روانشناسی درمان های روانی درد

روانشناسی درمان های روانی درد

عوامل روانشناختی در تجربه درد نقش مهمی بازی می کنند. در این دیدگاه گفته می شود که ممکن است روانشناسی، در جریان درمان هم نقش بسزایی در تخفیف علائم درد داشته باشد. این شیوه های درمانی شامل هیپنوتیزم، آموزش آرامش عضلانی، پسخوراند (۱)، تغییر رفتار، شناخت درمانی (شامل خود- کارآمدی) و رویکردهای مختلط است

۱- هیپنوتیزم

کاربرد هیپنوتیزم برای تسکین درد هنوز موضوع قابل بحثی است، در واقع، هنوز طبیعت هیپنوتیزم و مکانیزمهایی که هیپنوتیزم انجام می دهد، مسایلی هستند که قویاً مورد بحث و دعواست. هیلگارد (۲) (۱۹۷۹)، هیپنوتیزم را به مثابه یک حالت تغییریافته ای از آگاهی می داند که در آن جریانهای آگاهی شخص دچار تجربه (افتراق) شده است.نظر دیگری که باربر (۳) در ۱۹۸۴ ایراد کرده، این است که هیپنوتیزم خیلی شبیه به خصیصه تعمیم یافته ای است که جزء ویژگیهای وضعیت هیپنوتیزمی) به فرد اجازه می دهد که به توصیه ها واکنش نشان دهد تا فرآیندهای فیزیولوژیایی کنترل شود که این امر در حالت طبیعی آگاهی غیرممکن است. باربر با این نکته مخالف است و اظهار می کند که تلقین پذیری در غیاب یک حالت شبه جذبه (‌بیهوشی) مؤثر است. هر دو محقق توافق دارند، که هیپنوتیزم یک ابزار بالینی بسیار مؤثری است و ممکن است به کنترل درد کمک کند، گرچه، هر دو می دانند افرادی که بیشتر نسبت به هیپنوتیزم تلقین پذیرتر هستند، سود بیشتری را از هیپنوتیزم خواهندبرد. شواهد نشان می دهد که هیپنوتیزم فقط برای انواع ویژه ای از درد مؤثر است. مثل زایمان، سردرد، درد سرطان، پشت درد خفیف، درد ماهیچه های مخطط و درد ایجاد شده در آزمایشگاه (درد آزمایشگاهی). گرچه، برنون و فیست (۱۹۹۷) همچنان بر این باورند که متغیر مهم در اینجا نوع بیمار است نه نوع درد.
بحث و جدل اصلی در اینجا این است که هیپنوتیزم به طریقی موجب می شود که تجربه درد واقعاً بازداری شود و یا باعث می شود که حجم گزارش درد پایین بیاید (همانگونه که قبلاً دیدیم، گزارش درد ممکن است تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی باشد). نکته نظر هیلگارد راجع به آگاهی تجزیه شده (افتراقی)، شخص را قادر می سازد که افرادی که هیپنوتیزم می شوند به واسطه تحت تلقینِ” تخفیف” درد هنوز احساسات فیزیکی درد را تجربه کنند. ولی اگر هیپنوتیزکننده ها تلقین کنند که آنها هیچ دردی را احساس نخواهند کرد، افراد هیپنوتیز شده دردی را گزارش نخواهد داد. جالب است که هیلگارد و هیلگارد (۱۹۷۵)، دریافتند بیمارانی که به آسانی هیپنوتیز می شوند و به آنها تلقین می شود که دردی را احساس نخواهد کرد، باز هم درد خود را موقعی که از آنها خواسته می شود تمام احساسات خود را در جریان هیپنوتیزم گزارش کنند به عنوان جانشین درجه بندی می کنند. حتی آنها کمی علائم رفتاری درد و نیز ناراحتی کلامی را نشان می دهند.
در مقایسه با فرضیه تلقین پذیری، اورنی (۴) (۱۹۸۰)پی برد که مردم در جریان هیپنوتیزم هنوز علائم رفتاری درد را نشان می دهند. او همچنین گزارش داد که تغییرات مهم فیزیولوژیایی در تنفس، میزان ضربان قلب و فشارخون باز هم به افزایش درد کمک می کند. این امر ما را به این سمت هدایت می کند که افراد درد را تجربه می کنند ولی قادرند که آن را بازداری کنند. بنابراین، بنظر می رسد که هیپنوتیزم روی عناصری از درد که بصورت ذهنی گزارش می شوند، (نه بر روی مکانیزمهای اساسی فیزیولوژیایی) عمل می کند.

۲- ارزیابی هیپنوتیزم

* چه از لحاظ طبیعت و ماهیت و چه از نظر تأثیرات هیپنوتیزم در این که این روش به تسکین درد کمک می کند کمتر تردید وجود دارد. وَن در دوز و ون دیک (۵) (۱۹۸۹)‌تعداد ۲۸ مطالعه درباره استفاده از هیپنوتیزم در بیمارانی که دچار سوختگی شده بودند را مرور و بررسی کردند. آنها پی بردند که شواهد موافقی بر اینکه هیپنوتیزم یک روش تسکین درد مؤثری برای فرو نشاندن درد سوختگی است وجود دارد (یعنی افراد اظهار کردند که احساس درد نمی کنند).
* از لحاظ اینکه هیپنوتیزم قادر به بهبود فرآیند درمان باشد، شواهدی وجود ندارد. به نظر می رسد که هیپنوتیزم در توقف و بازداری تجربه درد خیلی موفقیت آمیز باشد.
* بنظر می رسد که هیپنوتیزم می تواند برای گروه خاصی از مردم (آنهایی که مستعد هستند) زمینه تسکین و تخفیف درد را فراهم سازد و نیز برای انواع خاصی از دردها مفید باشد، گرچه مکانیزمهای دقیق تسکین درد هنوز کاملاً روشن نیستند.

آموزش آرمیدگی

این شیوه درمانی، به لحاظ تاریخی با هیپنوتیزم همزمان است و شاید ساده ترین روش برای درمان درد بوده است. هرچند این شیوه درمانی بوسیله مصری های قدیم مورد استفاده قرار گرفته است، عبرانی ها و اهالی تبت آن را به مثابه شکلی از درمان، از طریق تنفس منظم و یا آهنگ خاص قلمداد کردند که معادل روانشناختی مدرن آن به ” آموزش آرامش دهی” به شیوه های آرامش عضلانی پیشرونده جکوبسون (۱۹۳۴-۱۹۳۸) استناد می شود. در آرامش عضلانی پیشرونده، مردم یاد می گیرند که یک گروه عضله را در یک زمان معین آرامش دهند و از طریق پیشروی در تمام گروههای عضلانی بدن، تمام بدن به حالت آرامش برسد. شیوه های آرامش عضلانی متفاوتی برای درمان شرایط مختلف طرح ریزی شده است. این شرایط شامل افزایش فشارخون، سردردهای تنشی، درد مزمن، درد سوختگی، حالت تهوع و اضطراب (بدنبال دارو درمانی) می باشد.

منبع :negaresh

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *