101 درس زندگی

101 درس زندگی
آيا تا به حال دقت کرده‌ايد که تاريخ چگونه خود را تکرار مي‌کند؟ بسياري از موقعيت‌هايي که امروز در آن قرار داريد احتمالاً مشابه آن را روزي در گذشته تجربه کرده‌ايد. ديگراني که در آن تجربه با شما شريک بوده‌اند ممکن است در امتداد مسير تغييراتي را پذيرا شوند- با اين حال، برنامه‌هاي محرمانه و ماجراهاي کنجکاوي برانگيز همه براي‌تان بسيار آشناست. در هر يک از اين صحنه‌ها، شما چند فکر مهم را درباره‌ي زندگي و راه و روش زندگي کردن بدست مي‌آوريد، افکاري که از قبل چند بار آموخته‌ايد اما دائماً آن‌ها را فراموش مي‌کنيد.
وقتي در مدرسه مشغول به تحصيل بوديد، ممکن است براي اولين بار با برخي از اين اصول مواجه شده باشيد. با اين حال، شما مجبوريد برخي از اين اصول را هر از گاهي و در برخي موارد براي زمان‌هاي بسيار دوباره ياد بگيريد. به ياد داشته باشيد که بردن چمدان جواني‌تان به سال‌هاي بعد خيلي آسان است. شما نمي‌خواهيد در شصت يا هفتاد سالگي بگوييد: «الان هر روز، عزم خود را جزم و از مرتکب شدن اين اشتباه هزينه‌بر براي بارهاي ديگر پرهيز مي‌کنم.»
به همين دليل هم است که اين کتاب بر روي آن درس‌هايي از زندگي تمرکز مي‌کند که بيشتر ما قبلاً آن‌ها را ياد گرفته‌ايم- اما به دليل ناشناخته‌اي، دائماً آن‌ها را فراموش مي‌کنيم. بعضي وقت‌ها، اين دليل خيلي هم ناشناخته و مرموز نيست؛ اين مي‌تواند فقط موردي از عمل کردن احساس به جاي مشورت با عقل‌مان باشد. دانستن اينکه از کدام موقعيت‌ها بايد اجتناب کرد و از کدام اصول بايد پيروي کرد براي بهره بردن از يک زندگي کامل، پُرثمر، همراه با خوشبختي و آگاهي مهم است. در واقع، ناتواني در پايبندي به اين درس‌هاي زندگي مي‌تواند به شکل قابل توجهي بر موفقيت شخصي و شغلي ما اثر بگذارد.
در مقياس بزرگ، اين کتاب خود بيوگرافي است. حتي به هنگام نوشتن اين کتاب، من گهگاهي خود را به سرعت در حال نقض يکي از اين اصول يافتم. در يک مورد، حتي زماني که کمي پول و اعتبارم بواسطه‌ي نقض يکي از اين قوانين از دست رفت، اين موجب شرمندگي‌ام شد. در آن حال من به اظهارنظر نويسنده‌اي فکر مي‌کردم که مي‌گفت: «من از اشتباهاتم ياد مي‌گيرم- من مي‌توانم اشتباه مشابهي را با آسودگي بيشتري براي بار دوم انجام دهم.»
با اطمينان مي‌توان گفت، تجربه دانش ما را افزايش مي‌دهد، اما تجربه ضرورتاً تعداد اشتباهات ما را کاهش نمي‌دهد. نويسنده‌ي پرفروش ريچارد باخ مي‌گويد: «يادگيري پيدا کردن آن چيزهايي است که شما بايد بدانيد. انجام دادن آن چيزهاست که نشان مي‌دهد شما آن‌ها را مي‌دانيد.» اين به معني آن است مي‌کند که دانش را مي‌توان زماني خرد ناميد که ما شروع به استفاده و بهره بردن از آن کنيم. به عبارت ديگر، به عمل همراه با تفکر براي تبديل دانش به خرد نياز است.
شما متوجه خواهيد شد که بيشتر محتوي اين کتاب با خرد عقلي بسيار ساده‌اي نوشته شده است. سر اليور وندل هولمز زماني نوشت: «ما همه به آموزش بديهيات نياز داريم.» به همين روش، يک ضرب‌المثل لاتين مي‌گويد که عقل سليم خيلي هم سليم نيست. علاوه بر اين، فلاسفه به ما مي‌گويند که عقل سليم در يک مقدار غيرمعمول منتهي به خرد مي‌شود.
من اميداوارم اين کتاب به جاي يادآوري صرف آنچه که قبلاً مي‌دانستيد به شما بينش و شناخت ارائه بدهد. در واقع، ممکن است چند درس از زندگي وجود داشته باشد که پيش از اين ياد نگرفته‌ايد. مارتين وانبي به ما هشدار مي‌دهد: «از اشتباهات ديگران درس بگيريد– شما آنقدر زندگي نمي‌کنيد که همه‌ي اين اشتباهات را خود تجربه کنيد.»
بعد از خواندن اين کتاب، ممکن است در نهايت به برخي از اصول مهم زندگي دست يابيد تا مجبور نباشيد آن‌ها را به شيوه‌اي سخت دوباره ياد بگيريد. با اين وجود، فکر اينکه هرگز هيچکدام از درس‌هاي اين کتاب را نقض نمي‌کنيد، از خود دور کنيد. هميشه زمان‌هايي از ضعف در زندگي‌تان وجود خواهد داشت که در طول آن‌ها شما برخي از اشتباهاتي را که چندين بار قبل مرتکب شده‌ايد، دوباره تکرار مي‌کنيد.
هدف شما بايد به حداقل رساندن تعداد درس‌هاي مهم و تعداد دفعاتي باشد که دائماً آن‌ها را فراموش مي‌کنيد. سعي کنيد اين کتاب را با قلب و ذهني باز بخوانيد. اصولي را که در شما طنين‌انداز مي‌شود، به کار ببريد و آن‌هايي را که طنين‌انداز نمي‌شود، کنار بگذاريد.
به هنگام کار بر روي يک پروژه‌ي جديد، من هميشه جملات و عبارت‌هاي توماس کارليل را به ذهن مي‌سپارم که مي‌گفت: «بهترين اثر هر کتاب تهييج خواننده به فعاليت و کار و تلاش براي خود است.» آرزوي من اين است که درس‌هاي زندگي در اين کتاب الهام، انگيزه و تعهد مورد نياز براي رسيدن به آرزوي خود در داشتن يک زندگي کامل، آرام، رضايت‌بخش و همراه با خوشبختي را به شما منتقل کند.

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *