درس زندگي 9
اگر ميخواهيد زندگي ساده و آسودهاي داشته باشيد، کارهاي سخت و مشکل انجام دهيد
همانطور که پيش از اين گفتيم، زندگي سخت است. خوشبختانه، براي آنکه بازي زندگي را سادهتر کنيم، راههايي وجود دارد. در اينجا به شما يک اصل شگفت انگيز و در عين حال متناقض زندگي يادآوري خواهد شد (يا به شما معرفي ميشود). اين اصل، قانون سادهي زندگي ناميده ميشود.
قانون سادهي زندگي به ما ميگويد که وقتي هميشه کارهاي ساده و راحت انجام ميدهيم، زندگي سخت و ناراحتکننده ميشود. با اين حال، وقتي کارهاي سخت و دشوار انجام ميدهيم، زندگي ساده و راحت ميشود. در مورد اين اصل به دقت فکر کنيد تا ببينيد چگونه اين قانون در زندگيتان به کار ميرود.
شما ميتوانيد همچنين اين اصل را قانون سادهي موفقيت بناميد. زماني که بر اين قانون تسلط پيدا کرديد، موفقيت به سادگي به سوي شما سرازير خواهد شد- بسيار سادهتر از زمان قبل از تسلط بر اين قانون.
در واقع، اين اصل که ما بايد براي تجربهي رضايت و رفاه حقيقي کارهاي سخت و مشکل را انجام دهيم بر تمامي نواحي زندگيهايمان از جمله کار، منفعتهاي مالي، بزرگ کردن بچهها، دوستي، عشق، سلامتي، تناسب اندام و بازنشستگي اثر ميگذارد. استفاده از شيوههاي ساده و آسوده- در خانه نشستن و تماشاي تعدادي برنامههاي چرند در تلويزيون- شما را در جادهي بنبست قرار ميدهد. به رضايت طولانيمدت ميتوان فقط با انجام فعاليتهاي چالشبرانگيزي که بعضاً سخت و نااُميدکننده هستند، دست يافت. ما بايد بهاي زمان، تلاش و نااُميدي را در کامل کردن اين فعاليتها پرداخت کنيم.
به ويژه به اين فکر کنيد که چگونه اين اصل شگفت انگيز و در عين حال متناقض زندگي براي دستيابي به هر آنچه مرتبط با موفقيت است، به کار ميرود. قطعاً داشتن موفقيت زياد در زندگي هميشه ساده نيست- شما ممکن است مجبور باشيد کارهاي سخت و مشکل انجام دهيد. اما زماني که به موفقيت ميرسيد، زندگي بسيار سادهتر و بسيار راحتتر خواهد بود. علاوه بر اين، زندگي بسيار رضايتبخشتر خواهد بود چون به چيزي فوقالعادهاي دست يافتهايد.
قانون سادهي زندگي به شما ميگويد که هر روز بايد کار سخت و مشکلي انجام دهيد. اگر هميشه ميخواستهايد براي مثال يک کتاب بنويسيد، اما در مقابل انجام اين کار مقاومت کردهايد، پس شما جزو اکثريت هستيد. ظاهراً 81 درصد آمريکاييها فکر ميکنند که آنها بايد يک کتاب بنويسند- اما فقط 2 درصد آنها دستنويس يک کتاب را کامل ميکنند.
به همين دليل است که نويسندهي آمريکايي جان آپديک ميگويد: «نويسندگان ممکن است بدنام، اصلاحناپذير و زود به قهقرا بروند و دير شکوفا شوند و رشد کنند اما هرچه که هستند آنها جرات ميکنند و کارهايشان را خود به تنهايي انجام ميدهند.» اگر ميخواهيد به اقليت کوچک افراد خلاقي بپيونديد که يک دستنوشته را کامل کردهاند، شما بايد خود را مجبور کنيد تا براي حداقل يک يا دو ساعت در روز مطلب بنويسد. شما بايد در حقيقت اين کار را خود به تنهايي انجام دهيد. اين ممکن است براي مدت زماني طولاني سخت و مشکل باشد اما در نهايت شما اين کتاب را کامل ميکنيد.
افسوس اينکه، بيشتر افراد ترجيح ميدهند راحت باشند تا اينکه کارهايي که آنها را به موفقيت برساند، انجام دهند. از تودهي مردم متفاوت باشيد- دوست داشته باشيد کارهاي سخت و دشوار انجام دهيد! اگر ميخواهيد يک سخنگوي حرفهاي باشيد، اما از صحبت در مقابل بيش از دو نفر ميترسيد، پس انتخابتان بايد انجام کاري کاملاً سخت باشد. يعني نخستين سخنراني خود را در مقابل يکصد نفر انجام دهيد. درست همان طور که گفته شد، تمايل داشته باشيد نخستين سخنرانيتان را اشتباه انجام دهيد اما فقط آن را انجام دهيد. شما احساس بزرگي ميکنيد چون خواهيد فهميد که نهايت تلاش خود را انجام دادهايد.
اگر ميخواهيد حقيقتاً شاداب باشيد و حس موفقيت و رضايت را تجربه کنيد، بايد بر روي انجام بسياري از کارهاي سخت و طاقتفرسا- نه فقط يک کار- تمرکز کنيد. سازماندهي کامل داشتن سخت و مشکل است؛ توجه کردن به کارهاي مهم در زندگي سخت و مشکل است؛ پسانداز پول سخت و مشکل است؛ حفظ توافقها سخت و مشکل است. جدا از اينکه اين کارها چقدر فاقد لذت هستند، نبايد تسليم شويد و شروع به انجام آنها کنيد.
دستانتان را به هم ماليدن و شکايت کردن دربارهي فقدان موقعيت در جهان امروز خيلي آسان است. اذعان به اينکه فرصتهاي زيادي وجود دارد که آنها را بايد شناسايي و از آنها استفاده کرد، بسيار سختتر و مشکلتر است. اگر کارهاي سخت و با ريسک بالا را هر روز انجام ندهيد، شما به عنوان يک انسان بيتحرک و منفعل ميشويد. احتمالاً صد ناحيهي متفاوت در زندگيتان وجود دارد که در آنها شما از روشهاي ساده و راحتي استفاده ميکنيد.
بيشتر افراد به اين نظريه پايبند هستند که سختي دليل مناسبي براي عدم انجام کاري است. در مقابل، اين ايده که چيزي سخت است دليل خوبي براي انجام آن است. هر موفقيت استثنايي زماني توسط کارشناسان نه فقط مشکل بلکه غيرممکن به حساب ميآمده است. با اين حال، اين ديدگاه افرادي را که به اين موفقيتها رسيدهاند، متوقف نکرد. لحظهاي به اديسون، گاندي و ماندلا فکر کنيد.
بزرگي حقيقي با موقعيت، قدرت و دارايي تعيين نميشود. اساس بزرگي، شخصيت خوب است که از ويژگيهايي چون خطرپذيري، شجاعت و غلبه بر مشکلات زندگي تشکيل شده است. موفقترين افراد بازي موفقيت را به شيوهاي کاملاً متفاوت از بيشتر افراد بازي ميکنند. آنها در مذهب از قانون سادهي زندگي پيروي کرده و اعلام ميکنند: «به من نگاه کن، زندگي ساده است.»
خواه آن را بخواهيد خواه نه، و اين تجربهي من بوده است که بيشتر افراد نميخواهند، ميزان و حدي که شما از قانون سادهي زندگي پيروي ميکنيد تعيين ميکند که به چه مقدار رضايت و خوشبختي شما در طول زندگيتان دست پيدا ميکنيد. استفاده از قانون سادهي زندگي را شروع کنيد تا زندگيتان به طرز شگفت انگيزي تغيير پيدا کند. شما ميخواهيد خود را براي بهرهگيري از آن آماده کنيد. اما حداقل زندگيتان را اينبار به سمت کار و تلاش هدايت کنيد تا بتوانيد از همين جا جلو برويد.
چه مقدار طول ميکشد تا روشهاي خود را تغيير داده و شروع به استفاده از قانون سادهي زندگي به نفع خود کنيد؟ يک ثانيه يا دو ثانيه؟ پس شروع به استفاده از قانون سادهي زندگي کنيد. يک روز هر بار براي هميشه! تکرار باعث تسلط ميشود. وقتي در نهايت به موفقيت حقيقي در زندگيتان با استفاده از قانون سادهي زندگي ميرسيد، با لذت به خود ميگوييد: «همه چيز به اين مربوط است که چگونه اين بازي را انجام دهيم، مگه نه؟»