکل عجيبي، نداشتن داراييها و پول زياد نعمت بزرگي است. من فهميدهام که داشتن داراييهاي مادي ميتواند به نوعي يک بار اضافه باشد. مديريت کردن اندوختهها نااميدکننده و زمانبر است. آن را کجا قرار دهم؟ چند وقت يکبار بايد استراتژي سرمايهگذاريام را تغيير دهم؟ (با اين حال، پول و ساير منابع ماليام را از من نخواهيد. آنقدر که دادن اين پول به شما سخت است درآوردن آن سخت نيست.)
مشخصاً همهي ما به پول نياز داريم اما دنبال ثروت رفتن ميتواند به بهاي زمان ارزشمند و مهمتر از آن استقلال ما تمام شود. يک دليل براي اينکه افراد مشتاقانه به دنبال پول و ثروت ميروند اين است که آنها فرض غلطي دربارهي پول دارند. اگرچه بسياري از افراد عاقل با بالا رفتن سن به ما هشدار دادهاند که پول نميتواند خوشبختي را بخرد، بيشتر ما اين خرد را ناديده ميگيريم. ما براي رسيدن به خوشبختي تلاش ميکنيم و فکر ميکنيم خوشبختي با افزايش ثروت بدست ميآيد. اين سيستم باور که پول بيشتر ميتواند خوشبختي بيشتري به همراه بياورد به بررسي جدي نياز دارد.
جانِ کلام اين است: اگر بخواهيم کلي صحبت کنيم، پول نميتواند آنچه را که قلب شما حقيقتاً ميخواهد بخرد و نميتواند آنچه را که نميتوانيد مشاهده کنيد، بخرد. با اين حال، آنچه که قلب شما حقيقتاً ميخواهد و آنچه که شما نميتوانيد مشاهده کنيد براي خوشبخت بودن واجب هستند. در اين گروه، شما ميتوانيد آرامش ذهني، عشق، رضايت شغلي و رضايت معنوي را فهرست کنيد. بسياري از ثروتمندان اين عناصر خوشبختي را ندارند و جدا از برتري اقتصاديشان، نميتوانند اين چيزها را بخرند.
حتي سلامتي را هم نميتوان خريد. بدون شک، قدرت مالي ميتواند مراقبتهاي بهداشتي با کيفيت بهتر به ويژه در آمريکا جايي که مراقبتهاي بهداشت عمومي همچون کانادا فراگير نيست، فراهم کند. زماني که وضعيت سلامتيتان خراب شد، نميتوانيد دوباره آن را بخريد. زندگي درست و کار لذتبخش و نه دلارهاي قدرتمند و داراييهاي مادي- مولفههاي سلامتي بالا هستند.
اگر به آن براي مدت زماني فکر کنيد، شما خواهيد فهميد که ويژگيهاي شخصيتر بسياري در ارتباط با خوشبختي وجود دارد که ماوراي قلمروي پول است. علاوه بر ويژگيهاي فوقالذکر، شما احتمالاً دوستان حقيقي، حسي از شوخطبعي، شخصيت خوب، اتکا به نفس، صداقت و شرافت، خلاقيت شخصي، عزت نفس و ثبات روحي را به فهرست خود اضافه ميکنيد.
اگر تمامي اينها عناصر خوشبختي باشند و آنها را نتوان خريد، پس اين يعني خوشبختي را نميتوان با پول خريد. وقتي در نهايت اين را ميپذيريد، گسست رابطهي بين خوشبختي و پول بسيار آسانتر ميشود. البته، اگر ما کاملاً فقير باشيم (گرسنگي بکشيم يا بيخانمان باشيم) پول بيشتر ميتواند زندگي بسيار بهتري به همراه داشته باشد.
وراي يک سطح خاص، نه به آن اوجي که فکر ميکنيم- پول بيشتر به خوشبختي بيشتر تبديل نميشود. در حقيقت، کارکردي معکوس دارد- خوشبختي بيشتر پول بيشتري به همراه خواهد آورد! به عبارت ديگر، ابتدا ياد بگيريد که چگونه با پول کم يا بدون پول خوشبخت باشيد تا پول بسيار بيشتري در زندگيتان آسانتر سرازير شود.
بياييد به عناصر فوقالذکر از خوشبختي بازگرديم که نميتوان آنها را خريد. من به شما اطمينان ميدهم که اگر زمان را براي توسعهي تمامي اين عناصر بگذاريد، شما به فرد خوشبختي تبديل خواهيد شد. علاوه بر اين، حقيقتاً هر يک از اين عناصر به شما کمک ميکنند تا پول بيشتري بدست بياوريد.
مشخصاً اگر از قبل داراي اين عناصر خوشبختي هستيد، شما کاملاً آماده هستيد- بهتر از اکثر قريب به اتفاق افراد در جامعه- تا درآمد بالايي بدست بياوريد. اگر داراي اين عناصر خوشبختي نيستيد، آنها را ايجاد کنيد تا در نهايت به آنچه که باعث ميشود پول بيشتري بدست بياوريد، برسيد- حتي اگر براي خوشبخت بودن به پول زياد نياز نداشته باشيد.