موسيقي درمانيMUSIC THERAPY
وجود ارتباط بين موزيك و بهبودوع قديمي است، اما فقط از سال 1940 اس
پيمان قديمي نقل ميكند كه چطور ديويد (داوود) چنگ پادشاه سائول saul را هنگاميكه او به تملك يك روح پليد در آمده بود، نواخت. و “روح از او كوچ كرد”
تاريخچه
موزيك به مدتي طولاني براي برانگيختن هيجانات مورد استفاده بوده است، و در مورد نيروي التيامي موزيك در كتاب انجيل و اديسه هومر, گزارشهايي وجود دارد. روش جديد موسيقي درماني در پايان جنگ جهاني دوم در ايالات متحده، در پاسخ به فشارهاي عصبي فيزيولوژيكي سربازان برگشته از جنگ، توسعه پيدا كرد. موفقيت در درمان آنان، اولياي امور پزشكي را به سمت به كارگيري موسيقيدانها در بيمارستانها هدايت كرد، و مؤسسه ملي موزيك درماني در سال 1950 در ايالات متحده تأسيس شد.
در سال 1958 يك رهبر كنسرت انگليسي به نام ژوليت آلوين julette Alvin كه براي پيشقدم شدن در كار ميان كودكان مبتلا به مشكلات يادگيري به معروفيت رسيد، انجمن بريتانيايي موسيقي درماني را تشكيل داد. در سال 1974ن پيانيست آمريكايي يك كنسرت به نام پل نردف paul nordoff و يك مربي متخصص آموزش به نام كلايو رابينز clive Robbins، كه به علت كارشان با كودكان مبتلا به خودگرايي و آشفتگي عاطفي، به شهرت رسيدند، اولين مرحله آموزشياشان را در لندن آغاز كردند. حدود 300 درمانگر ماهر موزيك در بريتانيا هستند كه تعدادي از آنان در سرويس سلامت ملي كار ميكنند، كه با 7000 نفر موجود در ايالات متحده و 300 نفر در استراليا برابري ميكنند.
مشاوره با درمانگر
درمان به صورت يك نفر با يك نفر يا گروهي انجام ميشود و بيماران, محدودهاي از كساني كه در جستجوي ياري براي مشكلات عاطفي هستند تا افراد ناتوان معلول ذهني يا جسمي را در بر ميگيرد. جلسات معمولاً 1 ساعت طول ميكشند و طول مدت درمان براساس شرايط شما متفاوت است. هدف درمان كمك نمودن به شما براي رها كردن فشار عصبي و مقابله با مشكلات مؤثرتر به وسيله بيان عواطف به شيوه غيرزباني و ايجاد يك رابطه اطمينان بخش با درمانگر يا ساير اعضا گروه، ميباشد.
يك جلسه معمولاً در حالي آغاز ميشود كه درمانگر يك آهنگ را مينوازد، يا يك آواز را ميخواند. ضمن افزايش اعتماد بنفس، تشويق به پاسخ گفتن فيالبداهه با به صدا در آوردن ابزارهاي موسيقي يا با صداي خودتان ميشويد. شما نبايد نواختن هيچ سازي را ياد بگيريد و اطلاع داشتن از موسيقي ضرورتي ندارد. سرانجام، ممكن است شما قادر به بيان احساسات به روشهاي جديدي بشويد.
در مورد مشكلات ناشي از استرس و تسكين درد، ممكن است تکنسين از شما بخواهد تا قطعهاي موسيقي را براي گوش كردن انتخاب كنيد، كه آن را تسكيندهنده يافتهايد. در مورد بيماران سالمند و بيماريهاي ناعلاج، اين شيوه ميتواند، خاطراتي را تحريك كند، كه تأثيري درماني در خودش دارد. ميگويند آهنگ ريتم موسيقي نيز در اعمال فيزيولوژيكي، مانند ضربان قلب يا تنفس، مؤثر است، و رهاشدن آندرفينها را, از بين برندههاي طبيعي درد در خود بدن، بهبود ميبخشد.
كودكان مبتلا به مشكلات يادگيري ـ حتي آناني كه قادر به صحبت كردن نيستند ـ ميتوانند به گسترش مهارتهاي ارتباطي، به وسيله پاسخ به موزيك و تأثير متقابل با موسيقي درمانگرها، تشويق شوند.
نواختن طبلها، ميتوانند باعث رها شدن عواطف فراوان شوند. موسيقي درماني ميتواند به ويژه در كودكان موثر باشد. (كساني كه) واكنشهايشان به موزيك اغلب بياختيار و بدون وقفه است.
شواهد و پژوهشها
تحقيقات گستردهاي در مورد اثرات موزيك روي سيستم ايمني در حال انجام شدن است. تحقيقاتي كه در سال 1991 در ايالات متحده بريتانيا و آلمان به چاپ رسيد، نشان داد بيماراني كه به موزيك گوش كردهاند، بهبودي سريعتري نسبت به حد متوسط داشتهاند و احساس اضطراب و ناراحتي كمتري داشتهاند. برحي مطالعات (انجام شده) در سالهاي 1990 و 1980، مانند آنهايي كه به وسيله دكتر رالف اسپاينتگ “Ralph spintge” در آلمان انجام شد، پيشنهاد كردهاند كه موزيك با آهنگي خاص ممكن است استرس را به وسيله كم كردن ضربان قلب، فشارخون و تنفس، كاهش دهد. تحقيقات انجام شده در سال 1980 در اروپا، ايالات متحده و استراليا، ثابت كرد كه موزيك – درماني ميتواند در مبتلايان به معلوليتهاي ذهني و جسمي سودمند باشد.
نظرات پزشكي
پزشكان تصديق كردهاند كه موسيقي درماني ميتواند به بيماران در آزادكردن هيجانات و آرامش يافتن كمك كند، و ممكن است جزء سودمندي در مراقبت از افراد معلول ذهني و جسمي باشد. چنين بيماراني به ميزان زياد به موزيك درمانگرها ارجاع ميشوند، اگر چه اكثر پزشكان متقاعد به قدرت موزيك در درمان بيماري به وسيله تأثير مستقيم بر سيستمهاي بدن، نشدهاند.
منبع: http://www.nasrpakiman.com