بهترين پيام را بفرستيد
پسر کوچکی در نزديکی يک دره زندگی میکرد. او از انعکاس صدای خود در کوهستان لذت میبرد و تصور میکرد که پسر ديگری در آن سوی دره با او سخن میگويد. خيلی زود اين بازی سرگرمکننده به يک نزاع تبديل شد.
او فرياد زد: «من از تو متنفرم!»
و چنين شنيد: «من از تو متنفرم!»
اين جمله چندين و چند بار تكرار شد و پسرك خسته و ناراحت به خانه بازگشت. پسر كوچولو به مادرش گفت: «او پسر بدي است و من از او بدم ميآيد».
مادرش به او گفت: «چرا براي يك بار هم كه شده به او نميگويي كه دوستش داري؟»
پسر كوچولو با بيميلي پيشنهاد مادر را پذيرفت. او پس از آنكه بر خشم و عصبانيت خود فايق آمد، كنار دره رفت و گفت: «من تو را دوست دارم!»
و پاسخ شنيد: «من تو را دوست دارم! من تو را دوست دارم!»
سپس، پسر كوچولو با عجله به سوي مادرش بازگشت و با خوشحالي گفت: «مادر، من يك دوست در آن طرف دره پيدا كردم!»
هرطور كه رفتار كنيم، همانطور با ما رفتار خواهد شد. هر فكري كه ميكنيم، هر حرفي كه به زبان ميآوريم، هر عملي كه انجام ميدهيم به خود ما باز خواهد گشت.
منبع " کتاب غذای روح ۲ با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
www.aram24.ir