وصيتنامه چافين
اين يك داستان واقعي است كه از پروندههاي يك دادگاه امريكايي اقتباس شده است. در مزرعهاي، كشاورزي بنام جي. كي. چافين زندگي ميكرد. او چهار پسر داشت. در سال 1905 او وصيتنامهاي تنظيم كرد كه طبق آن تمام زمينهايش به پسر سومش ميرسيد. چند سال بعد، چافين متوجه ميشود كه هيچ فرقي بين او و ديگر پسرهايش نيست. در ژانويه 1919 او وصيتنامه ديگري تنظيم ميكند كه طبق آن هر چهار پسرش به صورت برابر از زمينهاي او ارث ميبردند.
چافين بدون آنكه در اين مورد با كسي حرفي بزند، اين وصيتنامه را وسط كتاب انجيل خانوادگي گذاشت. در سال 1920 او در يك حادثه تصادف از دنيا رفت. طبق وصيتنامه اولي او، كليه زمينهاي او به پسر سومش رسيد.
چهار سال بعد، يعني در ژوئن 1925 پسر دوم چافين خواب پدر را ميبيند. پدر در خواب، پسر دومش را در جريان وصيتنامه دوم قرار ميدهد و محل اختفاي آن را دقيقاً بازگو ميكند.
ابتدا پسر دوم توجهي به اين خواب نميكند؛ اما وقتي اين پيام پدر مرتباً در خوابهاي شبانه او تكرار ميشود، موضوع را جدي ميگيرد. او وصيتنامه دوم پدر را از لاي كتاب برميدارد و تحويل دادگاه ميدهد. دادگاه به اجراي وصيتنامه دوم حكم ميدهد و هر چهار پسر به صورت برابر از زمينهاي پدر ارث ميبرند.
به راستي كه اين جمله حقيقت دارد: «آنهايي كه به جهان ديگر رفتهاند، نمردهاند!»
منبع " کتاب غذای روح ۲ با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
www.aram24.ir