مريد واقعی

مريد واقعی

ماهاديو  زاهد و مرتاضی بود که هيچ مريدی نداشت. روزي جواني نزد او آمد و از او خواست كه او را به شاگردي بپذيرد.

ماهاديو گفت: «من تو را مي‌پذيرم، به شرط آنكه از نوك قله كوه پايين بپري».

جوان كه از شنيدن اين درخواست، مات و مبهوت شده بود، با خود گفت: «اگر از قله كوه پايين بپرم، حتماً خواهم مرد!»

 

ماهاديو لبخند زد و پرسيد: «اگر بميري، چگونه مي‌تواني دوباره زنده شوي؟»

جوان در پاسخ گفت: «اگر بميرم، چه كسي مريد شما مي‌شود؟»

ماهاديو پاسخ داد: «تنها اگر بميري، مي‌تواني از نعمت زندگي دوباره برخوردار شوي».

جوان مشتاقانه پرسيد: «چطور چنين چيزي ممكن است؟»

ماهاديو پاسخ داد: «اگر از يك كشاورز سوال كني، به تو خواهد گفت كه تنها زماني دانه جديد مي رويد كه دانه‌هاي گندم در خاك مرده باشند».

جوان سرش را تكان داد و رفت.

هر مريدي كه بدون مقاومت به پاي مبارك گوروي خود بيفتد و بگويد: «سر و جانم و هرچه دارم فداي تو! هرچه مي‌خواهي با من بكن!» اوست كه به سر منزل مقصود خواهد رسيد.

 

منبع " کتاب غذای روح ۲ با ترجمه دکتر آرام "

انتشارات تجسم خلاق

www.aram24.ir

 

 

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *