طب انرژی Energy Medicine
طب انرژی شاخهای علمی از پزشکی است که به بررسی ارتباط بدن انسان با انرژیهای الکتریکی، مغناطیسی، میدانهای الکترومغناطیسی مانند نور و صوت، همچنین انواع دیگر انرژی نظیر جاذبه، انرژی گرمایی، انرژی شیمیایی و فشار؛ نحوه پاسخدهی بدن به این انرژیها؛ امکان کاربرد این انرژیها به منظور حفظ سلامت، پیشگیری و درمان بیماریها میپردازد.
تا چند دهه پیش میدانهای انرژی زیستی از نظر پزشکی روز وجود خارجی نداشت. در حالی که اکنون ما نه تنها وجود چنین میدانهایی را به صورت علمی ثابت میکنیم، بلکه میتوانیم نحوه تولید آن و اینکه چگونه در اثر بیماریها تغییر مییابند را نیز توضیح دهیم.
امروزه با کمک علم فیزیک میدانیم که همه ما یک انرژی جمعی و از یک سرچشمهایم. در واقع آنچه هست، فقط سطوح مختلف ارتعاش است. تمام شکلهای ماده در سطوح مختلف، انرژی ارتعاشی دارند. ما از میدانهای انرژی متراکمتر که آن را بدن فیزیکی مینامیم و میدانهای کمتراکمتر (میدانهای انرژی لطیف) تشکیل شدهایم. فرایند افزایش انرژی و سامان یافتن میدان انرژی لطیف، فرایند شفا است. و انسان نمیتواند سطح آگاهی هشیار خود را بالا ببرد مگر اینکه ذهنش را با حقیقت و عشق بپالاید.
حیات وابسته به انرژی فوتون متصاعد شده از خورشید است. در چرخه حیات، نخست فوتون به وسیله کلروفیل درختان جذب میشود تا در فرآیندی شیمیایی (فتوسنتز) با دیگر مواد ترکیب شده و در نهایت گلوکز و اکسیژن به دست آید.
از دیدگاه فیزیک و مطابق با نظرات ریچارد فینمن برنده جایزه نوبل سال 1965 برهمکنش الکترومغناطیسی، نقش بنیادی در بیولوژی ایفا میکند. الکترومغناطیس مسئول ساختار و رفتار اتمها، مولکولها، سلولها و در نهایت بدن انسان میباشد. و در اصل ارگانیسم انسان یک سیستم الکترومغناطیسی است.
از دیرباز در شرق، اعتقاد بر این بوده که سلولهای زنده نوعی انرژی تحت عنوان «نیروی حیات» Qi,Chi) و Prana ) از خود ساطع میکنند. بر همین اساس، صدها سال است که متخصصان طب سوزنی تلاش میکنند با تحریک نقاطی از بدن و متعادل ساختن نشر این تشعشع بتوانند تعدادی از بیماریها را درمان کنند.
در سال 1960 کشف شده که سلولهای زنده نوعی نشر همدوس به نام «بیوفوتون» از خود منتشر میکنند. امروزه از دیدگاه بیوفیزیک یک ارگانیسم زنده مجموعهای پیچیده از بارهای الکتریکی است که به گفته فینمن تنها از طریق فوتونها بر هم اثر متقابل دارند. بنابراین در ارگانیسم زنده بیوفوتونهایی وجود دارد که با اجزای ارگانیسم یعنی اتمها، مولکولها، ماکرومولکولها، ارگانها و کل بدن برهمکنش دارند.
Ruth و Popp نشان دادند که حیوانات، گیاهان و انسانها تحت شرایط خاصی شروع به تابش یا جذب فوتون میکنند که قابل اندازهگیری است. در سال 1972 آلن و همکارانش تابش فوتون از سلول سفید چند هستهای را در طی فاگوسیتوز کشف کردند. در سال 1976 نلسون و همکارانش موفق به کشف تابش فوتون از ماکروفاژها شدند. روشجر، گرانیگر و کلیما نخستین کسانی بودند که موفق شدند طیف فوتون متصاعد شده از فاگوسیتها را اندازهگیری کنند. طیف فوتون متصاعد شده از فاگوسیتها نزدیک به طول موجهای 480،630،700 نانومتر است و نوعی واکنش مهم سیستم ایمنی محسوب میشود. ایجاد سوراخ با سوزن در طب سوزنی سبب حمله فاگوسیتها و تولید بیوفوتون با طول موج 630 نانومتر در محل تحریک میشود. کاربرد روزمره طب انرژی در پزشکی مدرن در تشخیص و درمان به شرح زیر است:
تشخیص
q Xray
q MRI
اندازهگیری فعالیت الکترومغناطیسی بدن توسط:
– نوار قلب (Electrocardiogram=ECG)
– نوار مغز(Electroencephalogram=EEG)
– نوار عضله (Electromyogram=EMG)
درمان:
– دستگاه محرک اعصاب پوستی (Transcutaneous Nerve Stimulator)
– ضربانساز قلب (Pacemaker)
– دفیبریلاتور (دستگاه شوک قلبی) (Defibrilator)
– لیزر
– الکتروکوتر
– Radio Frequency
دکتر اینتهون Einthoven با اختراع دستگاه الکتروکاردیوگراف و ثبت انرژی الکتریکی قلب موفق به دریافت جایزه نوبل در سال 1924 شد و حدود 25 سال بعد دکتر برگر Berger با اختراع دستگاه الکترو انسفالوگراف، ثبت و اندازهگیری میدان انرژی الکتریکی مغز را انجام داد و ثابت شد:
1. ارگانهایی مثل قلب و مغز قادرند جریانهای الکتریکی تولید کنند.
2. این جریانهای الکتریکی به طریقی در تمام بدن منتشر میشوند و میتوان آنها را در هر نقطه از بدن به وسیله الکترودهایی در سطح پوست ثبت و اندازهگیری نمود.
از طرفی قانون آمپر در فیزیک بیان میکند:
« وقتی جریان الکتریسیته از یک جسم هادی مثل یک سیم و یا یک موجود زنده میگذرد، یک میدان مغناطیسی در فضای اطراف آن ایجاد میشود.
از آنجا که بافتهای بدن انسان (مغز و رشتههای عصبی و قلب و عروق و عضلات) هادی الکتریسیته هستند … در اطراف بدن انسان هم، یک حوزه الکترومغناطیسی به نام میدان بیومغناطیسی (Biomagnetic Field) وجود دارد.
در سال 1963 Baule و McFee در دانشگاه Syracruise نیویورک با استفاده از دو سیم پیچ که هر یک 2 میلیون دور داشت، میدان بیومغناطیسی قلب را اندازه گیری نمودند و اعلام کردند: « قدرت آن معادل یک میلیونیوم میدان مغناطیسی زمین است»
مایکل فارادی دانشمند انگلیسی، در سال 1831، پدیده القاء را برای اولین بار به طور علمی توضیح داد:
«با حرکت دادن یک آهنربا در مجاورت یک جسم هادی، جریانی قابل اندازهگیری در آن جسم هادی به وجود میآید.»
قانون القاء فارادی که یک قانون زیربنائی از علم الکترومغناطیس به شمار میآید، بعدها، پایهگذار علم نوین زیستشناسی مغناطیسی (Magnetobiology)شد که به بررسی تاثیرات میدانهای مغناطیسی بر روی موجودات زنده میپردازد.
به طور همزمان در دانشگاه Cambridge تحول بزرگی در طب انرژی اتفاق افتاد:
Zimmermann دستگاهی به نام دستگاه تداخل کوانتومی فوق هادی Super Conducting Quantum Interference Device (SQUID)ساخت، که منجر به دریافت جایزه نوبل شد. او با این دستگاه توانست با دقت بسیار بالاتری نسبت به دستگاههای قبلی، وقایع الکترومغناطیسی درون و بیرون بدن را ثبت و اندازهگیری کند.
دستگاه Pulsed electromagnetic field (PEMF): در اوائل دهه 70 میلادی Brighton و Basset در دانشکده پزشکی و جراحی دانشگاه کلمبیا در نیویورک، توانستند با استفاده از میدان الکترومغناطیسی با فرکانس بسیار پائین (ELF) Extremely Low Frequency استخوانهایی را که پس از شکستگی به هیچ عنوان جوش نخورده بودند حتی پس از گذشت 40 سال التیام دهند.
مکانیسم علمی شفابخشی با دست:
در سال 1773 فرانس آنتوان مسمر با حرکات دست در اطراف بیماران درمانهایی انجام داد و معتقد به وجود نوعی مغناطیس حیوانی (Animal Magnetism) بود.
در حال حاضر، در سراسر جهان ـ از کشورهای جهان سوم گرفته تا کشورهای پیشرفته ـ روشهای مختلف شفابخشی با انرژی دست، با استقبال بسیار گسترده مردم و پزشکان مواجه شده و به موازات طب رایج، در منازل، مطبها، کلینیکها و حتی بیمارستانهای بزرگ برای حفظ و ارتقای سلامتی و بهبود کیفیت زندگی و پیشگیری و درمان بیماریها و ناتوانیهای مراجعین استفاده میشود.
مثالهایی از رایجترین مکاتب شفابخشی با دست:
q Hands On Healing
q Reiki
q Pranic Healing
q Spiritual Human Yoga (SHY)
q Polarity
q Psychic Healing
q Therapeutic Touch
q Quantum Touch
q Quantum Touch
q Chi Qong & Tai Chi
دکتر Zimmerman در تحقیقات خود نشان داد:
1. درمانگران انرژی در سبکهای مختلف از دستان خود میدان مغناطیسی با فرکانس بسیار پایین با ماهیتی ضربان دار EMF به طرف بدن بیمار ساطع میکنند. (مشابه با دستگاه PEMF که منجر به ترمیم بافتهای بدن میگردد)
2. شدت این میدان مغناطیسی نسبت به هر میدان زیست مغناطیسی دیگری بیشتر است. (1000 بار قویتر از میدان مغناطیسی قلب یکمیلیون بار قویتر از میدان مغناطیسی مغز)
3. چنین کیفیتی در اطراف دستان افراد عادی که برای شفابخشی آموزش ندیدهاند مشاهده نمیشود.
پژوهشگران دانشگاه استانفورد با به کارگیری وسایل حساسی که جریان انرژی ورودی به بدن را اندازهگیری میکنند مشخص کردند که انرژی ریکی از تاج سر (چاکرای تاجی) درمانگر وارد و از دستهای او خارج میشود. به نظر میرسد انرژی ریکی وقتی فعال شد در خلاف جهت حرکت عقربههای ساعت و با حرکتی مارپیچی شبیه مارپیچهای دو گانه DNA جریان مییابد.
در سال 1939، سمیون کرلیان Semyon Kirlian یک مهندس برق اهل روسیه متوجه شد وقتی افراد تحت درمان با دستگاه الکترو تراپی قرار میگیرند بین الکترود دستگاه و دست بیمار، جرقه ضعیفی ایجاد میشود که توسط فیلم حساس، قابل ثبت است. و این کشف باعث ساخت دوربین کرلیان Kirlian Camera گردید.
– 40 سال تحقیق کرلیان و همسرش در مورد حوزه بیومغناطیسی بدن انسان و سایر موجودات نشان داد که اشیاء بیجان بر خلاف موجودات زنده تصویری به دست نمیدهند. همچنین هاله انرژی اطراف انگشتان دست انسان در حالت سلامت، کاملا منظم و در زمان بیماری نامنظم است.
حوزه انرژی انسان مجموعهای از تشعشات انرژی حیاتی است که در فضای اطراف بدن موجود میباشد.
این حوزه انرژی که در زبان عامه با نام هاله معروف است توسط متخصصان فیزیک به نام میدان تشعشعی موجود زنده نامیده میشود. این میدان محدوده وسیعی از طیف الکترومغناطیسی ـ از ماورای بنفش (10 به توان 15 هرتز) تا فرکانسهای بسیار پایین (در حد چند هرتز) ـ را شامل میشود. در انتهای پایین این طیف امواج الکتریکی مغز و قلب وجود دارد که با وسایل معمول طب رایج قابل اندازهگیری میباشند. در انتهای بالای طیف، امواجی وجود دارند که توسط شمارشگرهای حساس فوتون قابل سنجش میباشند. در روش تصویربرداری کرلیان به یک میدان الکتریکی پرفرکانس ـ پرولتاژ نیاز است.
طریقه عکسبرداری به این صورت است که دست فرد بر روی یک ورقه کاغذ عکسبرداری یا فیلم قرار میگیرد و خود این فیلم بر روی یک صفحه فلزی (آلومینیومی) گذاشته میشود که توسط جریان الکتریسیته شارژ شده است و فضای بین فیلم و صفحه فلزی را یک صفحه شیشهای پر میکند.
هنگامی که تصویر برداری به این روش ثبت میشود، شعاعهایی از نور دیده میشوند که از انگشتان فرد خارج شده و در اطراف دست شخص خودنمایی میکنند، که حاصل الگوی تداخلی بین حوزه انرژی فرد با میدان الکتریکی فوق خواهد بود.
براساس شیوههای طب شرقی از جمله طب سوزنی، انرژی بدن در مسیرهایی به نام نصفالنهارهای انرژی یا مریدیانها جریان دارد. این مسیرها که هر یک مربوط به یکی از اعضای بدن میباشد در انتهای انگشتان ختم میگردد. علاوه بر طب سوزنی، در دانشهای دیگر همچون بازتابشناسی و سوجوکتراپی نیز نظیر این ایده وجود دارد.
براساس این علوم تحقیقات مختلفی در دنیا انجام شده که از جمله آنها تحقیقات 14 ساله پروفسور پیتر مندل آلمانی بر روی 800هزار تصویر GDV میباشد.
بر این اساس سیستمی با نام تحلیل منطقهای Sector analysis شکل گرفته است که با کمک آن میتوان از حوزه انرژی انگشتان جهت پیبردن به اعضای مختلف بدن استفاده کرد. روش تصویربرداری GDV در واقع شیوه بسیار پیشرفته عکسبرداری کرلیان میباشد. که در آن از روشهای تفسیری نوین و فنآوری و محاسبات پیچیده کامپیوتری در جهت تحلیل تصاویر ثبت شده استفاده میگردد. در این شیوه از میدان با خصوصیات خاص و زمان تخلیه ویژه برای ثبت تصاویر خاصی که به آنها Beogram گفته میشود، استفاده میگردد.
خصوصیاتی همچون یکنواختی یا عدم یکنواختی تصاویر، سوراخها، بریدگیها و بیرونزدگیهای انرژی نشان دهنده سلامتی و بیماری فرد میباشد.
از سال 2002 بیوالکتروگرافی با دستگاه GDV به دنیا معرفی گردید که ابتدا در روسیه شروع شد و سپس به اروپا و آمریکا راه پیدا کرد و همزمان با همین موج نوین، در ایران نیز از سال 2004 در مرکز تحقیقاتی طب مکمل و جایگزین واقع دربیمارستان میلاد تهران، با کمک دستگاه GDV ثبت انرژی اطراف بدن در تعداد بسیاری از افراد داوطلب انجام شده و نتایج تحقیقاتی جالب توجهی توسط تیم پزشکان این مجموعه علمی، آموزشی، پژوهشی به دست آمده است. از آنجا که بسیاری از بیماریها (تقریبا تمامی آنها) قبل از بروز در جسم سبب ایجاد تغییراتی در هاله یا حوزه انرژی افراد میشود، لذا امروزه در تعداد زیادی از بیمارستانها و درمانگاهها و موسسات تحقیقاتی کشورهایی نظیر آمریکا، انگلستان، اسپانیا و آلمان از این شیوه برای بررسی حالات سلامتی و بیماری افراد استفاده میشود.
برخی از ویژگیها و تواناییهای این دستگاه عبارتند از:
1. سنجش وضعیت روحی افراد و تعیین میزان استرس آنها
2. بررسی و تحلیل مراکز انرژی (چاکراها)
3. تعیین میزان انرژی اعضاء مختلف بدن
4. سنجش سیر بیماری
5. سنجش پاسخگویی بیماران در طی درمان
6. بررسی آثار مدیتیشن و سایر تکنیکهای ذهن ـ بدن
7. بررسی همخوانی و هماهنگی و تاثیر افراد بر روی یکدیگر
8. بررسی و تحلیل اثر مواد، داروها و امواج بر حوزه انرژی انسان
9. مقایسه انرژی بین دو نیمه راست و چپ بدن
با توجه به این واقعیت علمی که بسیاری از بیماریهای بشر امروزی، در ذهن و روان (به عنوان ماهیتهای ادغام شده با حوزه انرژی زیستی انسان) ریشه دارد، با این سیستم میتوان بیماریهای متعددی را حتی پیش از وقوع تشخیص داده، برای درمان در مراحل اولیه به تیمهای پزشکان متخصص در هر زمینه ارجاع داد.
منبع: طب انرژی و کاربردش در پزشکی امروز