هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی، عبارتست از داشتن شناخت و ظرفیت نسبت به هیجانات خود و دیگران و استفاده از این هیجانات به نحو درست برای برقراری ارتباط. در جای دیگر هوش هیجانی را شناخت عواطف فردی و اجتماعی میدانند و این که بر اساس آن، چه رفتاری با خود و اجتماع خود داشته باشیم.
و شاید تعریف دقیقتری که از هوش هیجانی شده است این باشد که شخصی بتواند انگیزهاش را حفظ کند و در مقابل مشکلات استقامت داشته و در شرایط بحرانی تکانشهای خود را کنترل کند.
در واقع هوش هیجانی توانایی درک، ارزیابی، بیان هیجانات، تولید احساسات برای تسهیل فعالیتهای شناختی است. میدانیم هر چه یک حادثه هیجانیتر باشد ماندگارتر است. پس میتوان گفت، تولید احساسات به تسهیل شناختهای هیجانی، توانایی درک مفاهیم با هیجانات، کاربرد زمانِ مربوط به هیجانات خود و دیگران برای رسیدن به رشد کمک میکند.
نشناختن به موقع احساسات، میتواند نشانهای از ناتوانی فرد نسبت به انگیزههای خویش باشد و او را در زندگی شخصی و یا اجتماعی دچار مشکل کند.
تاریخچه تبیین هوش هیجانی:
اولين بار در سال 1990 روانشناسي به نام «سالوي» ، اصطلاح هوش هيجاني را براي بيان كيفيت و درك احساسات افراد، همدردي با احساسات ديگران و توانايي اداره مطلوب خلق و خو به كار برد. درحقيقت اين هوش مشتمل بر شناخت احساسات خويش و ديگران و استفاده از آن براي اتخاذ تصميمات مناسب در زندگي است. به عبارتي عاملي است كه به هنگام شكست، در شخص ايجاد انگيزه مي كند و به واسطه داشتن مهارتهاي اجتماعي بالا منجر به برقراري رابطه خوب با مردم مي شود.
تئوري هوش هيجاني ديدگاه جديدي درباره پيش بيني عوامل مؤثر بر موفقيت و همچنين پيشگيري اوليه از اختلالات رواني فراهم مي كند كه تكميل كننده علوم شناختي، علوم اعصاب و رشد كودك است. قابليتهاي هيجاني براي تدبير ماهرانه روابط با ديگران بسيار حائز اهميت است.
روانشناسي به نام «گلمن» اظهار مي دارد كه هوش شناختي در بهترين شرايط تنها ۲۰ درصد از موفقيتها را باعث مي شود و 80رصد از موفقيتها به عوامل ديگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسياري از موقعيتها در گرو مهارتهايي است كه هوش هيجاني را تشكيل مي دهند. درواقع هوش هيجاني عدم موفقيت افراد با ضريب هوش بالا و همچنين موفقيت غيرمنتظره افراد داراي هوش متوسط را تعيين مي كند. يعني افرادي با داشتن هوش عمومي متوسط و هوش هيجاني بالا خيلي موفقتر از كساني هستند كه هوش عمومي بالا و هوش هيجاني پايين دارند. پس هوش هيجاني پيش بيني كننده موفقيت افراد در زندگي و نحوه برخورد مناسب با استرسها است
دهه اخیر شاهد ظهور و گسترش بی سابقه تحقیقات علمی راجع به هیجانات و عواطف مختلف بوده است . سالوی و مایر در اخرین تعریف خود از سازه هوش هیجانی انرا به عنوان یک توانایی هیجانی ، شخصی و عاطفی مطرح کرد که فرد را برای سازگاری کارامد و موثر با نیازها و فشارهای محیطی اماده می سازد. در این تحقیق بر روی میزان این توانایی در بین کارکنان یک محیط صنعتی و ارتباط ان با مقابله با انواع مسائل و مشکلات بروز یافته در طول کار تحقیق و بررسی میشود.
“بار- اُن” در سال ۱۹۹۷ مدلی چندعاملی برای هوش هیجانی تدوین کرده است. ازنظر وی هوش هیجانی شامل «مجموعهای از تواناییها، کفایتها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی فرد را برای کسب موفقیت در مقابله با احتیاجات و فشارهای محیطی تحت تاثیر قرار میدهد». صفات هیجانی در این نوع هوش رکن اساسی است که آن را از هوش شناختی متمایز میکند. هوش هیجانی فرد یک عامل مهم در تعیین توانایی موفقیت در زندگی است و به طور مستقیم سلامت روانی وی را تحت تاثیر قرار میدهد. هوش هیجانی همچنین با سایر تعیینکنندههای مهم در توانایی فرد برای موفقیت در مقابله با اقتضائات محیطی مانند شرایط و پیش آمادگیهای زیستی- طبیعی، استعداد عقلی- شناختی و واقعیتها و محدودیتهای درحال تغییر محیط نیز ترکیب میگردد (بار-اُن، ۱۹۹۷- نقل از امینیها، ۱۳۸۴).
“بار-اُن” (۲۰۰۰) نشان داد که افراد دارای سن و جنس متفاوت نیمرخهای بهره هیجانی متفاوتی دارند. هوش هیجانی حداقل تا سن میانسالی افزایش نشان میدهد. افراد در دهه ۴۰ و۵۰ بهره هیجانی بالاتری نسبت به جوانترها و مسنترها دارند.
منبع :kodakedaroon