یوگا چیست؟

یوگا چیست؟

غایت یوگا وصال مطلق است. یوگا می گوید علت وجودی رنج نادانی ست. یوگا مشاهده گر نوعی وحدت در هستی است که نتیجه ی دو نیروی پراناشاکتی و شیواست و پیوند آگاهی خالص فردی با روح کیهانی. یوگا ترکیبی است از واژه ی یوگ به معنی اتحاد و بهم پیوستن. یوگا دعوتی است به زهد ازهمه ی آنانی که خویشتن را می جویند. یوگا گرایشی ست به جهان درون و فرو رفتن در اعماق وجود. هدف از یوگا استخراج گوهرهستی ست. یوگا تفکر در شناخت انسان در خود است و همانا دست یافتن به این حقیقت و رسیدن به حضور والای انسانی ست. یوگا طریق آزاد و رویه ای صادقانه برای وصول به معرفت و راهی عملی برای تحقق بخشیدن به این رویای دیرینه ی انسانی ست. یوگا شناختی مستقیم و بی واسطه از ژرفای هستی خویش و هماهنگی با قوانین طبیعت است.
این معرفت شهودی در پی سلوکی صادقانه حاصل می شود. در پی این سلوک فرد تسلطی همه جانبه بر قوای تن احساسات و افکار خود پیدا می کند و در نهایت می تواند خود را از حیطه ی تغییرات احساسی و نگرانی های فکری فراتر برده و در عمق قلب خود قرار یابد. طبق فلسفه ی یوگا جسم و ذهن از یکدیگر جدائی ناپذیرند. بدن شکل ناویژه ی ذهن است و شکل ظریف ذهن بدن است. تمرین یوگا این دو بدن ویژه و ناویژه را هماهنگ می کند و هر عقده ِ روانی یک مطابقت فیزیکی با عقده های عضلانی دارد. به عبارت دیگر تنش های روانی و عضلانی نسبت به هم تاثیر متقابل دارند و هدف آساناها یا حرکت های فیزیکی رها کردن این عقده هاست.
یوگا آنچه را در بدن مشاهده می کند که چشم از دیدن آن عاجز است. بدن حافظه ای عمیق دارد به این معنی که تمام اتفاقات جسمانی و روانی را از بدو تولد یک انسان بلکه از دوره یِ جنینی او در خود ثبت می نماید. این بدین معناست که د.ان.آی انسان تمامی رخدادها را برای همیشه ی در حافظه ی خود ذخیره می کند. یوگا اما قادر است این گره های درونی را از عمق به سطح آورده و با کار کردن روی تک تک آن ها رهایشان کند.
آگاهی را شاید بتوان جریان مدام هشیاری ما نسبت به محیط اطرافمان و یا به زنجیر افکارمان تعریف کرد. به بیان دیگر آگاهی با واکنش های بدن به محیط پیرامون و ذهن هویت می یابد. در زبان یوگایی این اتصال به ذهن را شعور محدود در بدن می نامند و هدف آشتانگایوگا فهماندن این حقیقت به فرد است که او بدنش نیست. جوهر او آگاهی اوست که با آگاهی کیهانی یکی ست. در واقع در آشتانگایوگا پروسه ای طی می شود که در آن آگاهی بدنی قدم به قدم بدرون متوجه می شود. واحد ذهن؛ هشیاری به تدریج از جهان بیرون به سوی درون می چرخد و ذهن از محدوده های بدنی گسسته می شود و شروع به دریافت ارتعاش های کیهانی می کند و سرانجام آگاهی فردی با آگاهی کیهانی یکی شده و این همان “سامادی” است . یوگا می گوید برای آرام کردن ذهن منشی دوستانه, شاد, پرشفقت و پرنشاط با دیگران داشته باشید. از نیکی به وجد آمدن و بی تفاوتی به بدی را توصیه می کند.
هاتایوگا روشی ست که از طریق مشخص ترین و مادی ترین جنبه ی وجودی انسان یعنی تن و حالات آن شامل تنفس, قدرت حواس و احساسات است, به تحریک و تعادل انرژی می پردازد. “تا” و “ها”دو بیجا مانترا هستند که به ترتیب به معنای نیروی ذهنی و نیروی حیاتی در نظر گرفته شده اند و به این دلیل ماه را سمبل برای مانترای “تا” و خورشید را سمبلی برای مانترای “ها” در نظر گرفته اند. و این در انرژی قدرتمند و متعادل که در مسلک ها و فرهنگ های گوناگون به نام های “یین” و “یانگ”, “آیدا” و “پینگالا”, “شیوا” و “شاکتی” تعبیر شده اند و درصورتیکه به اتحاد برسند زمینه ساز اتفاقی والا در حوزه ی انرژی و آگاهی خواهند شد و انسان را به مرحله ای عالی از حیات نزدیک می سازند. همانطوری که در مانترایوگا, خلوص انرژی از طریق اصوات است, در علم هاتا محور سلوک و تمرینات نه اصوات بلکه تن سالک است و در این روش با پاک کردت تن, یوگی شاداب و قوی شده و قوای حواس برانگیخته می شود و احساسات عمق پیدا می کند و سرانجام به فعال شدن “پراناشاکتی” می رسد و در اینجا مدارهای انرژی به حرکت درآمده و سطوح آگاهی یوگی گسترش پیدا می کند. در علم هاتا پنج مرحله برای تخلیص انرژی و آگاهی فرد وجود دارد که عبارت است از “شات کارما” (…), “آسانا” (…), “”پرانایام” (…), “باندا” (…) و “مودرا” (…).
پنج مرحله ی هاتایوگا:کلینیک نصر
شات کارما – در این روش کار روی تن یوگی ست و این تمرینات گذشته از ایجاد تعادل درآمدی برای درک عمیق یوگی نسبت به تن مادی و ارتباط این تن با بدن انرژیک است. و این تمرینات شش گانه بوده و روی شش چاکرای بدن غیر از چاکرای “ساهاسرارا” کار می کند و یوگی را با خازن های مغناطیسی در بدن مادی خود آشنا می سازد و سرانجام هماهنگی ارتباط پیکرهای لطیف وجود بر او آشکار می شود. آساناها مجموعه ای متنوع از حرکات بدنی هستند و این حرکات با الهام از حیوانات و طبیعت و بر اساس ساختار آناتومیک بدن انسان طراحی شده و اجرای منظم این حرکات دامنه ی حرکتی مفاصل را افزایش داده و سمومی را که در انتهای مفاصل جمع می شوند را آزاد کرده و انحرافات لگن را تصحیح می کند. و در نتیجه ی ایجاد تقارن در لگن, انحرافات ستون و مهره ها و محور کتف و شانه ها برطرف می شود و به این ترتیب انرژی آزاد شده در طی تمرینات “شات کارما” می تواند به سهولت در کل سیستم جریان یافته و احساسی از تعادل, سلامت و شادابی و جریان انرژی را در یوگی احیا کند و در پس آن هشیاری یوگی بر روی این جریانات انرژی آزاد شده, متوجه و هدایت می شود و او از آزادی و نوسان کامل انرژی های خود در کل سیستم آگاه می شود.
پرانایام – پرانایام به معنای تدبیر, کنترل و مهارت است و می توان آن را بمعنای تدبیر و کنترل و تسلط بر جریانات ظریف پرانای فردی دانست و یوگی بر اساس این فنون تمام عضلات تنفسی را تحت کنترل درآورده و ظرفیت شش ها در این مرحله افزایش یافته و جریان انرژی پرانا و آپانا را هم افزایش می دهند. پرانایام که بر اساس نحوه, سرعت و تنظیم متناسب سه جریان دم, بازدم و حبس دم پایه گذاری شده, انرژی بیشتر و ظریفتری را نیز تولید می کند. تعداد تکنیک های تنفسی بسیار زیاد است و به مراتب پیچیده. برای همین لازم است که این نوع تمرینات تنفسی از طریق گروه تعلیم داده شود. در این مرحله دریافت انرژی پرانا از طریق ذهن است و یوگی از هشیاری تخصص یافته ی خود در جهت کسب انرژی بهره می جوید و یاد می گیرد که انرژی ظریف پرانیک را مشخصا کنترل کند و در جهت افزایش آن تلاش می کند. در طی اجرای دم و بازدم و حبس دم و چگونگی تنفس انرژی بیشتری در یوگا آزاد شده و این مرحله بسیار بستگی به حرکات آسانا داشته بدین معنا که باعث تقارن و تعادل کامل در اسکلت و مدار انرژی های یوگی ایجاد شده و باعث قدرت نفوذ این انرژی در بدن می شود.
باندا – باندا بمعنای قفل است و در علم هاتایوگا از چهار قفل مهم نام برده می شود. قفل در ناحیه ی گلو – قفل چانه – قفل در ناحیه ی شکم – قفل در ناحیه ی عجان و قفل ترکیبی که از دو و یا سه قفل بوجود می آید. منظور از باندا جمع و متمرکز ساختن انرژی پرانا در نقطه ای خاص از بدن است که باعث مرکزی شدن انرژی در جهات مختلف بدن می شود. طبق این فلسفه (تنترا) از سه سد و مانع نام برده شده است که یکی “براهماگراندهی” دیگری “ویشنوگراندهی” و آخری “رودراگراندهی” می باشد و هرکدام از قفل ها روی یکی از این سدها کار می کنند و گفته می شود که براهماگراندهی در بدن پرانیک و در قسمت میانی و نزدیکی عجان قرار دارد و با حالات تنبلی, رخوت و سستی مربوط می شود. ویشنوگراندهی در قسمت بالای دیافراگم و به امور عواطف و احساسات مربوط می شود. سومین سد نیز در ناحیه ی ابروان (آجناچاکرا) قرار دارد که تجربیات معنوی را به همراه دارد. هر کدام از این قفل ها مانع خواهد شد که جریان انرژی در بدن از سیر خود منحرف شده و جریان یافتن این انرژی باعث از بین بردن خودخواهی ها و احیای شخصیت انسان خواهد شد.
مودرا – مودرا بازتاب ذهن را در بدن و بدن را در ذهن نشان می دهد. مودرا مخفف دو واژه ی “مود” و “درای” می باشد. درای به معنای تداوم یافتن و حفظ کردن و مود نیز به معنای شوق لذت و ارضا شدن است. بنابراین مودرای یعنی حفظ و تداوم تجربه ی برانگیختن انرژی. مودراها مجموعه ای از فنون ظریف هستند که هشیاری قراریافته ی یوگی را در حوزه ی انرژی بسوی درک تجربه های فوق العاده حساس و گاه هیجان انگیزی به پیش می برندو در این مرحله یوگی به درک عمیق از بدن انرژی نائل آمده و شاهد برانگیختن پراناشاکتی در سیستم ظریف وجود خود می شود. بنابراین قانونمندی های هاتایوگا با یاری گرفتن از تمرینات شات کارما کل سیستم فیزیولوژیک خود را پاکسازی کرده و با تمرکز هشیاری بر روی بدن, آزاد شدن انرژی های محبوس را درک می کند. در مرحله ی آسانا یوگی هشیاری خود را متوجه ی تن ساخته و با ایجاد تقارن در تن به شناسائی جریانات ظریف انرژی در قسمت های مختلف آن می پردازد و در قسمت پرانایام انرژی پرانیک را افزوده و آگاهی خود را شناور در جریانات ظریف تر بر روی سدها (باندا) و باز کردن آنها اقدام می کند و در نهایت با حساس ترین فنون هاتایوگا, مودراها, پراناشاکتی را در خود به جریان انداخته و شاهد تغییر در سطوح آگاهی خود می شود. مودراها موقعیت های ویژه ای از بدن هستند که در ارتباط با وضعیت های ویژه ی ذهن می باشند, مانند یوگامودرا و یا وضعیت کوچکتری به نام چین مودرا.
هاتایوگا یکی از شاخه های یوگاست و باید گفته شود که این شاخه نیز معتقد است که هر انسانی موجودیست بالقوه از انرژی و این انرژی در اکثر افراد کامل و درست مصرف نشده و تظاهرات این انرژی تنها در سطح محدودی از زندگی انسان مثل تولید مثل و یا فعالیت های معمولی زندگی می داند و انسان قادر نیست از تمامیت موجودیت این انرژی بطور کامل و صحیح بهره برده و اگر در جهت درست نیز استفاده نشود, باعث تخریب و در نهایت جنون را نیز در پی دارد. طبق این نظریه مراحلی را که یک یوگی باید طی کند تا بتواند این انرژی بالقوه را در جهت درست آن بکارگیرد عبارت است از: ۱. از آنجائیکه ارتعاش چاکراها در بسیاری مواقع باعث ظهور بسیاری از کارماهای پنهان در درون انسان می شود, بهتر است این امر زیر نظارت گروه انجام گیرد. ۲. فعال و متعادل کردن انرژی موجود در نادی ها. ۳. . فعال ساختن انرژی کوندالینی. ۴. هدایت این انرژی به سوی چاکرای بالاتر و حفظ هشیاری و تسلط بر تجربیات به دست آمده. ۵. تجربه ی حیات, بودن و زندگی با این آگاهی توسعه می یابد.
دو مشخصه ی اصلی در طریق یوگا عبارتند از: 1. درک وحدت و یگانگی ذاتی در پس جلوه های متمایز طبیعی . 2. خودشناسی بعنوان تنها راه مطمئن برای وصول به خواسته های فطری خویش. بنابر دریافت یوگیان, یوگیان در عمیق ترین سطوح وجود تمامی تظاهرات و جلوه های هستی اختلافات خود را کنار گاشته و به وحدت و یگانگی می رسند. در “اوپانیشادها” آمده است که او زمینه ایست که بر روی آن آسمان و زمین و فضا و باد و تمام موجودات تظاهر یافته اند و تنها او را می توان بعنوان روح و حقیقت شناخت و برای وصول به چنین معرفتی, والاترین طریق همانا در حود فرو رفتن و خودشناسی ست. راه یوگا در واقع غرق شدن در عمق وجود خویش تا وصول به حوزه ی عمیق وحدت و یکپارچگی ست و این مرحله را در یوگا “سامادی” می نامند. یوگا طریقی کاملا عملی, جدی و شگفت انگیز است. طریقی اسرارآمیز که رازهای خود را تنها بر رهروان صادق یعنی کسانی که جدا و با دقت و هشیاری بسیار به سلوک و طی طریق مبادرت می ورزند آشکار می سازد. این راه اسرارآمیز از پس هفت مقام, یوگی را به روشنائی, کمال و اصل می رساند و این هفت مرحله که پاتانچلی نیز در یوگاسوترا برمی شمارد عبارتند از “یاما”, “نیاما”, “آسانا”, “پرانایاما”, “پراتیاهارا”, “دارانا” و “دیانا”.
هفت مرحله پاتانچلی:طب کل نگر
یاما – یاما را انضباط شخصی, پرهیزگاری و نیز قوانین زندگی ترجمه کرده اند ولی یاما در زبان سانسکریت به معنی مهار کردن و ضبط و نظم درآوردن هم معنی شده است. و در یوگاسوترا گفته شده است که این قوانین جهانی هستند و بستگی به زمان و مکان ندارد. یاما شامل پنج قانون بزرگ و عمده است که عبارتند از بی آزاری, راستی, حقیقت گوئی, درستکاری, پاکدامنی و نادلبستگی و جمع نکردن متاع دنیا از روی وابستگی. قوانین یاما قوانین اخلاقی به معنای مرسوم نیست. یاما نوعی خودکاوی برای درک اعمال نادرست و آزادساختن انرژی بلوکه شده در قالب های غلط فکری ست, که خود باعث سیالیت انرژی و آزادی فکر خواهد شد. عزم به سلوک یوگیانه به مثابه ی تصمیم به اغاز سفری طولانی و بی پایان به سوی روشنائی ست.
نیاما – نیاما به معنی پاکیزگی, قناعت, ریاضت, تزکیه ی نفس و خودکاوی است و هم واجبات قوانین زیست و تکالیف فردی نیز ترجمه شده است. و این دو قوانین یعنی یاما و نیاما مکمل یکدیگر هستند و با اجرای قوانین نیاما که زیربنای آنها در اصول یاماست, انسان خود را به کمال نزدیک می سازد.
آسانا – داریوش شایگان آساناها را بدین گونه شرح می دهد: هاتایوگا یکی از شعب یوگاست که مربوط به حرکت های جسمانی مخصوص است و توسط آن سالک بر اعضای بدن خود تسلط کامل می یابد و از آنان بر حسب میل و اراده ی خود استفاده می کند و با توسط به این حالات خاص, یوگی آرامش و قرار به جسم خویش می بخشد تاحدی که جسم دیگر برای یوگی کوچکترین ممانعتی در راه تمرکز معنوی ایجاد نکند. طبق علم یوگا این حالات مراقبه و توجه ذهنی هنگامی تحقق می باید که یوگی دستخوش تشنجات جسمانی نشود و از طرف دیگر خاموشی جسم هنگامی به اوج کمال خود می رسد که روح غرق در مشاهده و مراقبه ی حقایق لایتناهی گردد. پاتانچلی نیز می گوید “یوگی با انجام دادن این پرهیزگاری ها و دیگر احکام یوگا کشمکش اضداد را فرو می نشاند”. آسانا به حالات بدنی تعبیر شده و منظور از اجرای آنها تسلط بر قوای بدن می باشد. در یوگاسوترا شرط صحیح اجرا کردن آسانا عبارت است از ثبات و استواری واقعی و آسودگی در اجرای آن حرکت. هرقدر قوای ذهن بیشتر متمرکز باشد تن نیز آرام تر و ثابت تر خواهد شد. ولی از آنجائیکه مهار تن راحت تر و عملی تر است از طریق مهار بدن به تمرکز و آرامش ذهن اقدام می شود. تن ارابه ی ذهن و وسیله ای لازم و ضروری برای سکوت فکری ست و باید سالم نگه داشته شده و قوایش تحت کنترل باشد. هاتاآساناها حرکاتی مناسب با ساختار و آناتومیک بدن انسان هستند که باعث بالارفتن ظرفیت حیاتی می شوند و اجرای درست و کامل این حرکات موجب استحکام, قدرت, انعطاف, سلامت و تقارن آناتومیک در بدن انسان می شود. اگر یوگی بتواند از طریق علم هاتاآسانا به این امر نائل آید قادر خواهد بود به مدتی طولانی و با حفظ آرامش و ثبات در یک وضعیت بدنی ثابت باقی بماند که به این حالات راجاآسانا و یا جایاآسانا می گویند و راجاآسانا سومین مرحله ی یوگاست. استقرار در یک وضعیت مراقبه به مدت طولانی و با آرامش تنها زمانی ممکن است که انقباضات زائد حذف و تقارن در کل اسکلت و تعادل در انرژی های تن ایجاد شود. رسیدن به این مرحله اهمیت بسیاری دارد زیرا در این مرحله آگاهی در ورای جسم مادی یعنی حوزه ی انرژی متوجه می شود و استقرار تن در یک حالت ثابت منجر به رها شدن آگاهی از تن و توجه آن به نیروهای ظریف انرژی پرانا می شود. کلمه ی “آساناس” به معنای لغتی حرکات بدنی یا بدن را در حالت ثابت نگهداشتن است. حالتهای مختلف یوگا جزو “هاتایوگا”ست.یعنی سالک بر اعضای بدن خود تسلط کامل میابد و از آنها با میل و اراده ی خود استفاده می کند تاجایی که آرامش و قرار را به جسم خویش می بخشد و تشنجات را به حداقل می رساند به حدی که جسم برای یوگی کوچکترین مانعی در راه تمرکز معنوی ایجاد نمی کند. تمرینات یوگا باقی ماندن و عمق دادن به حرکتهاست و رابطه گرفتن همزمان با درون،برای همین یوگا با ورزش متفاوت است.
پراتیاهارا – انتزاع حواس است مرکب از دو واژه ی “آهارا” به معنی برکشیدن و واژه ی “پراتی” به معنای دربرابر است و منظور از آن برکشیدن انرژی سیال ذهنی از برابر قالب ها و محدودیت های حواس است و آگاهی یوگی از دنیای بیرون منفصل شده و عمیقا به درون فرو می رود. در این مرحله هشیاری یوگی دیگر متوجه “چیتاوریتی ” ها یا امواج پریشان ذهنی نیست بلکه آگاهی متمرکز بر انرژی زیربنائی این امواج ذهنی است و به همین دلیل یوگی از رویت اشکال و صور اندیشه و فکر به قضاوت و مقایسه و در نتیجه دچار کنش های ذهنی نخواهد شد. او کاملا وارسته و شاهد انرژی های درونی خود است و این حالت شاید سال ها در یوگی باقی بماند. پس از آنکه سالک موفق به حبس دم شد بطور طبیعی آگاهی او بدرون کشیده می شود و بر این حالت آگاهی یوگی از دنیای بیرون منفصل شده و عمیقا بدرون فرو می رود.
دارانا – دارانا از ریشه ی “در” به معنی حفظ کردن و نگه داشتن مشتق شده است. بعد از مرحله ی “پراتیاهارا” حاصل می شود و بمعنی تمرکز عمیق و کامل قوای ذهنی ست. پس از آنکه سالک توانست کاملا آگاهانه, آزاد و رها امواج فکر و انرژی های درونی خود را که معمولا به صور رنگ ها, اشکال همراه با احساسات مختلف نظاره کند, مرحله ی تمرکز عمیق و کامل قوای ذهنی می رسد و تا وقتیکه یوگی قادر نباشد امواج انرژی را در درون خود نظاره کند, امکان چنگ انداختن هشیاری بر یک موضوع مثلا چاکراها میسر نیست. دارانای پاتانچی در دل خلسه ی “پراتیاهارا” جا دارد و آن جمع ساختن قوای ذهن و آگاهی به یک موضوع مشاهده شده ی درونی ست.
دیانا – واژه ی دیانا نیز از ریشه ی “دیای” و به معنی مشاهده ی احوال درونی مشتق شده است. دیانا تکامل حالت دارانا است و یا تمرکز عمیق و کامل. یوگی بعد از آنکه توانست امواج انرژی جاری و پرنوسان درونش را مشاهده کند, “پراتیاهارا” آمادگی پیدا می کند تا آگاهی خود را بر امواج و چاکراها متمرکز کند. مثلا اگر به مشاهده ی نور آبی نائل آمد در وادی “دیانا” مشاهده خواهد کرد که چطور این نور آبی گسترش یافته و بصورت حباب هائی درمی آید. و در واقع ماهیت موضوع تمرکز خود را بروشنی مشاهده می کند.
این هفت مرحله آگاهی بشر را به سوی وحدت و کمال یعنی سامادی که هشتمین مرحله ی یوگاست پیش می برد. و این هشت مقام جغرافیای سلوک یوگیانه به حساب می آید. اصولا یوگا راهیست برای مهار کردن امواج فکری و آزاد ساختن کل انرژی فکر از قالب های محدود اندیشه و عادات ذهنی, لذا راه یوگا نیز راهیست بسوی این آزادی و سلوک یوگا سلوکی ست بر پایه ی سلوک فکر و رهائی آن از قیود محدودیت های اندیشه.
سامادی – را می توان با غرق شدن در وصال و فنا در موضوع مراقبه معنا کرد. یعنی پس از آنکه یوگی هشیاری خود را به میدان های انرژی درونی گسترش داد و مشاهده گر امواج لطیف درونی شد, دارانا و دیانا ماهیت این امواج وجودی که همان حوزه ی قدرتمند از انرژیست و آگاهی حاکم بر آن را مشاهده خواهد کرد. یوگی با مراقبه های مکرر خود درمی یابد که زیربنای تمامی موجودات و خود او چیزی جز همان حوزه ی قدرتمند انرژی نیست و آگاهی در آنجاست که همه ی هستی را در یگانگی محض معجزه آسا درمی یابد. و این احساس و درک یگانگی و رویت هستی همانا طبق این فلسفه والاترین و فرخنده ترین مقام یوگی یعنی سامادی ست. یوگا که مقام اتصال به مبدا و استقرار در ذات ابدیت است, بی شباهت به مقام نیستی و مقام صوفیان و یا مقام اتحاد عشق نیست. در مکتب یوگا قلب را مرکز وجود می دانند و آن را بصورت نیلوفری که هشت گلبرگ دارد تصور می کنند و یوگیان اغلب توجه ذهنی و دماغی خود را به آن معطوف می سازند. ولی بین ذکر مکتب یوگا و ذکر تصوف اختلافات زیادی نیز هست که ناشی از افق دید مختلف سنن دینی ست که یوگا و تصوف در آن پرورش یافته اند. در تصوف بین معرفت و عشق حدفاصلی نیست و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. ولی مکتب یوگا بخصوص یوگای کلاسیک پاتانچلی مبنی بر ریاضت و روش صرف ذهنی و عقلانی ست و محبت و عواطف و عشق در آن چندان نقشی ایفا نمی کند. تنها در “باکتی یوگا” عواطف و عشق نقش عمده دارند که از آئین “بهاگاواتا” سرچشمه می گیرد نمی توان نمونه ی حلاج و یا رومی را در آن مشاهده کرد.
منبع:nasrpakiman.com

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *