قدرت ذهن و تاثيرات آن

قدرت ذهن و تاثيرات آن

مغز شما ابزاري کاملاً پويا و ديناميک است. از لحظه اي که به دنيا مي آييد و تا زماني که از دنيا برويد، تريليون ها مدار را آزمايش و تست ميکند تا شما در مسير زندگي خود پيش رويد. اگر سيم کشي ها مفيد و صحيح باشد، شما به فردي موفق در زندگي تبديل خواهيد شد، و اگر که نه مطمئناً شکست خورده خواهيد بود. مسئله ي اميدوارکننده اين است که هر چقدر شما از مغزتان استفاده يا سوء استفاده کنيد، عاقبت به اوج قوه ي ذهنيتان خواهيد رسيد—زماني در زندگيتان که قدرت هاي شناختي و خلاقيتي شما در آخرين حد خود کار مي کنند.

اما مي دانم که بسيار دوست داريد بدانيد که چه وقت اين زمان فرا مي رسد؟ يا شايد آن را گذرانده باشيد؟ پاسخ اين سوال به عواملي بستگي دارد که قدرت ذهني را تشکيل مي دهند.

بنابر تحقيقات، شما زماني به اين نقطه ي اوج مي رسيد که بين سه عامل زير تعادل برقرار کرده باشيد:

1. توانايي در جذب اطلاعات جديد

2. توانايي براي ارائه ي ايده و عقيده هاي خود

3. توانايي به کار انداختن آن ايده ها و عقايد از طريق تجربه و تفکر انتقادي

بگذاريد ببينيم که هر کدام از اين توانايي ها چگونه در طي زندگي شما پرورش مييابند.

جذب اطلاعات
توانايي شما براي جذب اطلاعات جديد به سخت افزار مغز شما مرتبط است. گرچه اکثر سلول هاي مغزي قبل از تولد شکل مي گيرند، اما اکثر ارتباطات بين اين سلول ها در طي دوران طفوليت و کودکي ايجاد مي شود. به همين دليل است که مغز يک کودک 3 ساله دو برابر مغز يک انسان بالغ کار مي کند.

مغز يک کودک، علاوه بر فعال شدن بيش از اندازه، بسيار متراکم است. مغر در اولين دهه ي عمر خود به همين صورت باقي مي ماند، تا سن 11 سالگي که در تلاش براي جدا شدن از ارتباطات زائد و غير ضروري برمي آيد.

اين مرحله که متخصصين آن را “هَرس کردن” مي نامند، با ايجاد ارتباطات قوي تر و کارآمدتر، قدرت هاي شناختي مغز را افزايش مي دهد. دکتر هري چوگاني، استاد عصب شناسي کودکان در دانشگاه ايالتي واين، اظهار مي دارد: “مغز نيز در اين دوره مانند يک بزرگراه است. جاده هايي که ترافيک بيشتري داشته باشند، گسترده تر ميشوند. و آنها که به ندرت مورد استفاه قرار مي گيرند، خراب خواهند شد.”

در نوجواني، غلبه بر برخي توانايي ها—مثل يادگيري زبان سواحيلي يا نواختن قره ني—بدون تمرين و پشتکار زياد، بسيار مشکل خواهد شد. خوشبختانه مغز شما با تقويت نيروهاي بينشي و قضاوتي، از عهده ي اين کمبودها برمي آيد. شما همچنين بهتر مي توانيد در اين دوره با احساسات خود برخورد کنيد.

در دهه ي 20 سالگي مغز شما بايد مثل يک دستگاه خوب روغن کاري شده، کار کند. در اين نقطه، تجربيات زندگي شما با ايجاد ارتباطات بادوام و مستحکم کمک بسياري مي کند. اما شما هنوز هم دچار اشتباهاتي مي شويد که اکثر آنها مربوط به مسائل جنسيتان مي شود نه مغزتان!

سعي کنيد تا مي توانيد از دوران اوليه مغز خود نهايت استفاده را ببريد چون با گذشتن از مرز 20 سالگي، مغز شما هر ساله 1 گيگ از حجم خود را از دست مي دهد و خوشبختانه بعضي از اين تلفات با تقويت عصب هاي باقي مانده جبران مي شوند. يعني اينکه حتي پس از رفتن به خانه ي سالمندان، شما هنوز قادر خواهيد بود اطلاعات جديد را جذب کنيد.
توليد ايده و عقايد

با اينکه مغز شما در طول زندگي قادر به ساختن ايده هاي جديد و افکار خلاق است، جامعه براي پي بردن به کل محتواي اين نيروي بالقوه، از بروز آن ممانعت خواهد کرد.

براي مثال در نظر بگيريد در سن 5 سالگي شما تقريباً از %80 نيروي بالقوه ي خلاقيت خود استفاده مي کنيد. در آن سن شما با خلق بازي هاي جديد و يافتن دوستاني تازه، چه واقعي و چه خيالي، از خلاقيت خود استفاده مي کنيد. اما، وقتي به 12 سالگي مي رسيد، نيروي بالقوه ي خلاقيت شما به %2 نزول خواهد کرد. اين کاهش شديد نشانگر فشارهاي اجتماع براي همرنگ شدن با جامعه است. با بالا رفتن سن کودکان، زمان بازي کوتاه تر مي شود، درحاليکه مسئوليت ها و فشارهاي زندگي واقعي افزايش مي يابند. در حقيقت، شما هيچگاه نيروي خلاقيت خود را از دست نميدهيد؛ فقط تشويق و ترغيب اطرافيان کمرنگ يا پررنگ مي شود .
منبع :zehne-bartar

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *