معبد برادري
در يك روستاي كوچك و دور افتاده، معبدي است كه به آن «معبد برادري» ميگويند.
نام اين معبد برگرفته از يك داستان آموزنده است كه بيانگر عشق و از خودگذشتگي دو برادر ميباشد.
دو برادر مقداري زمين از پدر خود ارث ميبرند. هر دو رزق و روزي خود را از كار بر روي اين زمين به دست ميآورند. برادر بزرگتر مجرد بود و برادر كوچكتر يك زن و دو پسر داشت. هرسال، آنها محصول خود را به دو قسمت مساوي بين خود تقسيم مي كردند.
سالها گذشت، روزي برادر كوچكتر با خود گفت: «من خانواده دارم و دو پسر من اكنون بزرگ شدهاند و ميتوانند از من مراقبت كنند. برادرم مجرد است و كسي را جز من ندارد».
او تصميم گرفت كه پنهاني مقداري از محصول خود را به خانه برادر بزرگترش ببرد. در همان زمان، برادر بزرگتر نيز با خود فكر ميكرد «من تنها يك نفرم و نياز چنداني ندارم؛ اما برادرم عايلهمند است. اين وظيفه من است كه مقداري از سهم محصول خود را به او بدهم».
بنابراين، او نيز تصميم گرفت كه پنهاني مقداري از محصول خود را به خانه برادر كوچكش ببرد.
به اينترتيب، دو برادر در تاريكي شب گاريهاي خود را پر از محصول كردند و به سمت خانه يكديگر به راه افتادند. تصور كنيد كه وقتي همديگر را در نيمه راه ملاقات كردند، چقدر شگفتزده شدند. وقتي از افكار هم با خبر شدند، لذت عجيب و وصفناپذيري سراسر وجودشان را فرا گرفت و پيوند برادري خود را بيش از پيش مستحكم ساختند.
منبع " کتاب غذای روح ۲ با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
www.aram24.ir