درس زندگي 86
سعادت حقيقي زندگي آسان و همراه با خوشبختي است، چه پول زيادي داشته باشيد و چه نه
در يک جهان کاملاً مادي، خوشبختي متاسفانه و هميشه با پول زياد و داراييهاي بيشمار مرتبط است. با اين حال، براي افراد کاملاً خوشبخت اين جهان، خوشبختي در مفهوم مطلق کلمه خوشبختي است. کلمهي خوشبختي از کلمهي لاتين spes گرفته شده که به معني «اُميد و بنيه» است. براي فرد کاملاً خوشبخت و سعادتمند، خوشبخت بودن به معني مثبت نگاه کردن و خوشحال بودن در لحظهي حال است.
مشخصاً سعادت حقيقي زندگي راحت و خوشبخت داشتن است خواه شما پول زيادي داشته باشيد خواه نه. من اين شانس را داشتهام که در هر دو طرف نرده باشم. من بيپول بودهام، بيش از 30000 دلار قرض بالا آوردهام و مجبور شدهام پول قرض بگيرم تا اجاره خانه را پرداخت کنم. يکبار من حتي تجربهي خوابيدن در ماشين را به دليل بيپولي براي دو شب زمستاني سرد داشتم وقتي دما 21- درجهي فارنهايت بود. مايک تاد ميگويد: «من هيچگاه فقير نبودهام و فقط بيپول شدهام. فقير بودن يک حالت ذهني است. بيپول بودن يک موقعيت موقتي است.»
الان من آنقدر خوشبخت هستم که درآمد خوبي دارم و به شکل قابل توجهي پول کمتري را از آنچه که بدست ميآورم خرج و مازاد آن را هر سال سرمايهگذاري ميکنم. بيپول بودن بيش از يک بار مرا وادار ميکند که براي موقعيت مالي که امروز در آن قرار دارم، بسيار شکرگذارتر باشم. با اين حال، من غالباً به همان اندازه خوشبخت بودم- حتي در زمانهاي خاصي خوشبختتر- وقتي بيپول شدم.
براي مثال، سالي که کتاب پرفروش بينالملليام «لذت کار نکردن» را نوشتم، دچار قرض شديدي شدم اما با اين حال آکنده از اميد و توان و حس حقيقي خوشبختي بودم. يادم ميآيد که به چند نفر گفتم که حس خوبي دربارهي اين کتاب دارم و «اين کتاب ميتواند مرا به يک ميليونر تبديل کند.» تا به امروز اين کتاب براي من حدود نيم ميليون دلار پول بدست آورده است و همچنان به من درآمد مازاد خوبي ميدهد. خواه من بيدار باشم و خواه خواب. اين موفقيت ممکن نبود اگر من به اندازهي کافي احساس خوشبختي نميکردم تا نوشتن و چاپ اين کتاب را توسط خود انجام دهم وقتي هيچ پساندازي نداشتم و درآمدم کم بود.
رهبران معنوي ميگويند که به عنوان يک امر بديهي، خوشبختي و سعادت زماني ميآيد که شما در جستجوي چيزهاي درست و مناسب در زندگي خود هستيد. براي داشتن احساس خوشبختي واقعي، شما ممکن است مجبور باشيد جهان شرکتي را براي هميشه ترک کنيد صرفاً چون خوشبختي و آزادي دست در دست هم ميگذارند و با هم ارتباط نزديکي دارند. براي برخي افراد، اين به معني چشمپوشي از مقدار قابل توجهي از درآمدشان حداقل براي دورهي خاصي از زمان است.
بيشتر افراد آنقدر ميترسند که نميتوانند شغل امني را ترک کنند چون فکر نميکنند که آنها آنچه را که براي ترک جهان شرکتي لازم دارند، در اختيار دارند. باورهاي اشتباه دربارهي محدوديتهايتان شما را از بدست آوردن آزادي منع ميکند. هيچ شکايت و هيچ قرباني وجود ندارد. هر چقدر شخصيت دوستداشتنيتري داشته باشيد و هر چقدر عشق بيشتري به زندگي و کار خود داشته باشيد، پول بيشتري جذب ميکنيد و لذت بيشتري از پسانداز پول بدست خواهيد آورد.
پس تا زماني که بدون هيچگونه شک و ترديدي به خوشبختي خود باور داشته باشيد، جهاني را تجربه خواهيد کرد که در آن خوشبخت و رها از نگرانيهاي مادي هستيد. نگراني آگاهانه دربارهي پول يا انگيزش ناخودآگاه از ترس تمام شدن پول به ندرت ثروت زيادي ايجاد ميکند. باور داشته باشيد که شما هميشه پول کافي براي گذران زندگي داريد حتي اگر شغل نامناسب خود را براي انجام شغل روياييتان ترک کنيد.
در واقع، سعادت و خوشبختي شما تا حد و اندازهاي رشد خواهد کرد که شما رشد کنيد. احساس شما از خوشبختي ممکن است به اين نياز داشته باشد که بر ترس رها کردن يک شغل امن به يک شغل با امنيت و با حقوق کمتر غلبه کنيد اما آزادي بسيار بيشتري بدست بياوريد. حقيقت اين است که احساس خوشبختي کردن بيشتر ضرورتاً به معني درآوردن پول بيشتر نيست. بعضي وقتها اين به معني بدست آوردن پول کمتر است.
برخلاف باور عموم، خوشبختي يک حالت احساسي است که ارتباط کمي با ثروت شما يا وضعيت اقتصاديتان دارد. شما ميتوانيد در مقايسه با اغلب ثروتمندان که در يک خانهي اعياني بيست اتاقه زندگي ميکنند، از زندگي فقط در يک کلبهي روستايي يک اتاقه احساس خوشبختي بيشتري کنيد. افراد خسيس پول زيادي را جمع خواهند کرد و افراد ولخرج هر آنچه دارند خرج ميکنند- شما مجبور نيستيد براي داشتن احساس خوشبختي هر کدام از اين کارها را انجام دهيد. شما ممکن است مجبور شويد شغل شرکتي با درآمد بالاي امن خود را ترک کنيد اما در اين فرايند به لحاظ معنوي رشد کنيد.