ورزش و سلامت روح و روان
از دست آوردهاي پيشرفت تکنولوژي و زندگي امروزي، ظهور و بروز انواع ناهنجاريها و اختلالات رواني ـ عاطفي، هيجانات روحي منفي، استرس، نااميدي و نگراني، احساس پوچي و سردرگمي و نداشتن زندگي شيرين و با آرامش است؛ که در نتيجه آن مردم به انواع بيماريهاي رواني همچون اضطراب، افسردگي و … مبتلا ميشوند.
در عصر حاضر، بيماري اعصاب و روان جزء مهمترين و شايعترن بيماريهاست.در سرتاسر جهان بسياري از مردم از اعصاب متشنج و در هم ريخته و سردردهاي مزمن شکايت ميکنند. مدير يکي از کلينيکهاي درماني معروف آمريکا (آقاي مايو) اعلام ميکند، بيش از نيمي از تختخوابهاي بيمارستانها را کساني اشغال کردهاند که گرفتار ناراحتي عصبي هستند. بيماري آنان از خرابي اعصابشان نيست؛ بلکه از هيجانات دروني، محروميت، تشويش، نگراني، ترس، عدم موفقيت، يأس و نااميدي سرچشمه ميگيرد.
بسياري از مردم ميگويند، هنگامي که به طور منظم ورزش ميکنند، خواب آرامشبخشي دارند؛ و ورزشکاران تقريباً همان قدر که از مزاياي فيزيولوژيک ورزش سخن ميگويند، از فوايد رواني آن نيز صحبت به ميان ميآورند. (هريس1981)
تقريباً همه کساني که ورزش ميکنند، اظهار ميدارند که بعد از انجام حرکات ورزشي شاداب شده و حس خوب و مطبوعي به آنان دست ميدهد؛ روحيه آنها بهتر شده و اعتماد به نفس بيشتري پيدا ميکنند و اين حس موجب افزايش کارآيي و توانايي آنها ميگردد.
امروزه، تحقيقات علمي بسياري نشان داده است، که ورزش علاوه بر اينکه ابزار ارزشمندي براي سلامتي جسماني است، رابطه نزديکي با سلامتي رواني و به ويژه پيشگيري از بروز ناهنجاريهاي رواني دارد. ورزشکاران معمولاً نسبت به افراد کمتحرک، اضطراب و افسردگي کمتري احساس ميکنند. (هاگس1984) و هانس سليه ميگويد: «ورزش اعصاب را در برابر هيجان و استرس مقاوم ميکند.» در تحليلي که روي تعداد زيادي از تحقيقات که تأثير ورزش بر خصيصههاي شخصيتي و اضطراب را بررسي کرده بودند انجام گرفت، مشخص شد که ورزش در درمان افسردگيهاي مزمن و حاد تأثير متعادل کنندهاي دارد و بيشترين ميزان کاهش استرس، افرادي را شامل شد که به درمان کلينيکي نياز داشتند.(نورث1990؛ موتري و استيونز1994) مطالعات ديگر، حاکي از اثرات مشابه ورزش بر حالات روحي در شرايطي خاصتر ميباشد. مثلاً مادلين تأثير حذف ورزش را روي ده داوطلب که 6 تا 7 روز در هفته روزانه 45 دقيقه ورزش ميکردند، برررسي کرد. به اين ترتيب که آنها پس از يک روز تمرين سه روز استراحت ميکردند و روز پنجم تمرين را از سر ميگرفتند. کم کردن و حذف ورزش با عوارضي چون افزايش اختلال درخودسنجي، اضطراب، تنش، افسردگي، سردرگمي و کاهش توان افراد همراه بود. اين تأثيرات زماني که تمرين از سرگرفته ميشد، درست بر عکس بود.
ورزش، به ويژه در سنين کودکي و نوجواني مفرّ سالمي براي آزاد کردن انرژي انبار شده آنها است و اين خود بسيار لذتبخش و آرامشدهنده است. ورزش شروع ناتواني ناشي از سالخوردگي و بيماري مزمن را به تأخير انداخته و باعث افزايش اميد به زندگي فعال و نيز اميد به خود زندگي ميشود. و بالاخره، ورزش داروي اعصاب به همه ريخته و شاديآور است، و روانشناسان اذعان دارند که ورزش در تسکين حالات روحي منفي، نسبت به رواندرماني بهتر عمل ميکند.
پس فعاليتهاي بدني به خصوص ورزش، سهم زيادي را در ايجاد امنيت و آرامش رواني و اجتماعي براي افراد و جوامع، و تأمين بهداشت و سلامتي و زندگي سالم خواهد داشت. تأثير مهارتهاي حسي ـ حرکتي و فعاليتهاي ورزشي بر کنشهاي ذهني و تحول رواني، به گونهاي است که بسياري از روانشناسان و کارشناسان تعليم و تربيت عقيده دارند، اين قبيل فعاليتها در درجه اول، ميبايست جزو برنامههاي موظف آموزشي قرار داده شود. آشنايي دانشآموزان و دانشپژوهان با برنامهها و روشهاي مختلف فعاليتهاي حسي و حرکتي، نه تنها سبب کنشهاي ذهني آنها ميگردد؛ بلکه موجبات نشاط رواني و سرزندگي، تقويت اعتماد به نفس و بالطبع بهداشت رواني آنها را فراهم مينمايد.(افروز،1370)
>کمترين مقدار فعاليتي که براي نيل به اين مزايا لازم است، بيست دقيقه و سه بار در هفته و در ورزشهاي هوازي حداقل 70% تا 85%، حداکثر ميزان ضربان قلب (220 منهاي سن فرد) است. (لارسون و بروس1987)
آثار و فوايد روحي ـ رواني ورزش
1.شادابي و احساس آرامش
از ضروريترين نيازهاي بشر که جزو شرطهاي اصلي بهداشت رواني به شمار ميرود، آرامش خاطر، احساس امنيت، شادابي و نشاط است و ورزش يکي از راههاي دستيابي به اين امر مهم ميباشد. ورزش، از طرفي با ايجاد محيطي فرحانگيز و نشاطآور؛ و از سوي ديگر با کاستن فشارهاي عضلاني و از بين بردن سستي و کسالت، فشارهاي رواني را مهار و باعث احساس شادي و نشاط ميشود. به همين دليل ورزش را «رابط جسم و ذهن» مينامند.
در ايجاد احساس نشاط و شادابي حين ورزش، ترشح مخدرهاي طبيعي گروه اندروفينها در مغز و غدة هيپوفيز نقش مهمي را ايفا ميکنند. هنگام ورزش کردن، ترشح ميانجيهاي عصبي ـ شيميايي مثل اندروفين، انکفالين و سروتونين در خون افزايش يافته و با اثرات ضددرد و شاديبخش خود، قادرند در فرد نشاط و سرور ايجاد کنند. برنامههاي منظم و متعادل ورزشي، مثل راه رفتن سريع به مدت بيست دقيقه در هر روز توليد اندروفينها را برميانگيزد و احساس نشاط را تقويت ميکند. (فرانکو برونو1986)
2. افزايش اميد به زندگي، و لذت بردن از آن
تمام تلاش و کوشش انسان، براي دستيابي به زندگي بهتر، هدفمند و با کيفيت عالي همراه با کاميابي و رسيدن به لذت واقعي است؛ که ورزش بهترين زمينهساز رسيدن به اين هدفها ميباشد. ورزش کيفيت زندگي را بهتر ميکند.(استيفنز1988) و نيز کارکرد جسمي را حفظ کرده و زندگي مستقل افراد مسن را طولانيتر ميسازد. (تير، و اولريچ، 1985).
براساس يافتههاي تحقيقاتي پروفسور استيوبلر، حتي اميد به زندگي افراد چاقي که داراي تحرّک هستند، از اميد به زندگي افراد لاغري که اکثر اوقات در جلوي تلويزيون لميدهاند، بيشتر است. پژوهشهاي انجام گرفته در مورد چهل هزار زن حاکي است، که حتي تحرکات بدني ملايم نظير باغباني يا پيادهروي، در صورتي که چند بار در هفته صورت گيرد، به افزايش طول عمر کمک ميکند.
3. ايجاد انگيزه و روحية بهتر
روبرت اپستين روانشناس و يکي از مؤلّفين «کتاب بزرگ مسابقه انگيزش» ميگويد: «ورزش نه تنها باعث ميشود شغلي بيابيد، بلکه ممکن است کمک کند آن را حفظ کنيد؛ زيرا تحرک بدني کوتاه مدت در فاصلههاي ساعتهاي کاري، انرژي شما را افزايش ميدهد.» به نظر او حرکات ورزشي پرجنب و جوش در طول روزهاي کاري باعث افزايش انگيزش ميشود. انگيزه در ورزش در افراد بين 8 تا 18 سال رابطة نزديکي با يادگرفتن مهارتها، لذت بدن از زندگي، پيشرفت خودکفايي و توانايي جسمي و رواني و در مجموع تقويت بهداشت رواني دارد. (اسمول و همکاران، 1998)
4. پرورش و تقويت نيروي اراده و رشد خلاقيت
5. افزايش اعتماد به نفس
ورزش باعث افزايش اعتماد به نفس و تسلط بر مسايل ميشود. (گولدبرگ و مارک1997) براساس نظر کوپراسميت اعتماد به نفس از داشتن روابط موفقيتآميز با ديگران و آموختن مهارتها نشأت ميگيرد. مهمترين عوامل ايجاد اعتماد به نفس عبارتند از: خانواده، مدرسه، فعاليتهاي تفريحي و ورزشي و ارتباط متقابلي که در اين مراحل فرد ميآموزد.
مشخص شده است که فعاليتهاي بدني تأثيرات مثبتي در ايجاد اعتماد به نفس در بزرگسالان دارد. (سانسترو، 1984) و بنا به گفته محققان دانشگاه مک ماستر کانادا، مردان و زناني که در مورد ورزشکار بودن خود صحبت ميکنند، بيش از آنهايي که در اين باره صحبت نميکنند، سختکوش، متکي به نفس و مسلط به خود به نظر ميرسند.
6. ارتقاي عزت نفسو خودپندارة مثبت
شرکت در فعاليتهاي ورزشي باعث ايجاد فرصت خودارزيابي، ارتباط و مقايسه با همسالان و همگنان و رقابت سالم ميشود، که به نوبه خود به رشد عزت نفس و خودپنداري کمک ميکند. (کريستوريچ1998) ورزش منظم با افزايش احساس عزت نفس رابطه دارد.(سان استروم1984)
ورزش زمينهاي براي بروز استعدادها و درک بهتر تواناييها است و شاخصهايي مثل اعتماد به نفس، عزتنفس، جامعهپذيري و سازگاري اجتماعي را بهبود بخشد. اين شاخصها نيز به نوبه خود، خودپنداره فرد را تقويت ميکنند. تحقيقات انجام گرفته در بين دانشآموزان، بيانگر اين مطلب است که بين خودپنداري دانشآموزان ورزشکار و غيرورزشکار تفاوت معنيداري وجود دارد. به اين معني که دانشآموزان ورزشکار نسبت به دانشآموزان غيرورزشکار از خودپنداري بيشتري برخوردارند. پس ورزش از عوامل است که ميتواند در شکلگيري خودپنداري مثبت، مؤثر باشد. (يزدانپناه، 1371) ورزشکاران معتقدند که نيرومندتر، خوشتيپتر و لايقترند، و بيشتر مورد قبول ديگرانند. اين اعتقادات به نوبه خود در شکلگيري خودپنداره مثبت نقش مؤثري دارد.
تحقيقات انجام شده در مورد بزرگسالان نيز نشان ميدهد، آنهايي که از بيماري قلبي رنج ميبرند، پس از گذشت بحران، اگر به ورزش منظم و مداوم بپردازند، باعث ميشود تا احساس سلامتي در آنها بيشتر شود و همچنين موجب تقويت خودپنداري، پذيرش واقعبينانة بيماري و تقويت خودکفايي و خودياري ميشود. (ويز و بريدمر1995).
7. کمک به رشد مهارتهاي اجتماعي، و استحکام روابط خانوادگي
ورزش واسطهاي مناسب براي اجتماعي شدن، ايجاد کفايت و مهارت، استحکام روابط خانوادگي، سهولت دوستيابي وارتباط سالم با همسالان و همگنان ميباشد. در پژوهشي، 65 درصد از جوانان ابراز کردند که ورزش آنها را از استفاده مواد مخدر و الکل بازداشته است. اين پژوهش نشان ميدهد که ورزش وسيلهاي مهم براي ارتقاي سطح زندگي اجتماعي ـ اقتصادي کودکان و نوجوانان بوده است.(سايمُن1999)
«شفر» در تحقيقي پيرامون ورزش و خرده فرهنگ در آمريکا به اين نتيجه رسيده است که ورزش يکي از ساز و کارهاي مهم در فرايندهاي انطباق و همسازي فرهنگي در جامعه است؛ زيرا باعث پختگي و بلوغ اجتماعي در بازيکن و تماشاچي ميشود.
8. دستيابي به اخلاق حسنه و شخصيت بهتر و سالم
تحقيقات انجام شده حاکي از آن است که ورزش باعث اصلاح رفتارهاي فردي و اجتماعي و بهتر شدن اخلاق ميشود و کمک ميکند تا فردي بهتر و مفيد باشيم. ورزش همچنين در رفتار معنوي و بينش اجتماعي تأثير داشته و زمينهساز خلق و خوي بهتر و به وجود آوردنده شخصيت است. (شيلدز و بردِمير1995) تربيت بدني در رشد وتقويت ارزشهاي انساني وارزش تعاون وهمکاري مؤثر است. (وسيت و بوچر1987)
9. کمک به حافظه و انجام فعاليتهاي فکري، و تمرکز بهتر
ورزش علاوه بر حالات روحي، بر عملکرد ذهني فرد و تقويت قواي آن، افزايش سلامت ذهني و هوشياري و تقويت قدرت تمرکز نيز مؤثر است. ورزشکاران نه تنها داراي توانايي و عملکرد بهتري هستند، بلکه بهتر نيز فکر ميکنند. (آرسِلن1998) همچنين فعاليت حرکتي با فرايندهاي عالي عقلي پيوندي استوار دارد. (ويست، و بوچر، 1987).
به هنگام ورزش، خون واکسيژن مورد نياز به مغز بهتر و بيشتر رسيده و سرعت تفکر افزايش مييابد. و نيز سيستم عصبي تقويت يافته و عمل دماغ منظم ميشود و در نتيجه کارهاي فکري آسانتر انجام ميگيرد. محققين ميگويند: در موقع مطالعه و کارهاي فکري زياد، خون بيش از حد در مغز و کاسه سر به گردش درميآيد و گاه اختلالاتي در آن رخ ميدهد. از اين رو اين افراد بايد به ورزش و فعاليتهاي بدني مناسب روي آورند، تا باعث استراحت مغز و اعصاب شوند و از اختلال در تغذيه و دفع سموم جلوگيري به عمل آورند. آنها ميافزايند: اگر وضعيت حياتي مغز و اعصاب (تنفس، جريان خون، تغذيه و دفع سموم) کامل نباشد، به تدريج کند ذهني به وجود ميآيد و ميتواند يکي از علل فراموشي باشد. همچنين بنابر توصيه انجمن آلزايمر، ورزش کردن در مدت زمان طولاني ممکن است خطر ابتلا به بيماري «زوال عقل» را کاهش دهد.
10. تسهيل پيشرفت تحصيلي
با بهبودي روند کارهاي فکري و تقويت حافظه پيشرفت تحصيلي نيز افزايش مييابد. پژوهشهاي ويست و بوچر حاکي از آن است که ورزش در افزايش پيشرفت تحصيلي و نمرات دانشآموزان تاثير فراواني دارد. (شفارد1989) ايدسمور در پژوهش خود(1963-1961) دريافته است که دختران و پسران بسکتباليست در امتحانات مدرسهاي خود به معدل بالايي دست يافتهاند. شافر و آرمر(1968) ضمن کنترل متغيرهاي هوش و برنامه درسي، پژوهشي را در مورد پيشرفت تحصيلي دو گروه از دانشجويان ورزشکار و غيرورزشکار انجام دادند. در اين مقايسه روشن شد که سطح پيشرفت تحصيلي دانشجويان ورزشکار بالاتر از دانشجويان غيرورزشکار است.
11. خواب راحت
يکي از نتايج افکار و اعصاب متشنج و در هم ريخته، بيخوابي و کمخوابي است. ورزش با تقويت و تسکين و آرامش اعصاب و با از بين بردن افکار و اوهام مشوش، موجب ميشود تا فرد خواب بيشتر، عميق و راحتري داشته باشد. محققان ميگويند: ورزش بلافاصله قبل از خواب مدت زمان لازم براي خواب رفتن را تا 50 درصد کاهش ميدهد، کابوسهاي شبانه را به مقدار قابل توجهي کاهش ميدهد و سبب ميشود افراد از خواب خود لذت ببرند، با رضايت بيشتري از رختخواب جدا شوند و با انگيزه و شادابي بيشتري کار و تحصيل روزانه خود را آغاز نمايند.
12. رضايتبخشتر شدن فعاليت جنسي
13. از بين بردن سندرم پيش از قاعدگي
معجزه ورزش در اين است که به از ميان بردن علايم متعدد و آزار دهنده سندرم پيش از قاعدگي، مانند تندخويي و نوسانات خلق و خو کمک ميکند. سازمان خدمات مشاورهاي تغذيه زنان در لندن به زناني که دچار اين سندرم هستند، توصيه ميکند، سه تا چهار جلسه در هفته تا مرحلهاي که نفسشان به شمارش بيفتد، ورزش کنند؛ زيرا ورزش هوازي باعث رهايي اندرفين شده و در نتيجة آن هورمونها به طور مثبتي تحت تأثير قرار گرفته و باعث بهبودي خلق و خو ميشود.
منبع :life.arafatngo