درس زندگي 94
بيشتر فعاليتهايي که ارزش انجام دادن دارند بايد به سهلترين شکل ممکن انجام شوند
بسياري از عوامل مهم و تعيينکننده يک مانع براي رسيدن به موفقيت هستند. به طرز شگفت انگيزي، شما فکر ميکنيد که بهترين بودن يکي از اين عوامل نيست- اما عکس آن واقعيت دارد. جستجوي بهترين بودن، در واقع، ميتواند مانع داشتن يک زندگي کامل، آرام، رضايتبخش و همراه با خوشبختي درست همچون جستجوي کمالگرايي شود.
يکي از بهترين روشها براي پيچيده کردن وجود خود باور به اين گفتهي قديمي است که «هر کاري که ارزش انجام دادن دارد ارزش خوب انجام دادن را نيز دارد.» اگر فکر ميکنيد اين جمله درست است، شما در مسير اشتباهي قرار گرفتهايد. شما ميزان قابل توجهي از زمان، انرژي و حتي پول خود را بر روي برنامهها و پروژههايي خرج ميکنيد که در نهايت تمرين ملالتزدگي در زندگي است.
حقيقت اين است که انجام کارهاي اشتباه به بهترين شکل ممکن موفقيت زيادي براي شما در زندگيتان به همراه نخواهد داشت. اگر فعاليت کليدي شغل شما، براي مثال، تلفن کردن به مشتريانتان است، شما بايد بيشتر تلاشهاي خود را بر روي اين فعاليت متمرکز کنيد. اختصاص شش يا هفت ساعت به تميز کردن ميز خود به بهترين شکل ممکن و اختصاص فقط پنج دقيقه به انجام تماسهاي تلفني به اندازهي يک دهم اختصاص يک يا دو ساعت به تماسهاي تلفني و پنج دقيقه به پاک کردن ميزتان موثر و کارا نخواهد بود. در مورد فعاليتهاي کمتر موثرتر، فيالمثل شما شش ساعت و پنج دقيقه کار خواهيد کرد در حاليکه فقط يک ساعت و پنج دقيقهي آن بر روي فعاليتهاي موثرتر و کاراتر خواهد بود.
موفقيت حقيقي به اين نياز دارد که شما نهايت تلاش خود را در زماني که در اختيار داريد، انجام دهيد اما اين توصيه با يک مشخصهي مهم ميآيد: نکتهي کليدي اين است که نهايت تلاش خود را بر روي کارهاي مهم انجام داده و در انجام کارهاي نه چندان مهم تلاش کمتري از خود نشان دهيد. افرادي که ميآموزند در چند کار واقعاً مهم بهترين باشند- به جاي تلاش براي داشتن عملکرد بالا در هر کاري- ميتوانند زندگيهاي خود را تا 180 درجه تغيير دهند.
کليد موفقيت در اينجا توجه کردن است. از منحرف شدن در انجام پروژههاي با اولويت کمتر خودداري کنيد. اين حقيقت که برخي از برنامهها جالب هستند به اين معني نيست که انجام آنها ارزشمند و مهم است. حتي اگر اين فعاليت مفيد باشد، مفيد بودن همچنان انجام آن را ولو به خوبي توجيه نميکند. سوال اين است که انجام اين فعاليت چه مقدار به شما کمک ميکند؟ به عبارت ديگر، آيا انجام اين پروژه مفيدتر از پروژههاي ديگري است که ميتوانيد انجام دهيد؟
در حقيقت، شما ممکن است بخوايد يک گام جلوتر برويد و از خود بپرسيد آيا اين پروژه را اصلاً بايد انجام داد يا نه. به طرز شگفت انگيزي، بسياري از افراد بر روي پروژههاي کاري و ساير فعاليتهايي تمرکز ميکنند که قطعاً هيچ کمکي به موفقيت آنها نميکند. ماوراي همهي اينها، مهم نيست چقدر فعال هستيد اگر هدف حقيقي فعاليت خود را نميدانيد. هر زمان که بر روي کارهايي که هيچ فايدهاي براي شما ندارد کار ميکنيد، مهم نيست چه مقدار کار ميکنيد، شما هرگز به اندازهي کافي کار انجام نخواهيد داد.
اگر شما فردي با عملکرد بالا هستيد، ياد خواهيد گرفت که سه روش براي انجام سريع کارها وجود دارد: (1) آن را خود انجام دهيد. (2) کسي را براي انجام آن کار براي خود استخدام کنيد. (3) مشخص کنيد آن کار ارزش انجام دادن را دارد و آن را در فهرست کارهايي که بايد انجام دهيد، قرار دهيد. انجام کارها به بهترين شکل ممکن ميتواند بدون شک موثر و کارا باشد. اجتناب از انجام کارهاي خاص، با اين حال، ميتواند حتي موثرتر باشد.
اگر تصميم گرفتيد که کاري ارزش انجام دادن دارد، نبايد از اين عبارت که «هر کاري که ارزش انجام شدن را دارد، ارزش خوب انجام شدن را دارد» بترسيد. اين يکي از عبارتهاي مسخرهاي است که تا به حال گفته شده است. حقيقت اين است که بيشتر کارهايي که ارزش انجام شدن را دارند ارزش اين که شما نهايت تلاش خود را براي انجام آنها بگذاريد، ندارند. فقط چند فعاليت حقيقتاً مهم وجود دارد که ارزش خوب انجام شدن را دارند.
بعد از اين، تعداد بسيار زيادي از کارها ارزش انجام شدن به اندازهي کافي را دارند. علاوه بر اين، بيشتر فعاليتهايي که ارزش انجام شدن را دارند بايد به سهلترين شکل ممکن انجام شود تا شما بتوانيد پيشرفت کنيد. البته، بيشتر کارها اصلاً ارزش انجام شدن را ندارد و براي انجام انسانهاي حقير اين دنيا باقي ميماند.
بنابراين، فعاليتهاي خود را هوشمندانه انتخاب کنيد. زمان و انرژي خود را به جاي انجام چند فعاليت نه چندان مهم بر روي فعاليتهاي مهم متمرکز کنيد. زماني که بر اين کار تسلط پيدا کرديد، شما به موفقيت و خوشبختي حتي وراي بهترين روياهاي خود خواهيد رسيد.
علاوه بر اينها، افرادي که هيچ محدوديتي در انجام هر کاري به بهترين شکل ممکن ندارند، به هوشمندي که فکر ميکنند نيستند. هر احمقي ميتواند کارهاي بسيار زيادي را انجام دهد. اما افراد کاملاً موفق فقط کارهايي را انتخاب ميکنند که به آنها در رسيدن به اهدافشان کمک ميکند و همچنان زمان بسيار زيادي براي استراحت و اوقات فراغت دارند.