هوش هیجانی عاملی مؤثر در عملکرد اثربخش

هوش هیجانی عاملی مؤثر در عملکرد اثربخش

هوش هیجانی عاملی مؤثر در عملکرد اثربخشهوش هیجانی (EQ) شامل شناخت و کنترل هیجان‌های خود است. به بیانی‌دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد سه مؤلفه هیجان‌ها را به‌طور موفقیت‌آمیزی با یکدیگر تلفیق می‌کند (مؤلفه شناختی، مؤلفه فیزیولوژیکی و مؤلفه رفتاری). گولمن معتقد است، هوش هیجانی بالا، تبیین می‌کند چرا افرادی با ضریب هوشی (IQ) متوسط، موفق‌تر از کسانی هستند که نمره‌های IQ بسیار بالاتری دارند.

هوش عاطفی، نقش موثری در آرامش انسان دارد. در واقع این هوش عاطفی است که می‌تواند هوش عقلانی را به‌کار گیرد و در جهت مقصودش به پیش ببرد. شاید تاکنون افراد باهوش زیادی را دیده باشید که نه در شغل و کارشان، نه در روابط خانوادگی و روابط بین فردی‌شان و نه در تفریح و عشق ورزیدنشان موفقیتی حاصل نکرده‌اند. بی‌شک کسانی را هم می‌شناسید که به‌رغم عدم برخورداری از هوش سرشار، زندگی آرام و موفقی داشته‌ و حتی به سطوح بالای موقعیت‌های اجتماعی دست یافته‌اند، (داستان مسابقه خرگوش و لاک پشت).
تفاوت بین این دو گروه، تفاوت میزان IQ یا ضریب هوشی و چیزی است که EI یا هوش هیجانی نامیده می‌شود. هوش هیجانی، شیوه‌ای پذیرفته شده برای ارزیابی موفقیت یک فرد است.
به‌طور خلاصه باید گفت که تفاوت بین معلومات کتابی و مهارت در زندگی روزمره و ارتباطات افراد، در واقع همان تفاوت بین IQ یا ضریب هوشی و EI یا هوش هیجانی آنهاست. از اواسط سال‌های ۱۹۸۰ تاکنون مطالعات روزافزونی در این مورد انجام شده است که هیجانات ما، واکنش بعدی ما نسبت به آنها و اینکه چه مقدار در سلامت عمومی و موفقیت ما در زندگی نقش دارند. این مطالعات بویژه در سال‌های اخیر به‌شدت موردتوجه قرار گرفته‌اند. در واقع، مطالعات وسیعی انجام شده تا نشان دهد ضریب هوشی بالا به تنهایی لازمه موفقیت نیست.
دکتر ریچارد بویاتسیز، استاد دانشکده مدیریت ودرهد[۱] در دانشگاه کیس وسترن ریزرو[۲] در کلیولند، هوش هیجانی را مجموعه‌ای از شایستگی‌ها و توانایی‌هایی می‌داند که ما را قادر می‌سازد تا کنترل خود را به دست گیریم و در مورد دیگران آگاه باشیم . به بیان ساده، هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از هیجانات است. در زمینه حرفه‌ای نیز به این معناست که احساسات و ارزش های خود را نادیده نگیریم و تاثیرشان را بر رفتارمان بشناسیم.
دکتر بویاتسیز می‌گوید که برای پی بردن به شدت میزان هوش هیجانی، باید توجه کنیم که چقدر «نسبت به دیگران دلسوز و حساس هستیم، و همیشه در نظر داشته باشیم که بالاترین درجه همدلی، درک کردن افرادی است که مثل شما نیستند».
ضریب هوشی ما حتی با روند بلوغ‌مان نسبتا ثابت می‌ماند، ولی هوش هیجانی می‌تواند قوی‌تر شود. دکتر بویاتسیز می‌گوید، «بسیاری از مدیران و رؤسا به چیزی که می‌دانند بهتر است، عمل نمی‌کنند و به این علت شکست می‌خورند. وی همچنین اضافه می‌کند: «با اینکه قوی‌تر کردن هوش هیجانی برای کودکان، در سنین کودکی، کاری ساده‌تر است، حتی بزرگسالان هم می‌توانند هوش هیجانی را در خود بپرورانند. به عنوان یک بزرگسال، شکوفا کردن توانایی‌های شناختی مشکل است، اما شما در هر سن و هر مرحله‌ای از زندگی می‌توانید هوش هیجانی خود را پرورش دهید.»
طبیعتا بهتر است که هر چه زودتر شروع کنید. کتی کوهن، یک مددکار اجتماعی بالینی در فیرفاکس ویرجینیا، حومه شهر واشنگتن دی. سی. است. از نظر او، کمک به کودکان و نوجوانان جهت پرورش مهارت‌های اجتماعی قوی بهترین راه است.
کوهن ۲۰ سال است که به ایجاد کارگاه‌های مهارت‌های اجتماعی برای کودکان – بعضی از آنها فقط سه سال دارند – و نوجوانان می‌پردازد. وی می‌گوید، «برخی کودکان می‌توانند علامت‌های اجتماعی را به آسانی تشخیص دهند. آنها می‌توانند بلافاصله موقعیت را سبک سنگین کنند. برای برخی دیگر، ارتباطات اجتماعی (مانند زبان بدن یا حالت‌های بیانگر صورت) یک زبان متفاوت است.»
آموزش مهارت‌های اجتماعی کوهن، در گروه‌های کوچک و اغلب همیشه با یاری والدین و معلمین صورت می‌گیرد و شامل تمرین‌هایی برای برقراری بهتر ارتباطات، حل مسئله، مدیریت خشم و استرس و حتی تاثیر گذاری مثبت بر دیگران در ملاقات اول است.
کوهن می‌گوید در یادگیری مهارت‌های اجتماعی «مشکل اغلب افراد، کنترل هیجانات به‌طور موثر است». و همانطور که دکتر بویاتسیز اشاره می‌کند نادیده گرفتن هیجانات‌مان می‌تواند اثر نامطلوبی بر تندرستی، شادی و سلامت عمومی ما بگذارد؛ بدون اینکه میزان هوش یا سواد ما مهم باشد. خوشبختانه ارتباطات اجتماعی در هر سنی قابل اصلاح است. کوهن می‌گوید، «حتی من هم گاهی مرتکب خطا می‌شوم و باید برای برقراری ارتباط بهتر با دیگران خودم را اصلاح کنم».
● تاثیر هوش هیجانی (هوش عاطفی) بر موفقیت انسان
هوش عاطفی مجموعه‌ای از مهارت‌ها و شاخص‌هایی است که در زیر توضیح داده می‌شود:
۱) شناخت احساس خود
فرد باید قادر به شناخت و پیش‌بینی احساسات خود در موقعیت‌های مختلف باشد‌. شاید این جمله بدیهی به‌نظر برسد ولی باید روی آن بیشتر تامل کنیم ‌. اشخاص زیادی هستند که یا از احساسات مختلف خود آگاهی ندارند‌. یا ریشه آنها را نمی‌فهمند. به مثال های زیر توجه کنید‌:
– نمی‌دانم چرا از فلانی بدم می‌آید.
– نمی‌دانم چرا به‌رغم اینکه خواهان موفقیت در کنکور هستم،اما هنگام مطالعه بی‌انگیزه‌ام.
– نمی‌دانم چرا احساس پوچی و کلافگی می‌کنم.
۲) کنترل احساس خود
شناختن احساساتی چون تنفر‌، عصبانیت‌، افسردگی‌، اضطراب‌، غم و هزاران احساس دیگر به تنهایی کافی نیست‌ بلکه باید آنها را کنترل کنیم‌. راننده خوب نه‌تنها جای ترمز ماشین را می‌شناسد بلکه به‌هنگام لزوم آن را در اختیار می‌گیرد و بر آن مسلط است.
۳) بر انگیختن و به هیجان آوردن خود
افرادی که هوش عاطفی بالا دارند‌، با اندیشیدن به عواقب احتمالی یک عمل‌، نسبت به انجام دادن یا ندادن آن برانگیخته می‌شوند. این افراد قدرت دارند که اهداف متعالی خود را تجسم کنند‌، برنامه بریزند و جهت رسیدن به آنها انرژی بگذارند. پشتکار و اراده نشانه برانگیخته شدن آنهاست و این کاری است که کمتر از هوش عقلانی بر می‌آید.
۴) شناخت احساسات دیگران
افرادی با هوش عاطفی بالا ، هرگز در لاک خود فرو نمی روند تا فقط اسب خود را برانند.
آنها تعاملات گسترده ای با اجتماع دارند و می توانند دنیا را از منظر دیگران هم ببینند . لذا این افراد تحمل بالایی نیز دارند.
۵) تنظیم روابط با دیگران
پس از شناخت احساسات دیگران‌، نوبت به روابط با آنها می‌رسد. در اینجا تعادل و تعامل حرف اول را می‌زند. افرادی با هوش عاطفی بالا‌، هرگز در دوستی‌ها و روابط بین فردیشان افراط و تفریط ندارند. آنها از هر کس انتظاری متناسب با خودش دارند. آنها می‌دانند که تمام آدم‌ها شخصیت کامل و بیست نیستند. لذا توقع ندارند همه افراد همان‌طور عمل کنند که درست است،یا همان‌طور عمل کنند که آنها دوست دارند. در واقع مردم را همان‌طور که هستند می‌پذیرند و اگر تلاشی برای تغییر شخصیت دیگران با هدف اصلاح آنها انجام می‌دهند، توقع ندارند که حتما به نتیجه رضایت‌بخش ختم شود.
هریک از شاخص‌های پنجگانه فوق، مباحث عمده‌ای در روان‌شناسی کاربردی و روان‌شناسی علمی دارد که در اینجا به همین مقدار بسنده می‌کنیم .
● هوش هیجانی خود را بیازمایید
مایلید بدانید که هیجانات خود را چقدر هوشمندانه به کار می‌برید؟
پاسخ‌های شما به سوالات زیر، به شما بینشی در مورد هوش هیجانی‌تان می‌دهد. این سوال‌ها، قسمتی از یک آزمون بزرگ است که به وسیله دکتر ژان سگال، روانشناس بالینی در جنوب کالیفرنیا و نویسنده کتاب «هوش هیجانی خود را بالا ببرید، یک راهنمای عملی[۳]» تنظیم شده است.
به سوالات هر چه سریعتر پاسخ دهید – برای فکر کردن در مورد پاسخ مکث نکنید – با کلمات “هرگز”، “به ندرت”، ” گاهی”، “بسیاری اوقات” و ” همیشه” پاسخ دهید. به سراغ سوالات قبلی نروید و آنها را تغییر ندهید.
۱) احساس کنار گذاشته شدن یا نادیده گرفته شدن مرا اذیت می‌کند.
۲) وقتی کاری انجام می‌دهم که از آن شرمنده‌ام، آن را می‌پذیرم.
۳) اینکه رفتار یک غریبه با من دوستانه نیست مرا ناراحت می‌کند.
۴) می‌توانم به ضعف‌هایم بخندم.
۵) به‌خاطر اشتباهاتم بسیار ناراحت می‌شوم.
۶) می‌توانم بدون احساس گناه معایبم را بشناسم.
۷) وقتی کسی نسبت به من خشمگین می‌شود تمام روزم خراب است.
۸) تصمیم گرفتن برایم عذاب‌آور است یا از آن سرباز می‌زنم.
۹) هیجانات شدید افراد دیگر باعث می‌شود احساس کنم کنترلی بر امور ندارم.
بنا بر نظر دکتر سگال،اگر به سوالات فرد پاسخ «هرگز» یا «به ندرت» داده باشید هوش هیجانی شما «به اوج ظرفیت خود نزدیک شده» و به سوالات زوج پاسخ «همیشه» یا «بسیاری اوقات».
در اینجا تمرینی ساده‌ توسط دکتر سگال پیشنهاد شده تا از یک روش ارتباطی مبتنی‌بر پایه تفکر بجای روشی که احساسات هم در آن دخیل است، استفاده کنید. برای بیان عقیده‌ای استوار، بجای اینکه بگویید «من فکر می کنم …» عبارت «من احساس می کنم… » را به کار ببرید. دکتر سگال می‌گوید به این ترتیب عبارت ما معتبرتر و متقاعدکننده‌تر خواهد بود و احتمالا کمتر به نظر خواهد رسید «چیزی می گوییم که خود اعتقادی به آن نداریم … و به این ترتیب ما را از اشتغال ذهنی در مورد نگفتن آنچه که باید می‌گفتیم و یا گفتن آن به صورت دیگر، رها می‌کند».
هر چقدر هوش عاطفی فردی بالاتر باشد، به نقش و تاثیر عواطف بر کنش‌ها و رفتارهایش آگاه‌تر است و سعی می‌کند متناسب با موقعیت بهترین عاطفه را در خود ایجاد کند تا بهترین نوع تفکر و حل مسئله را انجام دهد. فردی که EQ بالا دارد می‌داند که چگونه تاثیر منفی هیجانات را بر تفکر خود اصلاح کند.
● نتیجه گیری
هوش هیجانی به عنوان یک پدیده مورد توجه نه تنها حاوی جنبه تئوریک روان‌شناختی است بلکه در میدان عمل با ارتقای آن می‌توان برای بسیاری از مشکلات نهفته زندگی پاسخ‌های مناسبی یافت. امروزه مقالات، کتاب‌ها و گارگاه‌های آموزشی متعددی در ارتباط با EQ تدوین می‌شوند که همگی تلاشی است بر نشان دادن راهکارهای نو در مقابله با مشکلات فردی و بین فردی در جوامع پیچیده کنونی.
منبع :ویستا

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *