ظهور و علایم بیماری اضطراب
در ابتدا بیمار حس میکند که بدون هیچگونه دلیلی دچار ناراحتی مبهمی شده است. در مراحل اولیه، ناراحتیهای روانی چندان مزاحم و آشکار نیستند ولی به تدریج بیمار حملات دردناک مبهم روانی را بیشتر حس میکند. به تدریج احساس میکند که زودخشم و افسرده شده است.
چندی بعد عوارض جسمی «اضطراب روانی» نظیر تپش قلب، سردرد، لرزش و تشنج، عرق کردن، اختلالات تنفسی، پوستی یا مثانهای ظاهر میگردد.
بیخوابی معمولاً همیشه وجود دارد و بیمار را غمگین میکند، ضعف حافظه و عدم قدرت تمرکز فکر بیش از پیش مشکلات بزرگتری را به وجود میآورد و باعث میشود که بیمار نتواند کار روزانه خود را انجام دهد. عدم توانایی شل کردن عضلات و فشار و کشش عضلانی عوامل دیگری از موجبات ناراحتی و شکایات بیماران میباشند.
۴- علل اضطرابات روانی چیست؟
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمتست کــاین همـه زخـم نهـان هست و مجـال آه نیست
هر کس کم و بیش با برخی از شرایط و اوضاع و احوال که باعث نگرانی، غم، غصه و بالاخره اضطرابات روانی میشوند آشنایی دارند، ترس یکی از آن عواملی است که ایجاد «اضطراب» مینماید. خیلی کم هستند کسانی که هیچگونه ترسی از چیزی در زندگی نداشته باشند. ترس از آینده، ترس از شکست و عدم موفقیت، ترس از عشق، ترس از بیپولی، ترس از حسادت و رقابت ناجوانمردانه اطرافیان، ترس از دست دادن خانواده، ترس از مریضی افراد خانواده، و بسیاری ترسهای دیگر که کم و بیش یک یا چند تای از آنها در اشخاص وجود دارد. علاوه برترس عوامل دیگری هستند که باعث غم و غصه میشوند، کار و زحمت زیاد مداوم و بدون برنامه و بدون نظم و ترتیب نداشتن گردش و تفریح، گسر کردن بر(سایت هیپنوتیسم دات آی آر) سر دو راهیهای زندگی و عدم توانایی برای گرفتن تصمیم که بالاخره کدام راه را باید انتخاب نماید، جنگ و مبارزه فکری با افراد خانواده یا در محیط کار و اداره بدبیاریها یا اتفاقات بد زندگی که اینها و عوامل بسیار دیگری از این قبیل موجب نگرانی غم و غصه اولیه میشوند، در چنین مواردی علت غم و غصه و یا ترس در ابتدا معلوم و آشکار است،ولی این نگرانیها و ترسها مخفیانه و کمکم ریشه میدوانند، گسترش مییابند و بزرگ میشوند، و پس از چندی احساسات و حالات نامطبوعی در شخص ظاهر میگردد. بیمار از اضطراب روانی رنج میبرد و علت آن را نیز نمیداند و در نتیجه احساس درماندگی می کند و اظهار میدارد که: «من ناراحتم و ترس مبهمی دارم» وقتی سوال میشود که «علت ترس و ناراحتی شما چیست؟» میگوید: «من نمیدانم» ولی تحقیقات و آزمایشات نشان میدهند که علت «اضطرابات روانی» یک سری مبارزات و تحریکات ناخودآگاه فکری در درون بیمار میباشد که بیمار نتوانسته آنها را حل و فصل کند و یا از بروز و اظهار آنها ترس و وحشت داشته، لذا این تحریکات را فرونشانده و به عبارت علمیتر «واپس»زده است.
دکتر «وان پلت» میگوید: من طبق تجربه علمی خودم علت اضطرابات روانی را این طور بیان میکنم که اگر مغز رابه یک تکه لاستیک تشبیه کنیم، دو تصمیم یا دو وضعیت اجتماعی و یا دو طرز فکر مخالف یکدیگر، از دو جهت تولید کشش و فشار میکنند. بنابراین اگر مغز مانند قطعهای لاستیک تحت فشار دو طرز فکر یا دو تصمیم مخالف قرار گیرد، فشار حاصله از این کشش دستگاه اعصاب خودکار را مختل مینماید و در نتیجه(سایت هیپنوتیسم دات آی آر) بیماریهای جسمی ظاهر میشود. (شکل بالا را تماشا کنید) این قبیل ناراحتیهای جسمی نظیر طپش قلب، تنگ نفس، لرزش، عرق کردن ، ایجاد ترس مینماید و این ترس مجدداً باعث بیشتر ناراحت شدن عضو مربوطه میگردد. در نتیجه یک دور تسلسل برقررار میشود. بیمار از پیدایش ناراحتی جسمی میترسد و تمام فکرش متوجه عضو مربوطه میگردد و در نتیجه علت اصلی این ناراحتی را فراموش مینماید.
عقیده اکثر روانکاوان بر این است که سالها روانکاوی کردن لازم است تا چگونگی این تضاد فکری عمیق کشف شود، ولی طبق تجربیات من «وان پلت» پیدا کردن این تعارض و کشش افکار متضاد از طریق هیپنوتیزم چندان مشکل نیست، بلکه بعکس تا حدودی بسیار ساده است.
مشروط بر اینکه روانکاو و یا روانپزشک اطلاعات کاملتر و عمیق تری درباره هیپنوتیزم داشته باشد. در این صورت احتیاجی به روانکاوی طولانی و وارسی کردن عمیق «ناخودآگاهی» ندارد. با یکی دو جلسه هیپنوز بیمار خودش متعجب خواهد شد از این که میبیند در یک یا دو جلسه هیپنوز کلیه جزئیاتی را که باعث بیماریش شده به سهولت به یاد میآورد.
منبع:http://hipnotism.ir/