مغز و رفتار انسانها و چگونگی بروز بیماریهای روانی

مغز و رفتار انسانها و چگونگی بروز بیماریهای روانی
مقدمه
انسان موجودی است اجتماعی او در جامعه ای زندگی می کند که از مردمانی نظیر او تشکیل شده است او می تواند فکر کند ، گذشته را بیاد آورد ، احساسات خود را نشان دهد ، دنیای اطراف خود را درک کند و مشکلات را حل نماید و هر زمان که لازم باشد قادر به ارتباط با دیگران است و حتی می تواند بر رفتار دیگران منشاء اثر باشد او می تواند طبیعت و پدیده های گوناگون آن نظیر شب و روز ، رعد و برق ، باران و سیل و غیره را بفهمد و او معمولا روشهای علمی را در درک و استدلال بکار می گیرد اما زمانیکه انسان دچار اختلالات رفتاری می شود ارواح مختلف دیو ، نیروهای مافوق طبیعت جادو ، سحر و قضا و قدر توجیه کننده اختلالات رفتاری و یا اعتقادات غلط خود بیان می دارد .

رفتار طبیعی و رفتار غیر طبیعی قابل فهم است رفتار محصول کار کرد مغز است که مهمترین عضو بدن می باشد همچنین رفتار انسان محصول تجربه های گذشته و یادگیری از خانواده ، مدرسه و جامعه است.

مغز
مغز در حفره ای استخوانی ومحکم بنام جمجمه قرار دارد وزن آن در حدود ۱۲۵۰ گرم است مغز از تعداد زیادی واحدی کوچک به نام سلول عصبی تشکیل شده است . تمام این سلولها به یکدیگر متصل بوده و بوسیله رشته هائی از خود بخشی از مغز را به بخش دیگر وصل می کنند . آنها می توانند پیامها را از سلولی به سلول دیگر منتقل نمایند این انتقادات از طریق مواد خاص شیمیایی صورت می گیرد .
مغز به سه قسمت اصلی تقسیم می شود :
۱-قسمت انحنائی :
این قسمت مسئول کارکردهای مهمی نظیر تنفس ، ضربان قلب ، فشار خون و هوشیاری است ، هر نوع آسیب وارده به قسمت ممکن است باعث از بین رفتن هوشیاری و بروز مرگ گردد.
۲- قسمت مرکزی :
این قسمت احساسات ( خشم ، لذت ترس و اضطراب ) و دیگر نیازهای بدنی نظیر گرسنگی ، تشنگی وتمایلات جنسی را کنترل می کند .
۳- قسمت فوقانی :
این بخش مسئول تکلم ، زبان ، تفکر ، قضاوت ، تصمیم گیری ، یادآوری و رفتار اجتماعی انسان است .
مغز از ۴ هفته بعد از آبستنی شروع به رشد می کند وپس از ۳ سال تکامل آن به حداکثر می رسد تغذیه مادر باردار و رژیم کافی برای کودک در دو سال اول زندگی نقش مهمی را در رشد طبیعی مغز دارد همچنین محرکهای مختلفی که کودک در طول سالهای رشد در معرض آنها قرار می گیرد برای تکامل طبیعی مغز نقش اساسی را دارد .
رفتار
ما در زمانهای مختلف رفتارهای متفاوتی از خود بروز می دهیم بعضی مواقع خوشحال و بشاش و راحت هستیم ، درحالیکه در زمانی دیگر مضطرب و تحریک پذیر می شویم گاهی از مصاحبت با دیگران لذت می بریم و دوست داریم به آنها کمک کنیم ، در حالیکه گاه ترجیح می دهیم که تنها باشیم رفتار ما در رابطه با افراد و زمانها و موقعیت های متفاوت متغیر است اتفاقات محیط نیز بر رفتارهای اثر می گذارند مرگ عزیزان باعث غمگینی ، اختلال خواب و اشتها ، بی میلی به کار و اشتغال فکری نسبت به متوفی می شود . اعمال ما به نحوه تفکر و احساس و نیز ادراک ما از جهان بیرون و یادآوری وقایع گذشته بستگی دارد و همچنین اعمال ما به آموخته های قلبی ، استدلال ، قضاوت ، اعمال دیگران و اتفاقات محیطی وابسته است گهگاه اعمال ما به تغییرات خاصی در بدن مربوط می شود بنابراین رفتار ما مجموعه ای از تمام اعمال ما و تاثیر و تاثر آن با محیط اجتماعی و فیزیکی است .
گذشته ها وتجارب زیادی وجود دارد که انسان به آنها آگاهی دارد و اعمال ارادی در ارتباط با آنها صورت می گیرد ، اما تجارب زیادی هم هست که انسان نه از آنها آگاه است و نه کنترلی بر آنها دارد ، مثلا افکار خاصی که ناخوش آیند و یا غلط هستند از آگاهی بیرون رانده می شوند اما در زمانهای خاصی این افکار به اشکال دیگری به آگاهی ما میایند و بر رفتار ما تاثیر می گذارند رفتار با سن تغییر می کند در کودکی به همه نیاز ها و ناراحتی ها با گریه پاسخ می دهیم دلیل آن این است که هیجانات ما رشد کافی نیافته و ما سایر راههای واکنش رفتاری را یاد نگرفته ایم . در طی دوران رشد ارتباط با دیگران باعث یادگیری از آنها می شود ما بتدریج یاد می گیریم هیجانات خود را کنترل کنیم و به شکل که مورد قبول جامعه است رفتار نمائیم تمام جوامع برای درمان خود قوانین و مقرراتی دارند هر کس که این قوانین و مقررات را زیر پا بگذارد ، غیر طبیعی یا متفاوت شناخته می شود . مثلا کسی که برهنه وارد خیابان شود و یا کسی که به دیگران فحاشی بکند ، فردی غیر طبیعی معرفی می شود . خلاصه اینکه رفتار فرد در ارتباط با خود او جامعه ای که در آن زندگی می کند ، نگرشی که دارد ، نوع تربیت و تغییرات متفاوتی که در طول زندگی برایش اتفاق افتاده است قابل فهم است .
بسیاری از رفتارهای انسان محصول یادگیری اند ولذا قابل کنترل توسط خودشان می باشد . ما برای بسیاری از رفتارهایمان مورد تشویق قرار می گیریم واین باعث تکرار ادامه رفتار می شود ، از این رو یادگیری رفتاری است که تحت تاثیر خانواده و اجتماع می باشد چنانکه کودک اغلب رفتار والدین را تقلید می کند و آن را یاد می گیرد.
بیاد داشته باشیم :
* مغز عضو مهم بدن و مسئول رفتار آدمی است .
* رفتار قابل فهم است و می توان آن را کنترل نمود .
* رفتار به دلائل اختلال کارکرد مغزوفشارهای فردی و اجتماعی دچار اختلال و آشفتگی می شود .
بیماریهای روانی چیست ؟
ما به دلائل مختلف در بعضی زمانها یا بعضی شرایط دچار آشفتگیهای هیجانی می شویم . گاهی احساس غمگینی داریم و زمانی حالت تنش و اضطراب پیدا می کنیم و در بعضی شرایط خشم و سردرگمی وجود ما را فرا می گیرد که این حالت ها چندان بطول نمی انجامد چنین حالاتی در رفتارهای روز مره ما خیلی تکرار می شود و حتی افرادی هم هستند که در هیچ شرایطی خشمگین نمی شوند چنین حالات و تغییراتی غیر طبیعی نیست و بعنوان اوقات تلخی ، عصبانیت و ناراحتی شناخته می شود . اما بیماری روانی چیست ؟ در چه حالتی می توان گفت فردی مبتلا به بیماری روانی است ؟
ویژگیهائی از بیماران روانی
۱- تغییرات غیر طبیعی و تفکر ، عاطفه ، حافظه ، ادراک و قضاوت فرد که از صحبت کردن و رفتار او شناخته می شود .
۲- این تغییرات باعث ناراحتی و رنج خود فرد یا اطرافیان و یا دو طرف می شود .
۳- تغییرات غیر طبیعی و ناراحتی های حاصل از آن باعث اختلال در فعالیت های روزمره ، شغل و ارتباط با دیگران می گردد. ( اختلال در فعالیت های شغلی و اجتماعی فرد)
برای مثال بسیاری از دانش آموزان موقع امتحان دچار اضطراب می شوند آنها ناراحت قبولی یا مردود شدن و شکست در امتحان هستند آنان بدون اینکه بیمار تلقی شوند امتحان خود را بدون مشکل طی می کنند اما تعداد معدودی به حدی مضطرب می شوند که نمی توانند مطالعه کنند . هر چه که خوانده اند فراموش می کنند و خواب راحتی ندارند این حالت می تواند نوعی بیماری محسوب شود .
غمگینی مادر بدنبال فوت فرزندش یک حالت طبیعی تلقی می شود ممکن است اشتهایش مختل شود اما خواب و علاقه به کار و به زندگی اشکالی پیدا نکند او پس از سه تا چهار هفته به حالت معمولی و زندگی روزمره خود بر می گردد تنها در صورتیکه وی بطور مداوم دچار غم و ناراحتی و گریه شود ، اشتغال فکری به مرگ داشته ، به کارهای خانه و سایر بچه های خود نرسد این حالت غیر طبیعی محسوب می شود .
بنابراین وقتی می گوئیم فردی دچار بیماری روانی شده است که او نشانه هائی از بیماری داشته باشد که باعث مزاحمت و رنج خود او و دیگران شود و باعث اختلال در کارهای روزمره وی گردد.
نشانه های بیماری روانی
۱- اختلال در کارکردهای بدنی
الف- خواب : بیمار دیر به خواب می رود . گاه می نشیند و گاه در رختخواب دراز می کشد و نگران است که چرا خوابش نمی برد گاه نیمه شب بیدار می شود و مجددا به خواب نمی رود بعضی مواقع سر تاسر شب را باین ناراحتی طی می کند و یا اصلا به خواب نمی رود وصبح هم سر حال نیست هر یک از این ناراحتی ممکن است به تنهائی یا با یکدیگر وجود داشته باشد .
ب- اشتها و مصرف غذا : بیمار اشتها ندارد و کمتر از معمول خود می خورد یا اینکه اشتها دارد و از خوردن غذا لدت نمی برد او همچنین کاهش وزن پیدا می کند .
ج- میل جنسی بیمار کاهش می یابد و ممکن است دچار بی میلی جنسی ، ناتوانی جنسی و یا انزال زودرس شود .
۲- دگرگونی در کارکرد روانی
الف- رفتار :
بیمار رفتارهای خاص و عجیب وغریب پیدا می کند . رفتارهای او باعث ناراحتی افراد خانواده و دیگران شده و یا آنها را در شرایط بسیار سختی قرار می دهد رفتار ش ممکن است برای خود و دیگران خطر آفرین باشد ممکن است رفتاری پر تحرک ، بیقرار و یا بی هدف داشته باشد و دیگران را بدون دلیل کتک کاری کرده و یا اذیت و آزار نماید . برعکس ممکن است خیلی گرفته و آرام باشد ، هیچ نوع فعالیتی از خود نشان ندهد و برای ساعتها و روزها در نقطه ای بنشیند یا دراز بکشد و حتی برای نیازهای اصلی بدنش مثل خوردن یا دفع ادرار تکان نخورد در چنین مواقعی بیمار اگر بخواهد می تواند کار خاصی را انجام دهد و یا دست و پای خود را تکان بدهد گاه نیز خنده ها یا رفتارهای احمقانه و یا کودکانه ای را از خود نشان می دهد .
ب- تکلم ( وتفکر):
بیما یا بیش از اندازه صحبت می کند و صحبت هایش غیر ضروری است و یا خیلی کم حرف می زند و گاه اصلا حرف نمی زند گاه کلام بی ربط شده و فهمیده نمی شود ، زمانی نیز صحبت های خاص و اعتقادات نادرستی را که مورد تائید دیگران نیست مطرح می کند برای مثال بیمار می گوید : کسی او را جادو کرده است او پیغمبر است کرم در زیر پوستش خانه کرده است ، هر غذائی که به او داده می شود مسموم است ، کسی در آسمان با او در تماس است این اعتقادات نادرست که مورد تائید اطرافیان نیست ، هذیان نام دارد .
ج- هیجانات ( عواطف ):
بیمار ممکن است در رابطه با شرایط خاص به شکلی غیر طبیعی یا افراطی هیجانی شود . گاه عاطفه نامتناسب دارد و یا هیچ نوع عاطفه ای در جای خود از خود نشان نمی دهد مثلا مثل مجسمه یک جا نشسته ، با خودش حرف می زند ، می خندد یا گریه می کند ، بدون اینکه دلیل مشخصی داشته باشد غمگینی ، افسردگی ، سرخوشی ، ترس واضطراب بدون دلیل و طولانی نیز ممکن است دیده شود .
د- ادراک : بیمار ممکن است در فهم تحریکاتی که از حواس پنجگانه اش دریافت می شود ، دچار اختلال شود و آنها را نادرست یا با سوء تعبیر دریافت دارد او صداهائی را می شنود که دیگران نمی شنوند و می گویند دشمنانش می آیند که او را بکشند تصاویری را روی دیوار یا آسمان می بیند که فکر می کند شیطان است . بیمار روانی می تواند چیزهائی را ببیند که وجود ندارد و یا توسط دیگران دیده نمی شود صداهائی را می تواند بشنود که از جائی نمی آیند و چیزهائی را روی پوست خود احساس کند که وجود ندارد .
بنابراین بدون وجود عامل و تحریک خارجی چیزی را احساس و درک می کند ، به این حالت تو هم گفته می شود . مثلا کسی او را صدا می زند ، صدائی او را تهدید می کند ویا شیطان با او حرف می زند .
وقتی او افرادی را می بیند که می خواهند او را اذیت کنند ممکن است حمله یا فرار کند بیماری که توهم دارد با خودش صحبت می کند می خندد ، تغییرقیافه می دهد ، شکلک در می آورد و با دستهایش را در داخل گوشهایش می گذارد که صدا نشوند .
هـ- حافظه :
بیمار حافظه اش را از دست داده و وقایع مهم را فراموش می نماید در اینحالت آن چیزی را که چند دقیقه پیش دیده و یا شنیده و یا عمل کرده است فراموش می کند او به یاد نمی آورد که مداد ، لباس یا سایر وسائل خود را کجا گذاشته است ( حافظه نزدیک) نمی تواند به یاد بیاورد که در چند روز گذشته با چه کسانی رفت و آمد داشته و یا چند هفته پیش چه کسانی را دیده است ممکن است حافظه دور را از دست داده و نتواند بیاد بیاورد که حتی اسم بچه هایش چیست و خواهر و برادرش کجا زندگی می کنند گاه بیمار راه معمولی را هم گم می کند اختلال حافظه می تواند بدلیل ضربه و یا عرضه مغزی و یا حالات هیجانی باشد .
د- هوش و قضاوت :
در بعضی بیماریهای روانی هوش و توان تصمیم گیری دچار اختلال می شود و مهارتهای استدلالی اش کاهش می یابد او در کارهای روزمره دچار اشتباهات زیادی می شود قادر به انجام محاسبات ساده ریاضی نیست و مثل افراد کودن و خنگ عمل می کند .
ز- سطح هوشیاری :
در بعضی اختلالات روانی که بیشتر ناشی از ضایعات عضوی مغزی است سطح هوشیاری بیمار کاهش می یابد فرد در شناخت اطرافیان دچار اشکال می شود و از نظر تشخیص زمان و مکان اختلال پیدا می کند خواب آلودگی مستمر و اغما مراحل دیگری از اختلال سطح هوشیاری است .
۳-دگرگونی در فعالیتهای فردی و اجتماعی
الف- فعالیتهای فردی : بیمار به نیازهای بدنی و بهداشت فردی خود توجهی نمی کند ، خود را نمی شوید ، حمام نمی رود سرو صورت خود را مرتب نمی کند ، لباسهایش را عوض نمی کند و معمولا کثیف باقی می ماند ، اغلب دیده می شود که در حالات شدید بیمار پا برهنه راه می رود و یا بی جا لخت می شود .
ب- فعالیتهای اجتماعی : بیمار با خانواده ، دوستان ، هم کلاسیها و سایر اطرافیان رفتاری غریب پیدا می کند به دیگران توهین ، فحاشی ، اذیت وآزار و حمله و خشونت می کند در بین جمع به شکلی نامناسب عمل می کند که باعث تعجب دیگران و مغشوش شدن جمع و جلسه می شود گاه ممکن است آنچنان بی پروا عمل کند که باعث ناراحتی و یا خنده و تمسخر دیگران شود .
انواع اختلالات روانی
بیماریهای روانی انواع مختلف دارند ، بعضی شدید و بعضی خفیف است . بیماریهای روانی را می توان به شرح زیر تقسیم کرد .
۱-سایکوزها که نوع شدید اختلال روانی است .
۲- نوروزها که نوع خفیف اختلالات روانی است .
۳- سایر اختلالات
الف- صرع
ب- عقب ماندگی ذهنی
ج- مشکلات رفتاری دوران کودکی
سایکوزها ( روان پریشی):
سایکوز نوع شدید اختلال روانی است که در آن معمولا بیمار رفتار و صحبت های غیر طبیعی پیدا می کند . کارکرد جسی و روانی او به حدی دچار اختلال می شود که باعث بهم ریختگی فعالیتهای فردی و اجتماعی اش می گردد . قطع رابطه بیمار با واقعیت و با مردم باعث می گردد که مردم به او برچسب دیوان بزنند . چنین بیماری از بیماری خود آگاه نیست و از درمان خودداری می کند . در سایکوزها گاه ضایعه ، مشخصی در مغز مشاهده نمی شود زمان بیماریهای جسمی نظیر ضایعه ضربه و تومر مغزی و گاه بیماری افزایش فشار خون و دیابت آن را ایجاد می کند .
نوروزها ( روان نژندی ها )
نوروزها بیماریهای روانی خفیف می باشند که معمولا در آنها بیمار در برابر فشارهای روانی واکنش هیجانی شدید یا طولانی از خود نشان می دهد . در این بیماریها نشانه هایی نظیر اضطراب ، ترس ، اندوه ، دردهای مبهم ، دردهای آشکار و سایر علائم جسمی بوجود می آید . این بیماران از نشانه ها و مشکلات خود در این مورد آگاه هستند و تقاضای کمک برای درمان و کنترل این علائم را دارند .
صرع
صرع بصورت حمله ای بیمار را دچار می کند و باعث اختلال در هوشبری ، افتادن به زمین و حرکات موزون اندامها می گردد . کودکان و نوجوانان بیش از دیگران باین ناراحتی دچار می شوند . درباره ناراحتی های روانی کودکان در بخش جداگانه ای صحبت می شود .
بیاد داشته باشید :
* در بیماریهای روانی دگرگونیهای غیرطبیعی در کارکردهای جسمی و روانی وجود دارد و فعالیت های فردی و اجتماعی بیمار دچار اختلال می شود .
* بیماری های روانی انواع مختلف دارد .
* تعدادی از این بیماریها شدید است که به آن سایکوز گفته می شود ، در سایکوز صحبت و رفتار بیمار عجیب و غریب می شود بیمار ارتباط با واقعیت را از دست می دهد به نیازهای فردی خود بی تفاوت می شود کار نمی کند و با وجود شدت بیماری به آن آگاهی ندارد .
* نوروز به فرم سبک تر بیماریهای روانی گفته می شود که در آن بیمار ارتباط با واقعیت را از دست نمی دهد اختلال در کارکرد بیمار باعث ناراحتی وی شده و نمی تواند براحتی و با رضایت کارهای روزمره خود را انجام دهد بیمار دچار نوروز به علائم بیماری آگاهی داشته و سعی در جلب کمک دارد .
* صرع و عقب ماندگی ذهنی از موارد دیگر بیماریهای روانی است که مربوط به ضایعه عضوی مغز است .
علل بیماریهای روانی
بیماریهای روانی به دلائل مختلف ایجاد می گردند .
۱-تغییر مغزی :
هر نوع تغییری که در ساختار یا کارکرد مغز ایجاد می شود ، می تواند باعث بیماری روانی گردد . تغییرا بیوشیمیائی در سطح سلولهای عصبی عامل اکثر اختلالات روانی شدید و سایکوزها است در اینگونه مواقع مغز در معاینه معمولی طبیعی است .
ضایعات ساختمانی مغز به دلائل زیر نیز می تواند باعث اختلال روانی شود .
عفونت ، ضربه ، نرسیدن خون ، خونریزی ، تومر ، مصرف طولانی الکل ، کمبود غذائی ، صرع درمان نشده و بیماریهای پیش رونده مغزی .
۲- عوامل ارثی:
فقط در تعدادی از بیماریهای روانی دیده می شود همان که افراد دیگری هم از فامیل بیمار به بیماری مبتلا باشند . بنابراین گفته می شود که استعداد ابتلاء به بیماری روانی از والدین به کودکان منتقل می شود ، اما بروز و ظهور بیماری با عوامل زیادی ارتباط دارد که ممکن است فرد مستعد مبتلا به بیماری شود و یا نشود .
۳- تجارب دوران کودکی :
برای رشد سالم یک فرد محبت و عشق متعادل ، راهنمائی مناسب ، تشویق و نظم و انضباط از ضروریات دوران کودکی اوست اگر در درون کودکی چنین عواملی نباشد و یا اینکه کودک مکرراً در معرض تجارب ناخوشایندی قرار گیرد ، امکان اینکه در آینده دچار ناراحتی روانی شود زیاد است.
۴- فضای خانوادگی :
نزاع خانوادگی سوء تفاهم مستمر در بین اعضای خانواده ، عدم وجود صمیمت وصداقت باعث ایجاد اثرات نامساعد بر افراد و بخصوص کودک می شود . چنین افرادی در برخورد با فشارهای روانی و مشکلات بعدی دچار اختلال روانی می شوند زیرا که در طول دوران زندگی گذشته مهارهای لازم برای تطابق و کنترل هیجانات خود پیدا نکرده اند.
۵- عوامل خاص :
اگر فرد در جامعه امکانات و واجبات یک زندگی معمولی را نداشته باشد . دچار رنج و ناراحتی می شود و ممکن است مبتلا به بیماری روانی شود فقر ، بیکاری ، ضعف ، ایمان ، بی عدالتی ، نا امنی و چشم هم چشمی های شدید ممکن است باعث آشفتگی روانی گردد.
عوامل موثر در بروز ، تشدید و دوام بیماری های روانی :
شامل موارد زیر می باشد:
-موثر در بروز ، تشدید و دوام بیماری های روانی
-خانواده ناسالم
-بیماریها و اختلالات مغزی
-مشکلات اجتماعی
-مثل بیکاری
-بیماریهای روانی
– عوامل ارثی
– بی عدالتی
-کشمکش و فشارهای مختلف
-تجارب ناخوشایند کودکی
بیاد داشته باشید :
* بیماری روانی به دلائل مختلف ایجاد می گردد . عوامل زیستی و محیطی ( خانه و اجتماع ) در این مورد نقش مهمی دارند .
* معمولا برای بروز بیماریهای روانی بیشتر از یک عامل وجود داشته باشد .
* عوامل ارثی به تنهائی باعث بیماری نمی شود .
درمان اختلالات روانی
در مباحث قبل دیدیم که اختلالات روانی انواع مختلف دارند و با شدتهای متاوتی افراد را مبتلا می سازند .مدت بیماری ممکن است کوتاه و یا طولانی باشد ودرمان نیز متفاوت است معمولا گفته می شود که بیماریهای روانی درمانی ندارند اما این مطلب صحیح نیست این تفکر غلط برخاسته از مشاهده بیماران روانی مزمن در بیمارستان های روانی و یا روشهای درمانی غلط است در ۳۰ سال گذشته در درمان گروهی از بیماریابی روانی ، روشهای درمانی موفق پیدا شده است که می توان آنها را با روشهای موفق درمانی در بیماریهای جسمی نظیر سل ، جذم ، مالاریا و تیفوئید مقایسه نمود .
روشهای درمانی مختلف در بیماریهای روانی عبارتست از :
۱- دارو درمانی :
دارو درمانی روش درمان راحت و مناسبی برای درمان اختلالات روانی شدید و حاد مثل سایکوز و صرع می باشد . گاه با شروع سریع درمان و ادامه مرتب وصحیح آن بهبودی کامل بدست می آید . داروها بصورت قرص ، کپسول و نوع تزریقی می باشند .
۲- شوک درمانی ( الکتروشوک ):
روش درمانی مفیدی در بعضی از بیماریهای روانی شدید نظیر افسردگی شدید و بعضی سایکوزها غیر قابل کنترل و خطرناک است . اگر الکترو شوک بموقع و بجا استفاده شود برای بیمار مفید تر و کم ضرورتر از سایر روشهای درمانی است .
۳- دروان یاری ، روان درمانی :
همچنانکه در بخش های قبلی گفته شده ، افراد بهنگام روبرو شدن با فشارهای روانی دچار آشفتگی روانی می شوند . این افراد با روشهای بسیار ساده ای نظیر گوش دادن به بیان مشکلات صحبت با خانواده آنها ، حمایت روانی و ایجاد تغییر محیط زندگی برای اینکه قدرت سازیش بیشتری پیدا نمایند ، بهبود چشمگیری پیدا می کنند .
۴- درمانهای اجتماعی ( نوتوانی ) :
بیماران با بیماری طولانی ( مزمن ) بطور کامل بهبودی نمی یابند و نمی توانند بطور مستقل زندگی کنند این بیماران با اقدامات ساده ای نظیر فعالیت های تفریحی و ورزشی ، آموزش کارهای ساده و تکراری ( سبد بافی ) ، جدا نکردنشان از زندگی معمولی ، برگشت سریع به محیط خانواه و اجتماع و آموزش راه و رسم زندگی خانوادگی و اجتماعی ، بهبود چشمگیری پیدا می نمایند .
با علاقه و توجه به بیماران در این موارد کمک های بسیاری می توان در جهت سرعت بخشیدن به بهبودی آنها صورت داد .
بیاد داشته باشید :
* درمانهای مختلفی برای اختلالات روانی وجود دارد دارو درمانی ، الکترو شوک و روان یاری از این جمله است .
* همکاری ، کمک ، عشق و محبت ، حمایت و تشویق از نکات مهم تسریع در بهبودی بیمار است.
* درمان زودتر ، بهبودی کاملتری را بدنبال دارد .
* بیمار باید هر چه زودتر کار خود را مجدداً شروع نماید .
* بیمار باید بطور مرتب به پزشک مراجعه کند .
منبع :pezeshk.us

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *