شخصیت سالم از دیدگاه مكاتب مختلف روانشناسی

شخصیت سالم از دیدگاه مكاتب مختلف روانشناسی

مكتب روانكاوی
به عقیده ی فروید، ویژگی خاصی كه برای سلامت روان شناختی ، ضروری است خودآگاهی است یعنی هرانچه كه ممكن است در ناخودآگاهی موجب مشكل شود بایستی خوداگاه شود . به عقیده ی فروید ، انسان عادی كسی است كه مراحل رشدو روان جنسی را با موفقیت گذرانده باشد و در هیچ یك از مراحل ، بیش از حد تثبیت نشده باشد . بنظر او كمتر انسانی ، متعارف است . فروید از منظر روان شناسی ، انسان نامتعارف را به دو گروه روان نژند و روان پریش ، تقسیم می كند و هسته ی مركزی بیماری روانی را اضطراب می داند . به عقیده ی فروید ، نوع مكانیسم های دفاعی مورد استفاده ی افراد سالم ، روان نژند و روان پریش ، متفاوت است . شخص سالم از مكانیسم های دفاعی نوع دوستی ، شوخ طبعی ، پارسایی و ریاضت و والایش ، استفاده می كند]4[

روان شناسی فردی آدلر
زندگی به عقیده ی آدلر ، بودن نیست بلكه شدن است . آدلر به انتخاب مسئولیت و معناداری مفاهیم در شیوه ی زندگی ، اعتقاد دارد و شیوه ی زندگی افراد را متفاوت می داند و محرك اصلی رفتار بشر ، هدف ها و انتظار او از آینده است . هدف انسان نیاز به سازگاری با محیط و پاسخ گویی به آن است . فرد سالم به عقیده ی ادلر از مفاهیم و اهداف خودش اگاهی دارد و عملكرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست ، او جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد .فرد دارای سلامت روان بنظر ادلر ، روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروه های اجتماعی بخوبی می شناسد . همچنین فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است . غایی ترین هدف شخصیت سالم ، تحقق خویشتن است . از ویژگیهای دیگر سلامت روان شناختی ، این است كه فرد سالم مرتبا به بررسی ماهیت اهداف و ادراكات خویش می پردازد و اشتباهاتش را برطرف می كند . چنین فردی خالق عواطف خودش است نه قربانی آنها ، آفرینش گری و ابتكار فیزیكی از ویژگی های دیگر این افراد است . فرد سالم از اشتباه های اساسی پرهیز می كند . اشتباه های اساسی شامل تعمیم مطلق ، اهداف نادرست و محال ، درك نادرست و توقع بی مورد از زندگی ، تقلیل یا انكار ارزشمندی خود و ارزش ها و باورهای غلط می باشد]2[

اریك اریكسون
بعقیده ی اریكسون ، سلامت روان شناختی اصولا نتیجه ی عملكرد قوی و قدرتمندی “من” عنوان و مفهومی است كه نشان دهنده ی توانایی یكپارچه سازی اعمال و تجارب شخص بصورت انطباقی و سازشی است . “من” تنظیم كننده ی درونی روان است كه تجارب فرد را سازماندهی می كند و در نتیجه از انسان در مقابل فشارهای “نهاد” و “من برتر” حمایت می كند . هنگامیكه رشد انسان و سازمان های اجتماعی به نحو متناسب ، هماهنگ شود ، در هركدام از مراحل رشد روانی – اجتماعی توانایی ها و استعدادهای مشخصی ظهور می نماید .به عقیدهی اریكسون ، سلامت روان شناختی هر فرد به همان اندازه است كه توانسته است توانایی متناسب با هر كدام از مراحل زندگی را كسب كند]4[

مكتب انسان گرایی كارل راجرز
به عقیده ی راجرز ، آفرینندگی ، مهمترین میل ذاتی انسان سالم است . همچنین شیوه ای خاصی كه موجب تكامل و سلامت خود می شوند به میزان محبتی بستگی دارد كه كودك در شیرخوارگی دریافت كرده است . ارضای “توجه مثبت غیر مشروط” و دریافت غیر مشروط محبت و تایید دیگران برای رشد و تكامل سلامت روان فرد با اهمیت است . این افراد فاقد نقاب و ماسك هستند و با خودشان روراست هستند . چنین افرادی آمادگی تجربه را دارند و لذا بسته نیستند ، انعطاف پذیرند و حالات تدافعی ندارند و از بقیه ی انسان ها عاطفی تر هستند ، زیرا عواطف مثبت و منفی وسیع تر را در مقایسه با انسان های تدافعی تجربه می كنند .به عقیده ی راجرز اساسی ترین خصوصیت شخصیت سالم ، زندگی هستی دار است یعنی آماده است و در هر تجربه ، ساختاری را می یابد و بر اساس مقتضیات ، تجربه ی لحظه ی بعدی به سادگی دگرگون می شود . انسان سالم به ارگانیزم خویش اعتماد می كند . دیگر ویژگی های انسان سالم عبارتند از : آمدگی كسب تجربه ، زندگی هستی دار ، احساس آزادی]3[
مكتب رفتارگرایی بی . اف . اسكینر
سلامت روانی و انسان سالم به عقیده ی اسكینر معادل با رفتار منطبق بر قوانین و ضوابط جامعه است و همچنین انسان وقتی با مشكلی روبرو شود تا هنگامیكه از طریق جامعه بهنجار تلقی شود از طریق شیوه ی اصلاح رفتار برای بهبودی و بهنجار كردن رفتار خود و اطرافیانش ، بطور متناوب استفاده می جوید . بعلاوه انسان سالم باید آزاد بودن خودش را نوعی توهم بپندارد و بداند كه رفتار او تابعی از محیط است و هر رفتار توسط معدودی از عوامل محیطی مشخص می گردد . انسان سالم كسی است كه تایید اجتماعی بیشتری بخاطر رفتارهای اجتماعی متناسب از محیط و اطرافیانش دریافت می كند . شاید معیار تلویحی دیگر در مورد خصوصیات انسان سالم از دیدگاه اسكینر این باشد كه انسان باید از علم نه برای پیش بینی بلكه برای تسلط بر محیط خویش استفده كند . در این معنا فرد سالم كسی است كه بتواند برای انجام هر روش بیشتر از اصول علمی استفاده كند و به نتایج سودمندتری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال ، هدفمندی ، غایت نگری و مانند آن را كنار بگذارد]3[

مكتب شناختی ویلیام گلاسر
انسان سالم بنابه نظریه ی گلاسر كسی است كه دارای این ویژگی ها باشد:
1-واقعیت را انكار نكند و درد و رنج موقعیت ها را با انكار كردن نادیده نگیرد ، بلكه با موقعیتها بصورت واقع گرایانه روبرو شود.
2-هویت موفق داشته باشد یعنی عشق و محبت بورزد و هم عشق و محبت دریافت نماید هم احساس ارزشمندیكند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تایید كنند.
3- مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شكل مسئولانه رفتار كند . پذیرش مسئولیت ، كاملترین نشانه ی سلامت روانی است.
4-توجه او به لذات دراز مدت تر و منطقی تر و منطبق با واقعیت باشد .
5- بر زمان حال و آینده تاكید نماید نه بر گذشته و تاكید بر آینده ، نیز جنبه ی درون گری داشته باشد نه بصورت خیال پردازی.
6-واقعیت درمانی گلاسر نیز بر سه اصل قبول واقعیت ، قضاوت در درستی رفتار و پذیرش مسئولیت رفتار و اعمال استوار است و چنانچه در شخصی این سه اصل تحقق یابد ، نشانگرسلامت روانی اوست]4[
مكتب هستی گرایی ویكتور فرانكل
نگرش فرانكل به سلامت روان تاكید عمده را بر اراده ی معطوف به معنا می گذارد . جستجوی معنا مستلزم پذیرفتن مسئولیت شخصی است . هیچ كس و خیچ چیز به زندگی انسان معنا نمی دهد مگر خودش . انسان باید با احساس مسئولیت آزادانه با شرایط هستی و زندگی روبرو شود و معنایی در آن بیابد . بنظر فرانكل ماهیت وجودی انسان از سه عضو معنویت ، آزادی و مسئولیت تشكیل شده است و سلامت روان مستلزم تجربه ی شخصی این سه عامل است . معیار سنجش معنادار بودن زندگی ، كیفیت آن است نه كمیت آن ، حصول و كاربرد معنویت ، آزادی و مسئولیت نیز با خود انسان است .بنابه نظریه ی فرانكل ، انسان كامل بودن یعنی با كسی یا چیزی فراسوی خود پیوستن ، به عقیده ی فرانكل جستجوی هدف در خود ، شكست خویشتن است . لذا وی هدف رشد تكامل انسان را تحقق خود نمی داند بلكه چیزی بالاتر از آن می داند . سلامت روان یعنی از مرز توجه به خود گذشتن ، از خود فراتر رفتن به جذب معنا و منظوری شدن . در این صورت خود نیز بطور طبیعی و خودبخود تحقق می یابد . بطور خلاصه می توان گفت شخص برخوردار از سلامت روانی به عقیده ی فرانكل ،دارای این ویژگی هاست:
1- آزادی انتخاب عمل دارد .
2- مسئولیت هدایت زندگی و سرنوشت خویش را می پذیرد .
3- معلول نیروهای خارجی نیست .
4- از زندگی معنای مناسبی یافته است .
5- بر زندگی تسلط آگاهانه دارد.
6- ارزشهای خلاقیت ، تجربی و گرایشی خودش را نمایان و آشكار می سازد .
7- از توجه به خودش فراتر می رود.
8-آینده نگر است.
9-تعهد حرفه ای و شغلی دارد.
10- توانایی ایثار و دریافت عشق را دارد.
11- عشق ، هدف نهایی شخص برخوردار از سلامت روان شناختی است . به عقیده ی فرانكل انسانی كه واجد این صفات و خصوصیات باشد “انسان از خود رونده” نامیده می شود]3

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *