هوش چیست ؟

هوش چیست ؟
ما در زندگی قرن بیستم و بیست و یکم خود عادت داریم هوش بالا را با یک کتابخوان حرفه ای، یک اندیشمند با تحصیلات بالای دانشگاهی و یا یک دانشمند تصور کنیم.

اما هوش بر اساس تعریف دقیق یعنی توانایی پاسخ موفقیت آمیز به موقعیتهای جدید و ظرفیت فرد برای یادگیری از تجربیات گذشته تلقی کرد. مثلا اگر ماشین شما در جاده خراب شود باهوشترین فرد برای کمک به شما چه کسی می تواند باشد؟ انیشتین، روزولت، گالیله، ابن سینا، استیون هاوکینگ، آلساندرو دل پیرو و یا مایکل جردن؟ و یا یه مکانیک با تحصیلات متوسط؟ و یا اگر در شهری مثل تهران گم شوید بهترین و باهوشترین فرد برای کمک به شما چه کسی خواهد بود؟ رئیس دانشگاه تهران – رئیس انستیتو پاستور – علی کریمی و یا یه پسر بچه بازیگوشی که به همه جا سرک می کشد و یا کاسبی که با تحصیلات سیکل خود ۳۰ سال است در تهران کاسبی می کند؟

پس هوش بسته به ضرورتها و نیازهای مختلف ، وظایف و شرایطی که زندگی برای ما ایجاب می کند نه تحصیلات دانشگاهی و یا شهرت بلندآوازه.

براساس نظریه ۷ هوش ؛ هوش افراد را به هفت نوع تقسیم می کنند:

هوش زبانشناختی : Linguistic Intelligence این هوش بر کلمات مبتنی است و به وکلا، خبرنگاران، شعرا، داستانسرایان مربوط می شود.گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه ها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان
۲ – هوش فضایی : Spacial Intelligence این هوش شامل تفکر در قالب تصاویر و تجسمها و توانایی درک ، تغییر شکل و خلق دوباره جنبه های متفاوت دنیای بصری – فضایی است. این هوش عرصه فعالیت معماران، عکاسان، خلبانان، مهندسان مکانیک، طراحان صنعتی و گرافیسیتها می باشد.ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکل ها، حس جهت شناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعاره‌ها و تمثیل های تصویری (احتمالا از طریق هنرهای تجسمی)،دستکاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری.

۳ – هوش منطقی – ریاضی : Logical – Mathematical Intelligence : هوش اعداد و منطق است. این هوش مربوط به دانشمندان، حسابداران و برنامه نویسان کامپیوتر می تواند باشد.مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه شان با یکدیگر، به کاربرددن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایش های کنترل شده، سوال وکنجکاوی در پدیده های طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکل های هندسی

۴ – هوش موسیقی : Musical Intelligence : قابلیت درک، ارزیابی و ساختن ریتمها و ملودی هاست.این یادگیرنده های متمایل به موسیقی با استفادهاز صداها، ریتم ها و الگوهای موسیقی فکر می کنند. آنها بلافاصله چه با تعریف و چهبا انتقاد، به موسیقی عکس العمل نشان می دهند. خیلی از این یادگیرنده ها بسیار بهصداهای محیطی (مانند صدای زنگ، صدای جیرجیرک و چکه کردن شیرهای آب) حساس هستند.مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: آواز خواندن ، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی،تشخیص الگوهای آهنگین، آهنگ سازی، به یاد آوردن ملودی ها، درک ساختار و ریتم موسیقیشغل های مناسب برای آنها عبارتند از : موسیقی دان، خواننده، آهنگساز

۵ – هوش جسمی – حرکتی : Bodily – Kinesthetic Intelligence هوش ضمیر فیزیکی هم نام دارد و عبارتست از استعداد کنترل حرکات بدن و نیز در دست گرفتن ماهرانه اشیا. ورزشکاران، هنرمندان فیلم و تئاتر و باله، رقص و یا مکانیکها و جراحان از این نوع هوش بهره می برند.مهارت های آنها شامل اینموارد می شود: رقص، هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان بدن، صنایع دستی،هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دست هایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابرازاحساسات از طریق بدن شغل های مورد علاقه آنها عبارتند از : ورزشکار، معلم تربیتبدنی، رقصنده، هنرپیشه، آتش نشان، صنعتگر

۶ – هوش میان فردی: Interpersonal Intelligence این هوش، توانایی درک سایر مردم و کار با آنهاست؛ به ویژه مستلزم داشتن قابلیت درک دیگران و مسوول بودن در برابر حالات روحی، خلق و خوی، نیات و تمایلات آنهاست. مدیران، رهبران سیاسی و یا اجتماعی از این هوش بهره می برند.دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران (نقطه نظر دوگانه)، گوشکردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق و خو ،انگیزه ها و نیت های مردم، رابطه برقرار کردن چه از طریق کلامی چه غیر کلامی،اعتماد سازی، حل و فصل آرام درگیری ها، برقراری روابط مثبت با دیگر مردم شغل هایمناسب برای آنها عبارتند از : مشاور، فروشنده، سیاست مدار، تاجر

۷ – هوش درون فردی یا هوش ضمیر درونی: Intra personal Intelligence : فردی که چنین هوشی دارد، می تواند به راحتی احساسات خود را درک کند و آنها را از میان انواع بسیار متفاوت حالات عاطفی درونی تشخیص دهد و این خودشناسی را برای غنا بخشیدن و هدایت زندگی خویش به کار می گیرد. مشاوران، دانشمندان و افراد دارای مشاغل آزاداز این هوش برخوردارند.مهارتهای آنها شامل موارد زیر می شود: تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهیاز احساسات درونی، تمایلات و رویاها،ارزیابی الگوهای فکری خود، باخود استدلال و فکرکردن ، درک نقش خود در روابط با دیگران مسیرهای شغلی ممکن برای آنها عبارتند از:پژوهشگر، نظریه پرداز، فیلسوف

منبع :taraneha.javanblog

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *